سلام و طاعات قبول
لطفاً برای رزمندگان مدافع حرم شهر سامراء دعا کنید ، گروه تکفیری داعش عملیات بزرگی جهت تصرف سامراء دارند و قصد تخریب مجدد حرم شریف امامین عسگریین(ع) را دارند .دعا کنید 🤲
⭕️مسابقه کتابخوانی #کرونا_کتاب ۲⭕️
🔷 کتاب مجید بربری
و
🔷 کتاب خاطرات سفیر
اصلاحیه : زمان برگزاری مسابقه 14 و 15 خرداد
🎁جوایز: ۲ کمک هزینهی سفر مشهد مقدس
۱۰ بن خرید از فروشگاه همسایه به ارزش پانصد هزار ریال
📞تحویل درب منزل
🔻برای تهیه کتابها با 10% تخفیف، کافیه آدرس منزلتون رو به شماره 09100117668 ارسال کنید.
در کمترین زمان کتاب رو در بسته ضدعفونی شده درب منزلتون تحویل بگیرید. (در محدوده شهرک شهید زین الدین)
📌 برای عضویت در مسابقه لازم است نام خود را تا تاریخ ۳ خرداد به شمارهی مذکور ارسال کنید
#مسابقه
🆔 کانال #کرونا_کتاب
Eitaa.com/ketab_1399
🌺❤️ بی تو هرگز❤️🌺
🇮🇷قسمت پنجاه و هفتم🇮🇷
✒تقصیر پدرم بود
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم.
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ...
نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم!
و از اتاق خارج شدم.
برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ...
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم.
همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر میشد.
◀️ ادامه دارد...
با ما همراه باشید. هر روز با یک قسمت از داستان واقعی و زیبای "بیتوهرگز"
قسمتهای قبلی در:
https://eitaa.com/joinchat/2915303469C5da3ae3754
آقای برخورداری - دعای هفتم صحیفه سجادیه
13.16M
سفارش عظمای ولایت به خواندن
🎧 #دعای هفتم صحیفه سجادیه
🎤 با صدای آقای برخورداری
تفسیر سوره برائت،ج7.mp3
13.07M
🎙سلسله جلسات «تفسیر سوره برائت»
📅 جلسه هفتم
🕌 جلسات مجازی / ماه مبارک رمضان
🔸یک اربعین باهم میخوانیم
🌺 دعای فرج امام زمان ارواحنا فداه....
🌷به نیابت از امام و شهداء و اموات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸شب سی و سوم
🔶 شروع از ۱۵ شعبان المعظم تا ۲۴ ماه مبارک رمضان