شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهلویکم اسماء ایـݧ سربندو برام م
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_چهلودوم
علے بے حوصلہ و ناراحت یہ گوشہے اتاق نشستہ بود و با تسبیح📿 بازے میکرد
رفتم کنارش نشستم
نگاهش نمیکردم تسبیح و ازش گرفتم و گفتم:چرا ناراحتے⁉️
آهے کشید و گفت: اسماء خدا کنہ زیارتموݧ قبول شده باشہ و حاجتامونو بگیریم🍃
میدونستم منظورش از حاجت چیہ
با بغض تو چشماش👀 نگاه کردم و گفتم: علے؟
جانم اسماء؟
چشمام پراز اشک شد😭 و گفتم: حاجت تو چیہ؟
با تعجب بهم نگاه کرد😳
بهم نزدیک شد و اشکامو پاک کرد: اسماء مگہ نگفتم دوست ندارم چشمات و خیس ببینم😔
چشمامو بستم😑 و دوباره سوالمو تکرار کردم
ازم فاصلہ گرفت و گفت: خوب مـݧ خیلے حاجت دارم🍃 قابل گفتݧ نیست
چپ چپ بهش نگاه کردم😒 و گفتم: آهاݧ قابل گفتݧ نیست دیگہ باشہ
بلند شدم برم کہ دستم و گرفت و کشید سمت خودش و کنارش نشوند.
بینموݧ سکوت بود😐
سرمو گذاشتم رو سینش و بہ صداے قلب مهربونش گوش دادم.💗
نتونستم طاقت بیارم اشکام سرازیر شد😭
چطورے میتونستم بزارم علے بره ، چطورے در نبودش زندگے میکرم.
اگہ میرفت کے اشکام و پاک میکرد😔 و عاشقانہ تو چشمام زل میزد کے منو در آغوش میگرفت تا تمام غصههامو فراموش کنم⁉️😔
پنج شنبہها باید با کے میرفتم بهشت زهرا؟🌹🍃
دیگہ کے برام گل یاس میخرید؟
سرمو گرفتم و پیشونیمو بوسید😘 تو چشمام زل زد و گفت : اسماء چیشده؟ چرا چند وقتہ اینطورے بہ علے نمیخواے بگے❓
میخواے با اشکات قلبمو آتیش بزنی؟💔
مـݧ میدونم کہ میخواے برے فقط بگو کے؟؟؟
چیزے نگفت
زدم بہ شونش و گفتم :علے با توام 🙁
اشک تو چشماش حلقہ زده😢 و گفت:وقتےکہ دل تو راضے باشہ
برگشتم، پشتم و بهش کردم و گفتم: إ جدے؟؟پس هیچوقت نمیخواے برے
دستشو گذاشت رو شونم و منو چرخوند سمت خودش😶
اومد چیزے بگہ کہ انگشتمو گذاشتم رو لباشو گفتم: هیس ،هیچے نگو علے
تو کہ میخواستے برے چرا اصلا زن گرفتے؟؟؟😳😔
چرا موقع خواستگارے بهم نگفتے؟؟
اصلا چرا مݧ؟؟؟
علے چرا؟؟؟
دستمو گرفت تو دستشو گفت: اجازه هست حرف بزنم⁉️
اولا کہ هر مردے باید یه روزے زݧ بگیره
دوما کہ اسماء تو کہ خودت میدونے مـݧ عاشقت شدم😍 و هستم باز میپرسے چرا مـݧ⁉️
اوݧ موقع خبرے از رفتـݧ نبود کہ بخوام بهت بگم. الانش هم اگہ تو راضے نباشے مـݧ جایے نمیرم😔
آره مـݧ راضے نباشم نمیرے اما همش باید ببینم ناراحتے‼️
بادیدݧ عکس یہ شهید🌷 بغضت میگیره??
ینے مـݧ مانع رسیدݧ بہ آرزوت بشم؟
مـݧ خودخواهم علے؟؟
نه نه اسماء چرا اینطورے میکنے⁉️
نمیدونم علے ،نمیدونم
بس کـݧ اسماء
دستم گذاشتم رو سرمو بہ دیوار تکیہ دادم...😑
علے از جاش بلند شد رفت سمت در، یکدفعہ وایساد و برگشت سمت مـݧ
بہ حرکاتش نگاه میکردم
اومد پیشم نشست و با ناراحتے گفت: اسماء یعنے اگہ موقع خواستگارے💞 بهت میگفتم کہ احتمال داره برم سوریہ قبول نمیکردے⁉️
نگاهم و ازش دزدیدم و بہ دستام دوختم
قلبم بہ تپش افتاده بود 💓 نمیدونستم چہ جوابے باید بدم ..
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_سیدمحمدحسین_میردوستی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️از همان کودکی میگفت: هر کس #زیارت_عاشورا بخواند #شهید میشود...
◽️به قدری به #حضرت_ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت میآمد، محمد حسین از خود بی خود میشد..
◽️برادرش در یکی از مأموریتها چشم راستش را از دست داد و جانباز شد... محمدحسین خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدای برادرش میکرد و به برادرش میگفت «عیب ندارد من عصای تو هستم و ناراحت نباش حتی اگر کور شوی من همراهت هستم..
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شباهت_شهدا ▫️جنگ تحمیلی تمام شد سطحی نگرها خیال میکردند #بسیج هم تمام شد، اما #بسیج ماند چو
°•|🌿🌹
#شباهت_شهدا
وجودتـــــان را
با عشــ❤️ــق سرشته بودند
و سرنوشتتان را با #شهــــــــــادت....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
◀️ سمت چپ
#شهید_دفاع_مقدس
#شهید_علـــــی_فخارنیــــــا
▶️ سمت راست
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#طلبه
#شهید_رحمتالله_زکیپور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️آیا مگر ما نیستیم و نبودیم که سالها بر سر و سینهی خود میزدیم که ای حسین جان کاش با شما بودیم، ایکاش حسین(ع) فرمانده میشد و جان خود را در راه خدا برای رضای او هدیه میکردیم...
◽️مگر نه اینکه اگر در کربلای حسین بودیم همه چیزمان را برای اسلام فدا میکریم و به یاری او میشتافتیم..
◽️اگر اکنون نیز بر این عقیده هستیم، حالا ایران کربلاست و امروز عاشورای دیگر.. و نواده پاک خاندان رسولالله، حسین زمان امامخمینی است؛ آن طرف هم صدام یزید کافر از نواده کثیف ابوسفیان و دیگر طاغوتها...
◽️اگر ایمانی استوار داشته باشیم از برترین و بالاترین ملتها خواهیم بود ..
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#حُر_مدافعان
#شهید_مجید_قربانخانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، خودش همیشه میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شدهام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم.
◽️در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «پناه حرم، کجا میروی برادرم» بود؛ همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب (سلام الله علیها) داشت.
راوی 👈 خواهر شهید
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_رحیم_کابلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وصیت_شهید
◽️شبهای جمعه مرا هم به یاد بیاورید و در حق بنده دعا کنید. در صورت رضایت هر بزرگواری میتواند برایم یک روز روزه و ۱۷ رکعت نماز (یک روز کامل) به جا آورد ممنون میشوم.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_تاسوعای_حسینی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دلنوشته
▫️نگاهم کن و کمی از عشقت را در جانم بنشان...
▪️برای دل کندن از زمین...
▫️برای رفتن و حرکت کردن...
▪️برای عاشق شدن...
▫️برای پرواز دوباره به سوی آسمان...
▪️از همه خسته و زمینگیرم نگاهم کن که نگاهت مثل همیشه بلندم میکند و جانی دوباره میبخشد...
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_علی_جعفرینیا🌷
《سالروز شهادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_حسینی
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۲۵ شهریور ۱۳۹۸
🌙 ۱۶ محـــرم ۱۴۴۱
🌲 16 سپتامبر 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
🔹دلمان تنگ شما شده است ..
برای سنگرتان...
برای حسینیه گردان...
برای عزاداریهای بیریایتان...
برای شال عزایی که تا آخر محرم به کمر میبستید...
🔹کربلا را شما تکرار کردید .. ....
#ســــــلامــ
#صبحتون_حسینـی
#رزقتـــــون_کربلایــــی
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#تخریبچی
#شهید_مرتضی_آقایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️خدایا من آرزوی شهادت دارم و از تو میخواهم شهادتم را به وسیلهی اصابت تیر به قلبم که برای امام حسین(علیه السلام) میتپد، قرار دهی تا شرمندهی او نباشم و قلبم فدای قلب حسین(علیه السلام) شود.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهلودوم علے بے حوصلہ و ناراحت یہ
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_چهلوسوم
چونم و گرفت و سرمو آورد بالا اشک تو چشماش حلقہ زده بود😢
سوالشو دوباره تکرار کرد
ایندفعہ یہ بغضے تو صداش بود طاقت نیوردم دستشو گرفتم و گفتم: قبول میکردم علے مثل الاݧ کہ...
کہ چے❓❓
بغضم ترکید، توهموݧ حالت گفتم، مثل الاݧ کہ راضے شدم برے...😭
باورم نمیشد ایݧ حرفو مݧ زدم ؟؟
کاش میشد حرفمو پس بگیرم
کاش زماݧ فقط یکدیقہ بہ عقب برمیگشت
علے اشکامو😭 پاک کرد و سرم و چسبوند بہ سینش
دوباره صداے قلبش💗 میشنیدم پشیموݧ شدم از حرفے کہ زدم
تو دلم گفتم: الاݧ وقت در آغوش گرفتنم نبود علے، دارے پشیمونم میکنے، چطورے ازت دل بکنم چطورے؟؟؟😔😭
با صداش بہ خودم اومدم.
اسماء اینطورے راضے شدے؟؟؟ با گریہ و اشک؟؟؟ با چشماے غمگیـݧ؟؟؟😭
فایدهاے نداشت مـݧ حرفمو زده بودم نمیتونستم پسش بگیرم.
ازش جدا شدم سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم: مـݧ تصمیممو گرفتم...😔
فقط بگو کے میخواے برے؟؟؟
بگو بہ جوݧ علے راضیم برے؟؟
إ علے گفتم راضیم دیگہ ایـݧ حرفا ینے چے⁉️
ݧه بگو بہ جوݧ علے
علے دارے پشیمونم میکنیا 😣
دیگہ چیزے نگفت ...
علے نمیخواے بگے کے میخواے برے؟؟
آهے کشید و آروم گفت: جمعہ شب
پس واقعیت داشت رفتنش تو ایـݧ یکے دو ماه دنبال کاراش بود...😔
بہ من چیزی نگفته بود
چرا؟؟؟؟؟
احساس کردم سرم داره گیج میره
نشستم رو صندلے و چشمامو بستم 😑
زماݧ از دستم خارج شده بود نمیدونستم چند روز تا رفتنش مونده
باصداے آروم کہ کمے هم لرزش قاطیش بود پرسیدم: علے امروز چند شنبست⁉️
چهارشنبہ
فقط سہ روز تا رفتنش زماݧ داشتم. باید چیکار میکردم؟؟ ما هنوز عروسے هم نکرده بودیم قرار بود تولد امام رضا عروسیمونو بگیریم و ماه عسل بریم پابوس آقا.😔
جلوے چشمام سیاه شد از رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم..
چشمامو باز کردم همہ جا سفید بود یادم نمیومد چہ اتفاقے افتاده و کجام از جام بلند شدم اطرافمو نگاه کردم هیچ کسے نبود
تازه متوجہ شدم کہ بیمارستانم...🏥
با سرعت از تخت اومدم پاییـݧ و سمت در اتاق حرکت کردم، متوجہ سرم تو دستم نشده بودم ،سرم کشیده شد،سوزنش دستم و پاره کردواز دستم خارج شد💉
سوزش شدیدے و تو تمام تنم احساس کردم
آخ بلندے گفتم، سرم گیج رفت و افتادم زمیـݧ
پرستار با سرعت اومد داخل اتاق رو زمیـݧ افتاده بودم
لباسم و کف اتاق خونے شده بود
ترسید و با صداے بلند بقیہ پرستارها،رو و صدا کرد😱😲
از زمیـݧ بلندم کردݧ و لباسامو عوض کردݧ و یہ سرم دیگہ وصل کردݧ
از پرستار سراغ علے و گرفتم
گفت رفتـݧ دارو هاتونو بگیرݧ الاݧ میاݧ
مگہ چم شده ⁉️
افت فشار شدید و لرزش بدݧ
اگہ یکم دیرتر میاوردنتوݧ میرفتیـݧ تو کما خدا رحم کرده.😳
لبم و گاز گرفتم و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے بالش بیمارستاݧ چکید.😢
علے با شتاب وارد اتاق شد
چشماش قرمز شده بود و پف کرده بود معلوم بود هم گریہ کرده😭 هم نخوابیده
بغضم گرفت.خستہ شده بودم از بغض و اشک کہ ایـݧ روزا دست از سرم بر نمیداشت .خودمو کنترل کردم کہ اشک نریزم
اومد سمتم رو بہ پرستار پرسید: چیشده خانم⁉️
چیزے نشده
پس همکاراتوݧ...
پرستار حرفشو قطع کرد و خیلے جدے گفت از خودشوݧ بپرسید
آمپول آرام بخشے رو داخل سرم زد و از اتاق رفت بیروݧ...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286