هدایت شده از
امام زادگان عشق
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_508
🌹 آیه 33 سوره نساء
🌸 وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِىَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْماَنُكُمْ فََاتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَىءٍ شَهِيدا (33)
ً
🍀 ترجمه: و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان و كسانى كه با آنان پیمان بسته اید، برجا گذاشته اند، براى هر یک وارثانى قرار داده ایم، پس سهم آنان را (از ارث) بپردازید، زیرا كه خداوند بر هر چیز، شاهد و ناظر است.
🌷 #جعلنا: قرار داده ایم
🌷 #مَوالى: جمع «مولى» داراى معانى مختلفى است، ولى در این آیا منظور وارثان است.
🌷 #الوالدان: پدر و مادر
🌷 #الأقربون: خويشاوندان
🌷 #آتوهم: به آنها بدهید
🌷 #نصیبهم: سهم آنان
🌷 #شهید: شاهد و ناظر
🌷 #عقدت: از عقد به معنای بستن و گره زدن و عهد و پیمان بستن
🔴 #شأن_نزول_آیه: این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. از طريق ابن اسحاق از داود بن حصين روايت شده شخصی به نام ابوبکر بن ابی قحافه سوگند یاد کرده بود که به پسرش ارث ندهد ولی وقتی که پسرش مسلمان گردید به وی دستور داده شد که سهم پسر از ارث برای او قرار دهد.
🌸 #قرآن در این آیه به مسایل ارث بازگشته و می فرماید: و لکل جعلنا موالی مما ترك الوالدان و الأقربون و الذین عقدت أيمانكم: و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان و کسانی که با آنان پیمان بسته اید، بر جا گذاشته اند، برای هر یک وارثانی قرار داده ایم. جمله ى «عقدت ایمانكم» اشاره به قراردادهاى است كه پیش از #اسلام، میان دو نفر برقرار مى شد و اسلام، با اندكى تغییر، آن را پذیرفت. متن قرارداد به این صورت بوده كه دو نفر پیمان ببندند در زندگى، همدیگر را یارى كنند و در پرداخت غرامت ها، كمک هم باشند و از هم ارث ببرند. #اسلام این قرارداد را پذیرفت، ولى ارث بردن از دیگرى فقط در شرایطی است که آن فرد هیچ وارثی نداشته باشد. پس اگر در دادن سهم صاحبان #ارث کوتاهی کنید و یا حق آنها را کاملا ادا کنید در هر حال خداوند آگاه و شاهد است. به این خاطر می فرماید: فآتوهم نصیبهم إن الله کان علی کل شیء شهيدا: پس سهم آنان را ارث بپردازید زیرا که خداوند بر هر چیز، شاهد و ناظر است.
🔹 پیام های آیه33سوره نساء 🔹
✅ تعیین میزان #ارث، به فرمان خداست.
✅ خویشان #نزدیكتر، در ارث بردن اولویّت دارند.
✅ تعهّدات #انسان در زمان حیاتش، پس از مرگ، محترم است.
✅ وفاى به پیمان و عهد، #واجب است.
✅ #بدهكاران باید براى پرداخت بدهى، به سراغ طلبكاران بروند.
✅ ایمان به حضور #خداوند، رمز تقوا و هشدار به كسانى است كه وفادار به پیمان هاى خود نیستند.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
هدایت شده از
امام زادگان عشق
گام برداشتن در #جاده عشق
هزینہ میخواهد!
هزینہ هایے ڪہ انسان را عاشق...
و بعد.. #شهید میڪند..
سلام ✋
#صبحتون_شهدایی🌸
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهادت را همه دوست دارند
اما زحمت کشیدن برای #شهادت را چه؟
#شهید شدن
یک اتفاق نیست.
گلی است که برای شکوفا شدن
باید خون دل بخوری...
به بی دردها
به بی غصه ها
به عافیت طلب ها
#شهادت نمیدهند.
به آنکه یک شب بی خوابی برای اسلام نکشیده.
یک روز وقتش را برای تبلیغ دین نگذاشته،
به آنهایی که به اصول و تحکیم خانواده ی مذهبی اهمیت ندادند
و اسیر هوای نفسانی شدند
بله به اینها شهادت طلب نمیگویند.
و این را بدان اگر دغدغه ی هیأت داری
دغدغه ی بسیج داری
دغدغه ی کار جهادی داری
دغدغه ی دست این و آن را گذاشتن توی دست #شهدا داری
دغدغه ی ترک گناه داری
دغدغه ی آدم شدن داری
دغدغه ی #شهادت داری
بدان که همه ی اینها به حرف نیست
بلکه به رفتار و عملت است
و در اینجاست که #شهادت قلبت را بو میکند و اگر دید بوی دنیا میدهد
رهایت می کند...
و اگر عاشق #شهادتی
اول باید سرباز خوبی برای امام زمانت باشی و خوب مبارزه کنی
خصوصا مبارزه با نفست
و در این راه مجروح میشوی
اما دوباره ادامه می دهی...
و اخلاص و پیوندت با امام عصر روز به روز بیشتر از قبل می شود
درست مثل یاران عاشورایی حسین بن علی (ع) #شهادت را به تماشاچی ها نمی دهند
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
داشتروزمیـنبـٰاانگـشتچیزۍمینوشـت..
رفتنجلـُوچندیـنمتـر؛
دیدنصدبـٰارنوشتہ:
حسینحسینحسین
طورۍڪہانگشتـشزخـمشده..
ازشپـرسیدن..
حـٰاجۍچیڪارمیڪنۍ؟!
گفـت:
چونمیسرنیسـتمـنراڪاماو..
عـشقبـٰازۍمیڪنمبـٰانـٰاماو. .(:'!🔗✋🏿
#شھیـدمجیـدپازوڪۍ
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ | نام معلمها چون نام شهیدان زنده است
🌷 لحظاتی از اجرای سرود در دیدار اخیر معلمان و تحسین رهبر انقلاب
👇👇👇👇👇
⬅️ #نشر صفحه رسمی حضرت آقا #نشر _معروف و از مصادیق #جهاد_تبیین است .
💻 Farsi.Khamenei.ir
🤲 #دست_توسل
🔺 هرکس عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند خداوند به او هزار نسیم از رحمتش را عنایت میفرماید که خیر دنیا و آخرت است.
📚 امالی شیخ صدوق ص ۶۰۶
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_ ۵۴
صبح
۱۵ اسفند، تماس گرفتند منزلمان که عده ای از ائمه جمعه قرار است شب مهمانتان شوند؛ همراه با
آقای خاتمی یا صدیقی به فرهاد
زنگ زدم جواب نداد. ظهر که آمد خانه بهش گفتم مهمان داریم گفت کاش قبول نکرده بودی :گفتم «چرا؟» گفت «رفقای محمدحسین که توی گلستان هفتم با هم بودن زنگ زدن بعد از نماز مغرب میان خونه مون گفتم: خب اونا هم
بیان قدمشون بر چشم
میان بوی گلاب و حلوا و صدای قرآن بساط چای را راه انداختم.
میخواستم وقتی مهمانها رسیدند خوب دم کشیده باشد. فرهاد سراسیمه آمد داخل
نفس نفس زدنش اجازه نمیداد کلامش به گوشم برسد فقط «آقا» را
شنیدم چادر پیچید توی پایم
نشستم روی مبل چی؟
آقا دارن میان
چند مویرگ قرمز دوید در سفیدی
چشمان فرهاد دلشوره ای به دلم
قلاب شد. دانه درشت اشکی را قورت دادم. صدای همهمه پیچید در راهرو با فرهاد رفتیم سمت در، رفقای محمدحسین سی نفری بودند با
گل و شیرینی چند نفر که سیمهای توی گوششان گواهی میداد محافظ هستند جلویشان را گرفته بودند یک نفر آمد داخل که خانه را چک کند. به دلم گذشت :«نکنه به خاطر رفقای محمدحسین تیم حفاظت آقا رو برگردونن جلوی همه به فرهاد گفتم :اینا رو راه نده بیان داخل
یکی از محافظان به فرهاد گفت
کلید انباریتونو بیارید؛ اینا
رو
بفرستم اونجا نمیدانم از کجا فهمیده بودند انباری ته پارکینگ گنجایش سی نفر آدم را دارد فرهاد
قبول نکرد.
نه اینا مهمونن باید بیان داخل
👇👇👇
سرتیم حفاظت گفت: «اجازه ورود ندارن فرهاد گفت:
می فرستمشون داخل اتاق
محمد حسین.
سرتیم حفاظت گفت: سروصدا میکنن؛ جلسه به
هم میخوره هنوز دوستان محمدحسین نفهمیده بودند که چه خبر است وقتی فرهاد بهشان گفت موبایلهایتان را تحویل بدهید و بروید داخل اتاق تازه شستشان خبردار شد از داخل اتاق التماس میکردند که اگر میشود گوشه در باز باشدآقا را ببینیم . محافظها زیر بار نرفتند. یکی از بچه ها به فرهاد گفت:
به روح محمد حسین قسم ردیف
کنید آقا رو ببینیم! فرهاد قول شرف داد. دلشان آرام شد رفتند داخل و
در را بستند.
نمیتوانستم دندان روی جگر
بگذارم هنوز دلم قرص نبود که آقا
تشریف می آورند نکند اتفاقی بیفتد
نکند شرایط فراهم نشود نکند به خاطر اینکه در مجتمع هستیم مسائل حفاظتی اجازه ندهد. هزار و یک نکند دور سرم چرخید
محافظی آمد پرسید: «شما از آقا
خواسته ای دارید؟» گفتم «نه
خواسته من معنویه... من که چیزی نمی خوام خودشونو میخوام میخوام قربونشون برم رضایت آقا
رو میخوام» محافظ
خندید.
یک دفعه چیزی یادم آمد گفتم:
اجازه میدید عکس محمدحسین رو به آقا نشون بدم؟ آن عکس را گرفت و برانداز کرد از نظرش
مشکلی نداشت.
از صدای چیلیک چیلیک عکسها متوجه شدم رسیدند دویدم جلوی در خم شدم به محض ورود به پای آقا بیفتم میخواستم خاک پایش را ببوسم یکی از محافظ های خانم گفت آقا به شدت با این کار مخالف اند و ناراحت می شوند! یک لحظه احساس کردم کوهی از نور وارد خانه شد. معمولاً در شرایط اضطرار
ناخودآگاه داد میزدم «یافاطمه زهرا »نمیدانم چرا تا چشمم به آقا افتاد از دلم کنده شد: «یا پیغمبر!» یاد روزی افتادم که با شهید طریقی رفته بودیم خدمتشان برای عقد جلویشان ایستادم با چشم تر میکوبیدم به سینه و میگفتم«الهی دورت بگردم الهی قربونت برم الهی
فدات بشم.»مثل نوار ضبط شده هی
تکرار می کردم آقا حرفی نمیزدند با
لبخندی سرشان را تکان میدادند یکی از محافظهای خانم من را گرفت و گفت بذارید آقا وارد بشن
حالم دست خودم نبود رفتم کنار آقا آمدند نشستند. سعی میکردم کمتر
مژه بزنم. یک لحظه به ذهنم آمد نکنه آقا به خودشون بگن این چرا این قدر به من نگاه میکنه؟! جواب خودم را دادم «نگاه به عالم عبادته!»
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷