هدایت شده از قرارگاه خادمیاران مهدوی
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
حضرت ولی عصر ارواحنافداه:
فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛
تنها دلیل طولانی شدن غیبت؛ سبک زندگی شیعیان است
سلسله مباحث
سبک زندگی منتظرانه
درخدمت اساتید متخصص در زمینه مهدویت
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام
چهارشنبه این هفته ۱۰ آبان:
استاد حجةالاسلام محمد اسدی
محقق، مدرس و مبلغ مهدوی
چهارشنبهها پس از نماز عشا
بنیاد. شهرک شهیدزینالدین. خیابان دکتر حسابی
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود قم
🔸🌺🔸--------------
قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی
@khademyaran_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه آیه ای که در جدیدترین کلیپ منتشر شده از سید حسن نصرالله خوانده شده است 👇
وقتی زمان انتقام از اولین خرابکاری تان برسد ،
طوری زمینه سازی میکنیم
که عده ای بی رحم انتقام سختی از شما بگیرند
و خانه به خانه در جست وجویتان
مشغول قتل و غارت شوند .
( وَ کانَ وَعداً مَفعولاً 👈 این وعده رد خور ندارد ... )
آیه ۵ ، سوره اسرا
#طوفان_الاقصی
#شهیدهمت:
🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند.
📚 کتاب طنین همت
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
هدایت شده از قم آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لابد تجمعات انبوه در انگلیس و فرانسه کار بسیج لندن و بسیج پاریسه
🛑🎥واکنش امروز رهبر انقلاب به حرفهای کسی که گفته بود جمعیتهای انبوهی که امروزه در انگلیس میآیند علیه اسرائیل و آمریکا شعار میدهند، کار ایران است.
🕌 @Qomonline
🔰 #اطلاعیه | ویژه برنامه #خواهران خادم الشهدای ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام »
💠 ختم صلوات همراه با قرائت زیارت عاشورا هدیه به پیشگاه مطهر چهارده معصوم علیهم السلام، خصوصا محضر نورانی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها به نیت تعجیل در ظهور امام زمان «عج»، دفع فتنه های آخرالزمانی،پیروزی جبهه مقاومت ، سلامتی رهبر عزیزمان، شفای عاجل بیماران به نیابت از روح ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی «ره»، سردار دلها و همه شهدا علی الخصوص ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «ع»، و اموات و برآورده شدن حاجات.
🔻چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲
🕰 ساعت ۴:۳۰ عصر
🎙با نوای گرم کربلایی مهدیان
‼️‼️ در صورت نامساعد بودن هوا این برنامه در حسینیه ی شهدای گمنام برگزار میگردد .
🌹خواهران خادم الشهدای قرارگاه ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام»
📚🎧:«معرفی کتـــــــــــاب»
📙:«بـــــــــــاغ حــــــاج علــــی»
کتــــــاب صوتی بـــــــــــاغ حــــــاج علــی
روایـــــت خـــاطرات حــــــاج مهـــــدی سلحـــــــشوردرباره جنـــــگ تحمیلی است.
🗞: این کتاب ازاعزام به جبهـه شروع شده است. این کتاب حاصل گفت وشنود رزمندگان است،
📝: حاج مهدی سلحشور این کتاب رابه یاد سردارحاج علی فضلی فرمانده لشکر10سیدالشهدا« علیه السلام»
باغ حاج علی نامگذاری کرد.
📃: مهدی سلحشور درسال1350درتهران بدنیـــا آمد، اوبرای شرکت درجنگ به سن قانونی نرسیده بود، اماسن خود را درمسجد بیشتر اعلام کرد!!
ودرسال1365ازطریق پایگاه مقداد به کردستان رفت
وتا پایــــــان جنگ تحمیلی درجبه ها حضور داشـــــــت.
📚: کــــــانـــــال کتـــــاب های
«🎧 صوت ی»:👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚🎧« کـــــــتاب صــوتی»
🌳🍇🍋🍒🍑🍎: #بـــــاغ_حـــــاج عـــــــلی😄
📝: "انتشارات مـرز وبـوم
🟢:نــویسنــده نـــــــوید نوروزی
.¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🇮🇷◍❃°˚˚°•.¸¸.
🟣: قسمـــت : 1
🎧
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
✒قسمت صد و هفدهم
فصل دهم
نبرد فاو ۸
چند شب بعد یک تیم شش نفره شدیم با دو بلم
آنقدر تحت تاثیر روش بومی ها قرار گرفته بودم که حتی سفره نان لواش و کنسرو ماهی را هم برداشتم
چند کیلومتر از آب راه رد شدیم
به روش بومیها با نی یا چیزهای دیگر علامتگذاری کردم
روز بود و باید قبل از غروب و تاریکی برمیگشتیم
هنوز به میانه راه نرسیده بودیم که باد و باران گرفت
باد تهلها را مثل قبل جابجا کرد
حالا مقابلمان که قبلاً مثل دریاچه بود، حکم حوض پیدا کرد
دور تا دور در محاصره تهلهای کوچک و بزرگ بودیم
هرچه با پارو به پهلوی تهلها میزدیم، مثل میخ به زمین چسبیده بودند
اصلاً نمیدانستیم موقعیت ما با پد عراقیها چگونه است و باید به کدام طرف برویم
بیسیم را روشن کردم
تماس هم قطع بود
آن شب تا صبح تلاش کردیم
اما مثل کسی که هر چه دست و پا میزند در باتلاق بیشتر فرو میرود بیشتر گیج و راهگم کرده شدیم
روز دوم هم تا شب به همین منوال گذشت
شب قبل نان و کنسرو ماهیها را خورده بودیم
بعد از ظهر روز دوم گرسنگی سراغمان آمد
محمد نوری کمی کشمش داشت
میدانست من زخم معده دارم
کشمش ها را تماماً به من داد و خودش و بقیه از علفها و ساقه نیها جویدند
روز سوم باید راهی برای بازگشت پیدا میکردیم
نیها را به هم چسباندیم و گره زدیم
مثل ستونی شد که میشد بالای آن رفت و از آن بالا حتماً همه جا پیدا بود
فایده ای نداشت
فکر کردیم اگر آتش درست کنیم میتوانیم راه را از عکسالعمل عراقیها پیدا کنیم
اما از این فکر هم منصرف شدیم
گوشهای روی تهلها نشستم و قرآن خواندم
بیشتر از هر چیزی گرسنگی و سوزش معده عذابم میداد
عصر روز سوم در سکوت مطلق، کنار بچهها با سر نیزه نیها را می تراشیدم و زیر چشمی و خسته به قیافه تکتک آنها نگاه میکردم
آنها ساقه نیها را مثل کاهو میجویدند
اما تا کی و چقدر؟؟؟...
برای آخرین بار ناامیدانه بیسیم را روشن کردم
صدا زدم: "علی! علی! صادق..."
باورم نمیشد
یکباره از آنطرف صدای علیآقا آمد: "به گوشم! به گوشم! صادق... کجایی؟
ذوقزده گفتم: نمیدانم!؟"
علیآقا با تعدادی از بچهها و نیروهای بومی، شبانه راه افتادند
از چند طرف با قایق و بلم حرکت کردند
بومیها از آثار بیسکویتهایی که چند روز قبل در محل استقرارمان روی تهلها دیده بودند، ردی از ما یافتند و بعد از چند ساعت ما را پیدا کردند.
خستگی هور که از تنمان خارج شد، علی آقا را دیدم قاهقاه میخندد
چند نفر از همتیمیهای من کنارش بودند
پرسید: "خوشلفظ!!! راستی راستی میخواستی بچهها را بخوری!!!؟؟؟
منظورش را نفهمیدم
سابقهام در خوردن بد نبود
اما نه در حد آدم خواری!
بچهها هم بررر و بررر نگاه میکردند
بعداً علیآقا از قول بچهها تعریف کرد.
فهمیدم که ماجرا به روز چهارم برمیگردد
آن روز که در اوج گرسنگی بودم و با قیافه درهم و ابروهای گره کرده با سرنیزه بازی میکردم، آنها فکر کرده بودند میخواهم بخورمشان
بعد که عقب آمدیم از این ماجرا یک جوک ساختند راست کار علی آقا!!!...
🔗 ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷