سر سفره که نشست، انگارنه انگار که این همان مردی است که چند لحظه پیش، از صحنه نبرد بازگشته بود، شیک و مرتب، با رویی گشاده کنارمان نشست. صبحانه را که خوردیم به شوق زیارت حضرت زینب، ساک هایمان را تند و سریع بردیم دم در خانه. توی کوچه دو تا ماشین ایستاده بودند، یکی همان ماشین دیروزی بود و دیگری یک تویوتای به نظرم مدل بالا که پشتش دوشکا بسته بودند و دو نفر که شلوار معمولی و پیراهن نظامی به تن کرده بودند و علی رغم کلاه لبه داری که روی سر گذاشته بودند صورت آفتاب سوختهای داشتند، خیلی جدی و با حالت کاملا آماده نظامی، کنار آن دوشکا ایستاده بودند و حواسشان به طور محسوسی به اطراف بود.
حسین آمد و پشت فرماننشست. ابوحاتم هم اسلحه به دست در کنارش. من و سارا و زهرا هم رفتیم و روی صندلی های عقب ماشین نشستیم. هم ماشین ما و هم آن تویوتا، هر دو روشن بودند و بلافاصله پس از سوار شدن ما، باشتاب راه افتادند. خیابانها در عین اینکه نیمه ویران بودند اما کاملا خلوت و آرام به نظر می آمدند، هیچ اثری از جنگ و درگیری به جز خرابی ها وجودنداشت و همین تعجب سارا را برمی انگیخت که چرا در این اوضاع آرام، پدرش آن قدر باشتاب می راند؟! کیلومتر ماشین که روی ۱۸۰ رسید، با دست، عقربه را نشانم داد. من و زهرا هم خیلی تعجب کرده بودیم چرا که نوع رانندگی حسین و حالت ابوحاتم که اسلحه اش را مسلح کرده بود و به چپ و راست جاده نگاه می کرد هیچ همخوانی ای باشرایط آرام و خلوت محیط نداشت. سارا دستش را توی دست من حلقه کرده بود. متعجب بود، آهسته و در گوشی بهم گفت: «مامان! کیلومتر رو ببین!» باز هم به حکم وظیفه مادری، با آنکه خودم هم، پر از تعجب و پرسش بودم، طوری که شاید آرام تر شود گفتم: «چیزی نگو!» حسین توی آینه ما را دید و نمیدانم با غریزه پدرانه اش یا باتیزبینی و فراست همیشگی اش،
حال ما را به خوبی فهمید و بدون اینکه پایش را حتی ذره ای از روی پدال گاز شل کند، گفت: «اینجا خیلی ناامنه.»
⬅️ادامه_دارد.....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
امروز عکس سردار عزیز درست در قلب آمریکا که فرمان به شهادت رساندن او را صادر کردند، بر بلندای دستان رئیسی همچون پرچم اقتدار و عزت میدرخشد و با تمام قدرت میگوید که عاملان ترور را مجازات خواهیم کرد.
سلام بر سردار شهید ...
به یاد این جمله نورانی حضرت زینب (س) در حضور یزید در شام افتادم :
«فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»
«هر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحیِ ما را هم نمیتوانی از میان برداری».
#حسین_دارابی 👇
✍🏻ما برای آن که #ایران خانه ی خوبان شود
رنج دوران برده ایم رنج دوران برده ایم
ما برای آن که #ایران گوهری تابان شود
خون دل ها خورده ایم خون دل ها خورده ایم
🇮🇷✌️🏻
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
⚘فرازی از وصیتنامه شهید سجاد دهقان⚘
◽️مرا در کنار مادرم در صورتی که ممکن باشد دفن کنید. بر روی سنگ مزارم بنویسید سه ساله رسولالله را دق دادند. آلالله را به مجلس شراب بردند... امان از بیبصیرتی.