🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#بابا
#فرزند
#شهید
#فرزند_شهید
#شهید_شعبان_چگینی
از سختیهای سال 63 میگفت.
روایت میکرد: وقتی سراغ #بابا را از من گرفت بردمش بهشت زهرا (س) قبر #بابا را نشانش دادم و گفتم #بابا اینجاست و دیگر خانه نمیآید.
مات به سنگ قبر #بابای_شهیدش خیره شد و هیچ چیز نگفت .
برگشتیم خانه .
شب شده بود و سردی هوا خودش را در شب بهتر نشان میداد .
وقتی کمی سردش شد شروع کرد به بهانه آوردن و گفت :
مامان الان #بابا زیر آن سنگ توی این سرما #یخ میکند .
برویم #بابا را بیاوریم خانه تا #گرم شود .
حالا دیگر مانده بودم جواب این حرفش را چگونه بدهم.
گریه میکرد و پا میکوبید که #بابا الان #سردش شده برویم و بیاوریمش خانه.
کلافه شده بودم.
یک پسر چند ساله بیشتر از این نمیتواند نبودن #پدر را درک کند.
سختیهایی از این دست زیاد کشیدیم تا بچهها با #شهادت پدر کنار آمدند.
روای :
همسر #شهید
#پنجشنبه_های_دلتنگی
سلامتی #همسران و #فرزندان_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#وعجل_فرجهم