eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
15هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
مدتی بود که زیارت عاشورای لشکر تعطیل شده بود. حاج قاسم مرا دید و پرسید: پس زیارت عاشورا چه شده؟ گفتم به علت نبود مداح خوش صدا تعطیل است. حرفم را برید و گفت: این هم شد دلیل. در جبهه اسلام، عَلَم زیارت عاشورا نباید بر زمین بماند. از آن به بعد، هر وقت می آمد و می دید که لنگ مداحیم، خودش میکروفون را بر می داشت و شروع می کرد : السلام علیک یا ابا عبد الله راوی : 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻از خواندن زيارت عاشورا مقاصدي بلند باید طلب کرد؛ مثلا بايد ملاقات با حضرت بقية اللَّه روحی له الفداء را خواست؛ بايد مقام محمود را خواست؛ عاقبت به خيري را باید طلب کرد. همت بلنددار كه مردان روزگار از همت بلند به جائی رسيده اند. حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*آیا،* *علت سجده دار شدن فراز آخر زیارت عاشورا را می دانید؟؟؟!!!* در عبارت سجده زیارت عاشورا می خوانیم : «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام‏» زیارت عاشورا حدیث قدسی است و اولین کسی که از اهل بیت علیهم السلام متن زیارت عاشورا را برای عموم مردم خواند ، امام باقر علیه السلام است که فرمودند : پدرم از پدرش و ایشان از جد ما پیامبر (ص) و ایشان از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل کردند که خداوند فرمود : *السلام علیک یا أبا عبدالله* یعنی متن زیارت در بین اهل بیت علیهم السلام بوده است. روایت وارد شده که : سیدالشهدا در روز عاشورا دو بار زیارت عاشورا را قرائت کردند ، این خیلی مهم است ؛ یک بار سیدالشهدا بین نماز ظهر و عصر روز عاشورا از ابتدا تا انتهای زیارت را خواندند و یک بار از صبح عاشورا تا غروب عاشورا بنا بر مناسبتی تکه ای از زیارت عاشورا را خواندند ؛ این مطلب از یک جنبه بسیار با اهمیت است و قابل ذکر در روضه‌ هاست ، آن مرتبه ای که کامل خواندند بین الصلاتین بود ، اما یک باری را که تکه تکه خواندند تمام فرازهای زیارت عاشورا خوانده شد جز این فرازی که الان سجده دارد ، در این فراز دیگر حضرت به شهادت رسیدند . شما سجده های آیات قرآن را نگاه کنید یا سجده واجب هستند یا سجده مستحب و در تمام این موارد چه واجب و چه مستحب ، کلمه سجده در تمام این آیات ذکر شده است ، شما این فراز انتهایی زیارت عاشورا را می‌ خوانید در حالی که هیچ کلمه سجده ای در آن ذکر نشده است . و سجده مستحب هم است ، نه سجده واجب ؛ چرا بدون ذکر کلمه سجده ، ما سجده می‌ کنیم . جواب در این روایت آمده است که از ابتدا ، این فراز سجده نداشته است ، یعنی از ابتدا که این زیارت به وسیله حدیث قدسی بر پیامبر (ص) وارد شد ، سجده نداشته است و سجده آن در روز عاشورا به وجود آمده است که سیدالشهدا از صبح روز عاشورا بنا به مناسبتی فرازی از زیارت را می‌ خواندند و این فراز سجده خوانده نشد تا زمانی که آن ملعون لعین بالای سر حضرت آمد تا سر مبارک ایشان را از تن جدا کند از جلو نتوانست سر را جدا کند ، پیکر را برگرداند و سر را از قفا جدا کرد ؛ *در روایت وارد شده که وقتی پیشانی حضرت به خاک افتاد،آن حضرت این فراز انتهایی را شروع کرد و فرمود:«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ» و این خیلی مهم است و به همین علت این فراز زیارت سجده دار شده است ؛امام در حال سجده عرضه می دارند : اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُحَمْدَ الشَّاکِرِینَ؛* *هم علت سجده دار شدن مشخص است،و هم اینکه حضرت در چه حالی بوده اند؟* نه در حالی که حضرت علی اکبر یا علی اصغرشان را از دست داده اند یا از اسب افتاده اند، *در حالی حضرت به اینجا رسیده که به پیکر بی جان حضرت رحم نمی کنند و می ‌خواهند سرحضرت را از بدن جدا کنند.* 👈 *در چنین حالی حضرت شاکر و حامد خداوند است.* *👈اینجاست كه صبر سيدالشهداء از طرف خداوند ستودنی مي باشد.* *اللهم الرزقنا توفیق زیارت الحسین ع فی الدنیا و شفاعت الحسین ع فی الاخرة* *ان شاء الله* *🧚‍♀سجده شکر🧚‍♀* 🧚‍♀ *سجده ی شکر برابر است با تمام گنج های دنیا و آخرت،پس با دقت آنرا بخوانید* *🤲 فضیلت سجده شکر در کلام خدا* 👇👇👇👇👇👇👇 🙏🏼 *بسیاری از ما نه فضیلت این سجده را می دانیم و نه کیفیت قرائت آن را بطور کامل عمل می کنیم.؛* *هرگاه بنده‌ای نماز خود را بخواند و سپس سجده شکر را به جای آورد ، خداوند حجاب میان بنده خود و فرشتگانش را کنار میزند و به ملائکه می فرماید:* ای فرشتگان من ، به بنده‌ام نگاه کنید فریضه مرا انجام داده و عهدم را تمام کرده و پس از آن در جهت پاسداشت تمام نعمت هایم سجده شکربجای آورد👈پاداش این بنده‌ام چیست؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *رحمتت* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه‌ام پاداش این بنده‌ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *جنت و بهشتت* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه‌ام پاداش این بنده‌ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *رفع هرگونه هم و غم از او* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه‌ام پاداش این بنده‌ام چیست ؟ پس ملائکه می گویند: *خداوندا ما علمی جز آنچه به ما آموختی نداریم !!!!* *آنگاه خداوند می فرماید : پاداش بنده‌ام اینست ؛* *🌻همانگونه که او از من تشکر کرد من نیز از او تشکر می‌کنم* *🌷و با فضلم به سوی او خواهم رفت* *🌹و رحمتم را به او نشان می‌دهم* 👈 *چه ضرری دارد تا ما هر روز سجده شکر را به جای آوریم؟!👈وقتی خداوند اینهمه از ما راضی و خوشنود می شود.* 👈 *بهتر است که فرد ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت پنجاه و سوم فصل چهارم نبرد تا آزادی خرمشهر(۱۳) صاف سراغ مسجد جامع شهر را گرفتم. همان جایی که انگار قلب زمین می‌تپید. مسجد نیمه ویران از دور در قاب چشمانم نشست. دانه‌های اشک از گوشه چشمان خواب زده‌ام سرید. به یاد همه شهدا افتادم. وارد مسجد شدم. وضو گرفتم. داخل حیاط پر بود از هندوانه و آب یخ. چند جرعه آب و چند قاچ هندوانه سینه ام را خنک کرد. زیر سقف مسجد دو رکعت نماز خواندم. پنداری روی ابرها ایستاده‌ام. آنجا فاصله خود با شهدا را یک گام دیدم. یک گامی که من پای رفتنش را نداشتم. برگشتم و راهی اورژانس شدم. پرستار باور نمی‌کرد با این زخم کهنه ۱۲ روز کنار آمده باشم. پانسمان را عوض کردم و راهی دارخوین و انرژی اتمی شدم. در مقر تیپ اول چشمم به حاجی نیکو منظر و حاج علاالدین حبیبی افتاد. خیلی تحویلم گرفتند. یک دست لباس نو عراقی به من دادند. یک ماه بود که حمام نرفته بودم. تمام بدنم بو می‌داد. راه کارون را گرفتم، اما فقط توانستم سرم را با آب بشویم. در همان روز، با همان لباس‌های تازه عراقی، در محوطه قدم می‌زدم که حاجی نیکومنظر آمد و گفت: "این لباس ها مال خودمان است. اینها را بپوش." گفتم: "مگر اینها که پوشیده‌ام چه عیبی دارد؟" گفت: "حاج احمد گفته وسایل غنیمتی از عراقی‌ها، بیت‌المال است. باید همه را تحویل بدهیم." رفتم لباس‌ها را کندم. حاجی یک تویوتا به من داد. هنوز عشق رانندگی داشتم. بدون گواهینامه. گفت: "مواظب باش! با احتیاط برو با چند نیروی تدارکاتی از کانکس‌های گردان مسلم سلاح و کلاه و جیب خشاب و هرچه دم دست بود بیاور و تحویل بده. همه اینها را باید به تهران ببریم." برایم سوال شد که چرا تهران؟! اما نپرسیدم تا ۷ روز کارم شده بود تخلیه کانکسها. همه چیز در حال جابجایی بود. اما به کجا؟ معلوم بود.! خبرهایی بود. اما معلوم نبود چه خبری؟ خرمشهر که آزاد شده بود! سازماندهی نیروها برای عملیات بعدی هم که به این سرعت ممکن نبود. بالاخره طاقت نیاوردم. رفتم سراغ حاجی علاءالدین که با او صمیمی تر بودم. - چه خبر است؟ این سلاح‌ها را کجا می‌برند؟ - قرار است ببریم تهران. پادگان ولیعصر سپاه. - جبهه که اینجاست! تهران چرا!؟ - نه! یک جبهه‌ی دیگر باز شده. اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده. قرار است تیپ ما و یک تیپ از ارتش به جنوب لبنان برویم. - حاجی! زخم من خوب شده. روی من حساب کن. به حاجی نیکو منظر هم همین را بگو... ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا