دکل ۲۰.mp3
6.38M
🎙 #قسمت_بیستم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۱۳ دقیقه و ۱۷ ثانیه
💾 حجم: ۳ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
0⃣2⃣#قسمت_بیستم
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۵۶م
📒 فصل دوازدهم
🔶🔸پارههای تنم در شلمچه ۵.
عباس با نیروها تازه به شهرک رسیده بود که من با بقیه نیروها به او ملحق شدم و از دوعیجی همزمان خارج شدیم
از کنار سنگر فرماندهی لشکر گذشتیم
آنجا صدای حاجمهدی کیانی در ذهنم تکرار میشد:
"جنگ نخلستان بلدی!"
من فکر میکردم که روش جنگ در نخلستان چطور باید باشد
حتماً باید دستهدسته پشت نخلها سنگر بگیریم
در پوشش آتش از نهرهای کوچک بگذریم
عراقیها را کنار بزنیم
در این افکار، با یک ستون ۲۴۰ نفره حرکت کردیم و دوسه کیلومتر را تا نزدیکی خط پیمودیم
در آنجا حجمی از آتش توپ و خمپاره و کاتیوشا به استقبالمان آمد
یک ساعت راه انگار یک سال گذشت
حالا حکم سیبل و هدف متحرک برای دیدهبانهای عراقی پیدا کرده بودیم
ستون متصل را انفجارهای پیدرپی فاصله میانداخت
با زوزه خمپارهها میخوابیدیم
اما همه بلند نمیشدند
عدهای مثل برگ خزان میریختند
هنوز به خط مقدم نرسیده بودیم که گلوله توپ سنگینی جلوی من خورد و ۵ نفر را تکه تکه کرد
یکی از آنها ولیالله احدی معاون گردان بود
به نهر جاسم که رسیدیم ۱۵ نفر شهید شده بودند
از روی پل شناور ۶ متری روی نهر رد شدیم
چند متر جلوتر به یک دژ غولآسا رسیدیم
ارتفاع دژ ۴ متر بود و طول آن ۳ کیلومتر که از کنار اروندرود آغاز میشد و تا غرب کانال ماهی امتداد داشت
سمتی که باید از آن بالا میرفتیم تیز و شیبدار بود
عراقیها قبل از سقوط دژ این سمت را پر از مین گوجهای کرده بودند که با فرض رسیدن به سینهکش دژ مینها مانع بالا رفتن شوند
حالا دژ دست ما بود ولی راه بالا رفتن از آن همچنان دشوار مینمود
هر کس از هر سمت که میتوانست به سختی بالا میرفت
همانجا عدهای روی مین رفتند و پایشان قطع شد
روی دژ به یک بام مسطح میماند که ۴ متر عرض داشت
وسط آن کانالی به عمق یک متر که از ابتدا تا انتهای دژ امتداد مییافت
چپ و راست کانال پر بود از سنگرهای متصل به کانال و حتی سکوی تانک
این دژ نشان میداد که چند شب قبل چه اتفاق بزرگی افتاده است
ما باید دشمن را از مقابل دژ دور میکردیم و آنها تلاش میکردند دژ را پس بگیرند.
روی دژ سعید اسلامیان و ناصر قاسمی و محمود حمیدزاده و حاج ستار ابراهیمی منتظر آمدن ما بودند
آنها به ترتیب مسئول محور، جانشین اول و دوم محور بودند
حاج ستار هم با گردانش چند شب قبل دژ را گرفته بود و با اینکه نیروهایش به عقب رفته بودند برای توجیه فرمانده جدید آنجا ماند بود
طبق نظر مسئولان باید نیروهای گروهانم را از چپ تا راست دژ میچیدم و منتظر میماندم که بعد از عبور گروهان اول از دژ به فرماندهی حیدر هوشیاریان پاکسازی نخلستان را تا عمق ادامه بدهیم
هنگام غروب گروهان اول از دژ به سمت نخلستان رفت
صدای تیرهای سبک بالا گرفت
همانجا هوشیاریان مجروح شد
از آنجا معاون من عباس علافچی فرماندهی گروهان اول را به عهده گرفت
🔗 ادامه دارد ..
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
⭐️💫
❣خدایا درانتهاے شب
قلبهاے مهربان دوستانمـ
رابه تو مے سپارم
باشد ڪہ با یادتـــــو
بہ آرامش رسیده
وفارغ از دردها و رنجها
طلوع صبحے زیبـا رابہ نظاره بنشینند❣
💫"شبتون مهدوی"💫