شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_پنجاهوپنجم هوا تقریبا تاریک شده
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پنجاهوششم
واسہ دیدنش روز شمارے میکردم📆
هر روز کہ میگذشت ذوق و شوقم بیشتر میشد هم براے دیدݧ علے عزیزم هم براے عروسیموݧ😍
احساس میکردم هیچ کسے تو دنیا عاشقتر از من و علے نیست اصلا عشق ما زمینے نبود💞 بہ قول علے خدا عشق مارو از قبل تو آسمونا نوشتہ بود همیشہ میگفت: اسماء ما اوݧ دنیا هم باهمیم مـݧ بهت قول میدم
همیشہ وقتے باهاش شوخے میکردم و میگفتم: آهاݧ یعنے تو از حورےهاے بهشتے میگذرے بخاطر مـݧ؟؟😊
از دستم ناراحت میشد و اخم😠 میکرد
اخم کردناشم دوست داشتم
واے کہ چقدر دلتنگش بودم💔
با خودم میگفتم : ایندفعہ کہ بیاد دیگہ نمیزارم بره
مـݧ دیگہ طاقت دوریشو ندارم
چند وقتے کہ نبود ، خیلے کسل و بے حوصلہ شده بودم دست و دلم بہ غذا نمیرفت کلے هم از درسام عقب افتاده بودم😔
حالا کہ داشت میومد سرحال تر شده بودم میدونستم کہ اگہ بیاد و بفهمہ از درسام عقب افتادم ناراحت میشہ
شروع کردم بہ درس خوندݧ📚 و بہ خورد و خوراکم هم خیلے اهمیت میدادم.
تو ایـݧ مدت چند بار زنگ زد
یک هفتہ بہ اومدنش مونده بود قسمم داده بود کہ بہ هیچ وجہ اخبار نگاه نکنم و شایعاتے رو کہ میگـݧ هم باور نکنم
از دانشگاه برگشتم خونہ.
بدوݧ اینکہ لباسهام و عوض کنم نشستم رو مبل کنار بابا
چادرمو در آوردم و بہ لبہے مبل آویزوݧ کردم
بابا داشت اخبار نگاه میکرد📺
بے توجہ بہ اخبار سرم رو بہ مبل تکیہ دادم و چشمام و بستم خستگے رو تو تمام تنم احساس میکردم😞
با شنیدݧ صداے مجرے اخبار چشمام و باز کردم: تکفیرےهاے داعش در مرز حلب..😱
یاد حرف علے افتادم و سعے کردم خودمو با چیز دیگہاے سرگرم کنم
اما نمیشد کہ نمیشد قلبم بہ تپش💓 افتاده بود ایـݧ اخبار لعنتے هم قصد تموم شدݧ نداشت یہ سرے کلمات مثل محاصره و نیروهاے تکفیرے شنیدم اما درست متوجہ نشدم .
چادرمو برداشتم رفتم تو اتاق
بہ علے قول داده بودم تا قبل از ایـݧ کہ بیاد تصویر هموݧ روزے کہ داشت میرفت، با هموݧ لباسهاے نظامیش و بکشم👩🎨
ایـݧ یہ هفتہ رو میتونستم با ایـݧ کار خودمو مشغول کنم
هر روز علاوه بر بقیہ کارهام با ذوق شوق تصویر علے رو هم میکشیدم😍
یک روز بہ اومدنش مونده بود اخریـݧ بارے کہ زنگ زد ۶ روز پیش بود .تاحالا سابقہ نداشت ایـݧ همہ مدت ازش بے خبر بمونم😔
نگراݧ شده بودم اما سعے میکردم بهش فکر نکنم.
اتاقم تمیز و مرتب کردم و با مریم رفتم خرید .دوست داشتم حالا کہ داره میاد با یہ لباس جدید بہ استقبالش برم.👚👖
خریدام رو کردم و یہ دستہ ے بزرگ گل یاس خریدم.
وقتے رسیدم خونہ هوا تقریبا تاریک شده بود گلهارو گذاشتم داخل گلدوݧ روے میزم🌻
فضاے اتاق و بوے گل یاس برداشتہ بود پنجرهے اتاقو باز کردم نسیم خنکے وارد اتاق شد و عطر گلها رو بیشتر تو فضا پخش کرد یاد حرف علے موقع رفتـݧ افتادم. گل یاس داخل کاسہے آب و بو کرد و گفت: اسماء بوے تورو میده.😍
لبخند عمیقے روے لبام نشست 😊
ساعت ۱۰ بود و دیدار آخر مـݧ ماه🌙 و آخریـݧ شب نبودݧ علے
روبروے پنجره نشستم. هوا ابرے بود هرچقدر تلاش کردم نتونستم ماه رو ببینم.
با خودم گفتم: عیبے نداره فردا کہ اومد بهش میگم.
باروݧ نم نم شروع کرد بہ باریدݧ🌧نفس عمیقے کشیدم بوے خاکهایے کہ باروݧ خیسشوݧ کرده بود استشمام کردم
پنجره رو بستم و رو تختم دراز کشیدم🛌 تو ایـݧ یک هفتہ هر شب خوابهاے آشفتہ میدیدم. نفس راحتے کشیدم و با خودم گفتم امشب دیگہ راحت میخوابم😴
تو فکر فردا و اومدݧ علے، و اینکہ وقتے دیدمش میخوام چیکار کنم، چے بگم. بودم کہ چشمام گرم شد و خوابم برد😴😴
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
◽️برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمیکند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
◽️از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•|🌿🌹
#کلیپ
🎥 نماهنگ زیبای کبوترانه با تصاویر دیده نشده از حلب
🔹نوشته به بالم رهایی و عشـــق
🔸ببین که چه بی مرزه پرواز من
🔹شدم کفتـر جَلد این آسمـــــون
🔸شدم پاســـــدار حریم حـــــرم
🔺تقدیم به #شهدای_مدافع_حرم
#پیشنهاد_ویژه_دانلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#فرمانده_ارشد
#شهید_سیدمحمدعلی_جهانآرا
🔺فرمانده سپاه خرمشهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️ای امامم! ای که به اندازهی تمام قرنها سختیها و رنجها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظهای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسانهای حاضر و آینده تاریخ میباشد؟
◽️ای امام! درد تو را، رنج تو را میدانم چه کسانی با جان میخرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا میکند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک میکنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا میکنند.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار_سرلشکر
#شهید_یوسف_کلاهدوز
🔺قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کلام_شهید
◽️«کاری کنید که عکس شهدا در همه خیابانها نصب شود تا از یاد آنها غافل نشویم و راهشان را الگوی خود قرار دهیم»
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻شهید ترور🔻
#شهید_سیدعبدالکریم_هاشمینژاد
《سالروز شهادت》
◽️عالم، نویسنده، روحانی مبارز انقلاب اسلامی و مخالف حکومت پهلوی
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_حسینی
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۸ مهـــــر ۱۳۹۸
🌙 ۱ صفـــــر ۱۴۴۱
🌲 30 سپتامبر 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
خیال خوب تو در سینــــه بردیم
شفـــــق از آفتـــــــاب آمد نشانی
به پیشـــــــت ماند دل با ما نیامد
دل از تو کی رود چون دلستانی
#ســــــلامــ
#صبحتون_حسینـی
#رزقتـــــون_کربلایــــی
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار
#شهید_غلامعلی_پیچک
🔺فرمانده سپاه غرب کشور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کلام_شهید
◽️اگر ما به این حرکت امام حسین مومن هستیم و معتقد هستیم که در خط امام حسین حرکت میکنیم، باید واقعا حسینی باشیم نه یکذره کمتر و نه یکذره بیشتر.
◽️زمان را باید همیشه مُحرم فرض کنیم و همه زمین را کربلا و هر روز را عاشورا و در این عاشوراهای مکر، شتابان به دنبال رویارویی با جبهه کفر و ظلم باشیم.
◽️ما حسینی هستیم و حسینی عمل میکنیم، مقاومت و جنگ مردانه و با شرافت تا آخرین گلوله و اگر گلولهها هم تمام شد با سلاح اصلی و آخرین، یعنی خونمان، خط جهاد را متصل میکنیم به خط شهادت.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار_غریب_حاجاحمد_متوسلیان
#شهید_محمد_توسلی
🔺قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️از محمد توسلی بدون ذکری از حاج احمد متوسلیان نمیتوان سخنی گفت.
◽️اولین روزهایی که محمد را شناختم در کنار حاج احمد بود. از زمانی که در سپاه خردمند – پشت لانه جاسوسی – از اعضای تیم غلامعلی پیچک بود، تا زمان شهادت محمد، بسیار کم پیش میآمد که این دو از هم جدا باشند.
◽️میگفت از اولین روزهای تشکیل سپاه وارد آن شده و در دوره اول با برادر احمد آشنا شده است و حسابی با هم رفیق هستند.
◽️خیلی به حاج احمد علاقه داشت و از اخلاق و روحیه او تعریف می کرد؛ یک کلام، عاشقش بود.
◽️در سنندج، بانه، بوکان و پاوه با هم بودیم، همیشه به ارتباط تنگاتنگی که بین او و حاج احمد بود، غبطه میخورم.
◽️بعد از اینکه حاج احمد برای اولین بار فرماندهی گروهی از نیروهای سپاه را بر عهده گرفت، محمد حکم دست راست او را داشت تا زمانی که از پاوه به سمت مریوان حرکت کردیم.
◽️خدا بیامرز، صبح روز شهادتش به جنگلهای اطراف نگاهی طولانی کرد و گفت: فلانی، امروز این جنگلها یک جور عجیبی چشمک میزند.
◽️پس از پاکسازی شهر حاج احمد فرمانده سپاه مریوان شد و محمد توسلی هم مثل همیشه معاون و دست راست او..
راوی 👈 دوست و همرزم شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_پنجاهوششم واسہ دیدنش روز شمارے م
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پنجاهوهفتم
نزدیک اذاݧ صبح با صداے جیغ بلندے😵 از خواب بیدار شدم. تمام تنم عرق کرده بود و صورتم خیس خیس بود معلوم بود تو خواب گریہ کردم😭😭
نمیدونستم چہ خوابے💤 دیدم ولے دائم اسم علے و صدا میکردم ماماݧ و بابا با سرعت اومدݧ تو اتاق
ماماݧ تکونم میداد و صدام میکرد نمیتونستم جواب بدم😑 فقط اسم علے رو میبردم .
بابا یہ لیواݧ آب آورد و میپاشید رو صورتم یه دفعہ بہ خودم اومدم ماماݧ از نگرانے رو صورتش قطرات اشک😢 بود و بابا هم کلے عرق کرده بود😥
ماماݧ دستم رو گرفت: اسماء مادر باز هم خواب دیدی⁉️
سرم و بہ نشونہے تایید تکوݧ دادم و نفس عمیقے کشیدم.
صداے اذاݧ🍃 تو خونہ پخش شد.
بلند شدم آبے بہ دست و صورتم زدم و وضو گرفتم.
باروݧ نم نم دیشب شدید شده بود ورعد و برق هم همراهش بود⛈⛈
چادر نمازم رو سر کردم و نمازم و خوندم🍃 بعد از نماز مثل علے تسبیحات حضرت زهرا رو با دست گفتم
باروݧ همینطور شدیدتر میشد و صداے رعد و برقم بیشتر ⛈⛈
دستم و بردم سمت گردنم و گردنبندے کہ علے برام گرفتہ بود گرفتم دستم و نگاهش کردم
یکدفعہ بغضم گرفت و شروع کردم بہ گریہ کردݧ😭
گوشیم زنگ خورد📱 اشکهام و پاک کردم و گوشیمو برداشتم یعنے کے میتونست باشہ ایـݧ موقع صبح⁉️
حتما علے
گوشے و سریع جواب دادم!!!📲
الو؟؟
الو سلام بفرمایید
سلام خوبے اسماء ؟؟ اردلانم
إ سلام داداش ممنونم شما خوبید❓
چرا صداتوݧ گرفتہ❓❓
هیچے یکم سرماخوردم زنگ زدم بگم مـݧ با علے یکے دو ساعت دیگہ پرواز داریم بہ سمت تهراݧ🛫
إ شما هم میاید؟؟ الاݧ کجایید⁉️
آره ایندفعہ زودتر برمیگردم. الاݧ دمشقیم
علے خودش کجاست چرا زنگ نزد؟؟
علے نمیتونہ حرف بزنہ فعلا مــݧ باید برم خدافظ✋
مواظب خودتوݧ باشید خدافظ
پوووفے کردم و گوشے و انداختم رو تخت🛏
بہ انگشتر عقیقے💍 کہ اردلاݧ براموݧ از سوریہ آورده بود نگاه کردم
خیلے دوسش داشتم چوݧ علے خیلے دوسش داشت😍
ساعت ۶ بود یک ساعتے خوابیدم😴
وقتے بیدار شدم صبحونم و خوردم و لباسهاے جدیدے رو کہ دیشب آماده کرده بودم و پوشیدم یکم بہ خودم رسیدم و روسریمو بہ سبک لبنانے بستم🙂
یکمے از عطر علے و زدم و حلقم و تو دستم چرخوندم و از انگشتم در آوردم.
پشتش و رو کہ اسم خودم و علے وتاریخ عقدموݧ تو حرم و نوشتہ بودیم نگاه کردم، لبخندے زدم و بوسیدمش☺️😘 و دوباره دستم کردم
تصویرے رو کہ کشیده بودم و لولہ کرده بودم و با پاپیوݧ بستمش🎀
اردلاݧ دوباره زنگ زد و گفت کہ بریم خونہے علی اینا میاݧ اونجا.
گلهاے یاسو از تو گلدون برداشتم.
چادرم رو سر کردم و تو آینہ نگاه کردم
الاݧ علے منو میدید دستش و میذاشت رو قلبش و میگفت: اسماء واے قلبم
خندیدم و از اتاق خارج شدم💓
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•|🌿🌹
#کلیپ
🎞 #نماهنگ
#سفیران_عشق
💠نمایشی از ادامه راه دفاع مقدس در گامهای مدافعان حرم
🎤با نوای حاج صادق #آهنگران
و گروه سرود فرزندان ایران
#حسینےام_تا_قیامت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯