ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_611
🌹 #آغاز_جزء_ششم
🌹 آیه 148 سوره نساء
🌸 لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيما
ً
🍀 ترجمه: خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمى دارد، مگر از كسى كه به او ظلم شده باشد و خداوند، شنواى داناست.
🌷 #الجهر: آشکار کردن
🌷 #السوء: بدى
🌷 #القول: سخن، گفتار
🌷 #سمیع: شنوا
🌷 #علیم: دانا
🌸 اين آيه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. نخست مى فرمايد: لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ: خداوند آشکار کردن گفتار بد را دوست نمی دارد. یکی از نام های #خداوند ستّار العيوب است یعنی عیب های دیگران را می پوشاند به این خاطر #خدا دوست ندارد كه افراد، عيب های مردم را آشکار سازند و آبروى آنها را ببرند. داروها تلخ هستند و این یعنی خداوند #سلامتی را در دل تلخی ها قرار داده است بنابراین اگر وقتی از طرف کسی به ما تلخی رسید صبور باشیم باور کنیم که شادکامی ما در دل همین تلخی هاست. به این خاطر #قرآن بارها انسان را دعوت به صبر می کند.
🌸 اما همین #قرآن می گوید بعضی جاها نباید سکوت کرد و #صبر جایز نیست و آن هم جایی که پایین دست از بالا دست ظلمی ببیند و حق او خورده شود. إلا من ظلم: مگر از کسی که به او ظلم شود. چنين افرادی براى دفاع از خودشان در برابر ظلمِ ظالم #حقّ دارند اقدام به شكايت كنند و از ستمگری ها آشكارا مذمّت و انتقاد نمايند و تا حقّ خود را نگيرند و دفع ستم نکنند از پاى ننشينند. و در پايان آيه براى اين كه افرادى از اين استثناء نيز سوء استفاده نكنند می فرماید: وَ كانَ اللّهُ سَمِيعاً عَلِيماً: و خداوند همواره شنوای داناست. پس در مواردی که می توان برای گرفتن حق مظلوم افشای بدی کرد از مرز حق تجاور نشود و فقط در موردی که بدی شده می توان افشا کرد و عیب های دیگر آن فرد را نباید آشکار کرد زیرا #خداوند هم شنواست و هم داناست.
🔹پيام های آیه 148 سوره نساء 🔹
✅ افشاگرى و بیان عیب های مردم حرام است، مگر در موارد خاص.
✅ #افشاى_عیوب_مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حكایت، شكایت و ...)
✅ نشانه ى #جامعه_اسلامى آن است كه مظلوم بتواند با آزادى كامل، علیه ظالم فریاد بزند و #اسلام، حامى مظلومان است.
✅ سوء استفاده از #قانون ممنوع است. ستمگران بدانند كه حرمت غیبت، راه ستمگرى را برایشان باز نمی کند.
✅ تنها #مظلوم، اجازه ى غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش.
✅ #ظالم، در جامعه ى اسلامى احترام ندارد، باید محكوم و به مردم معرفى شود.
✅ در موارد جواز افشاى عیوب، از مرز حقّ تجاوز نكنید، چون #خداوند شنوا و داناست.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#استراحت_بماند_بعد_از_شهادت
سلام✋
#آدینه_تان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمعه_و_آشپزی🥘
😍 کنار خانواده از روز جمعه لذت ببرید
👌#آموزش قیمه نثار
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
33.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻ جمعه و خیاطی༺✂️
🍁(( شومیز زیبای پاییزی دخترانه ))🍁
بدون الگــــــــــــــــــــو😳
هم خوشگل هم کاملا پوشیده
80 سانت پارچه میخواد جنسشم مخمل کبریتی هست
البته میتونید پارچه های تابستونه مثل ابروبادی، بابوس، کرپ ، بوگاتی و ... هم بدوزید
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت نود و ششم
فصل نهم
من، مهتاب، مین(۶)
یکروز تبلیغات نامهای به من داد که خانواده فرستاده بودند
در نامه آمده بود: "قرار است برادرت امیر عقد کند. زود به همدان بیا"
از علیآقا اجازه گرفتم
گفت: "دو سه روزه برگرد."
رفتم در مراسم عقد شرکت کردم
امیر برادر بزرگترم بود
خوشحال بودم که او هم پایش به جبهه باز شده
قبل از ازدواج اولین و آخرین جبهه اش را تجربه کرده است.
امیر روز عقد تب بالایی داشت
مراسم که تمام شد بردیمش بیمارستان
آزمایش خون گرفتند و گفتند سرطان خون دارد
امیر در جزایر مجنون، در عملیات خیبر، جبههای که عراق برای اولین بار در آن از بمبهای شیمیایی استفاده کرد، که مصدوم شیمیایی شده بود
مانده بودم در شهر بمانم یا به گفته علیآقا عمل کنم
فقط میدانستم باید مادرم را راضی کنم
او نه از مجروحیت جعفر خبر داشت و نه از سرطان خون امیر
عصر همان روز مادرم از بدخیم بودن حال امیر باخبر شد
مصیب مجیدی را دیدم
پرسیدم: " از سومار چه خبر؟"
گفت: "بچهها امروز رفتند منطقه عملیاتی خیبر تا خط آنجا را تحویل بگیرند. عراق پشت سر هم پاتک میزند و میخواهد جزایر را پس بگیرد."
گفتم: "من هم میآیم!"
زود رفتم دست مادرم را بوسیدم و ملتمسانه گفتم: "شرایط خانه را درک می کنم. تو کمک میخواهی اما چه کنم که حتماً باید بروم."
حرفی نزد
خیلی دلم برای او و اعضای خانواده سوخت
رفتم از امیر خداحافظی کردم و با مصیب مجیدی راهی جزایر مجنون شدم
به جاده اهواز خرمشهر که رسیدیم، جان گرفتم.
لذت شناساییهای عملیات بیت المقدس باز زیر پوستم دوید
از جاده به سمت هور تغییر مسیر دادیم و به جزیره مجنون شمالی رسیدیم
مصیب آدرس را داشت
مقر بچههای واحد نزدیک قرارگاه نصرت در جزیره شمالی بود
رسیدن ما مقارن با دعای کمیل بود
صدای آشنای طلبه جوان واحد اطلاعات عملیات، حاج حمید ملکی مرا برای ساعتی از وابستگیهای دنیایی جدا کرد
او دعا میخواند و توپهای دوربرد عراق زمین جزیره را میلرزاند
برای اولین بار بود که رد سرخ توپهای فرانسوی را میدیدم
انفجار توپها به محل اجتماع ما نزدیک و نزدیکتر میشد
دور تا دورمان آب بود و نیزار
محل استقرار، محیطی دایرهای بود در جزیره شمالی که به راحتی برای دشمن حتی در شب قابل شناسایی مینمود
دعا تمام شد
توپ وسط یکی از سنگرهای بچههای قرارگاه نصرت خورد
دو نفر درجا شهید شدند و شش نفر مجروح
مجروحان را یکییکی داخل تویوتا گذاشتیم
پهلوی یکی از آنها آنقدر شکافته بود که دستم از میان دندههای شکسته سمت چپش رد شد و به قلبش رسید
قلبش تاپتاپ میزد اما مجروح یک آخ هم نمیگفت
به اورژانس رسیدیم
کسی مثل دکتر با لباس سفید آمد
چراغ قوه را روی سر و صورت مجروحان چرخاند و با ناراحتی گفت: "اینها که همه شهید شدهاند!"
آن هشت نفر، از مسئولان قرارگاه نصرت بودند
علی شاهحسینی با حسرت تعریف میکرد:
"آنها روز قبل، انگار از رفتنشان خبر داشتند. مثل شب دامادی خودشان را آماده کردند. ناخنهایشان را گرفتند. سلمانی کردند و تنی به آب زدند و داشتند دعای کمیل میخواندند که ...
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷