eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
15هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب محضر همه شما سروران عزیز 🔲 فرارسیدن عاشورای حسینی رو تسلیت عرض میکنیم. ان شالله که خداوند به حق این روز، قلب صاحب عزای اصلی رو تسکین بده و زمینه ظهور آقامون فراهم بشه🌷
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فـردا بدنـش زیر سم اسبان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏.» ⬅️شیوه تسلیت گوئی روز عاشورا
یه دستش شده بود، اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یه دست که نمیتونی بجنگی ، برو عقب. می گفت: مگه با یه دست نجنگید؟ مگه نفرمود: والله ان قطعتمو یمینی، انّی احامی ابداً عن دینی عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی ماموریت. لحظه های آخر که رو آوردن نزدیک لبای گفته بود: مگه مولایمان در لحظه آب آشامید که من بیاشامم. که شد، هم لب بودهم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای نزدیک غروب بود که صدای ناله و فریاد برادران به گوش رسید. با خبر شدیم که به دستور فرمانده اردوگاه رو پای سه نفر از اسرا گازوئیل ریخته و سپس کبریت کشیده اند. آسایشگاه های برادران قفل شده بود و ما که هر روز نیم ساعت دیرتر به آسایشگاه می رفتیم، مشغول وضو گرفتن و هوا خوری بودیم که خبر را شنیدیم. صدای ضجه ی برادران فضای اردوگاه را پوشانده بود. برادران اسیری که راه به جایی نمی بردند، با هر چه در دست داشتند، به در و پنجره آسایشگاه خود می کوبیدند. من و یکی دو نفر از خواهران جلوتر رفتیم. فاصله ی بین آسایشگاه ما تا جلوی دفتر اردوگاه زیاد بود، اما به راحتی می توانستیم برادرانی را که پایشان در آتش می سوخت، ببینیم. سر گرد مقدم و سربازان عراقی سوختن برادران ما را در آتش کینه ای که خود بر افروخته بودند، نگاه می کردند. دیدن آن منظره ی تلخ برایم سنگین بود. بدون در نظر گرفتن شرایط موجود اردوگاه به معرکه ای که فرمانده اردوگاه بر انداخته بود، نزدیک شدم. دو نفر از خواهران دویدند و با تلاش زیاد مانع از جلو رفتنم شدند. فردای آن روز خبر رسید که علت شکنجه ی برادران این بوده که آنها قطرات گازوئیلی را که از چکیدن منبع مخصوص موتور برق روی زمین ریخته می شده جمع کرده بودند و می خواستند وسیله ای برای گرم کردن آسایشگاه خود بسازند، اما پیش از بهره برداری، گرفتار عراقی ها شده بودند و فرمانده ی اردوگاه دستور داده بود با همان گازوئیل های جمع شده پای آنها را به آتش بکشند. آن روزها مصادف بود با سر کشی ماموران صلیب سرخ، به همین جهت آن سه نفر را از دید صلیب سرخ پنهان کردند. یک شب که من همراه خواهری به بهداری رفته بودم، دیدم عراقی ها آن سه نفر را برای پانسمان پایشان آورده اند. سرگروه آنها برادر پاسداری بود که عراقی ها نام او را به عنوان یک سرباز ارتشی ثبت کرده بودند. به بهانه سالروز بازگشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا