eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آماده سازی سبزه روز عید با این تفاوت که این سبزه هست. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🤞 💫 نماز شب بیست و سوم ماه رجب المرجب...  🌟حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: 🌴هر کس در شب 23 ماه رجب  2 رکعت نماز در هر رکعت سوره حمد 1 بار و سوره ی (والضحی) را 5 بار بخواند 🍃خداوند در برابر هر حرف و به تعداد هر مرد و زن کافر یک درجه در بهشت به او عطا می کند و نیز ثواب 70 حج و ثواب کسی که در تشییع 1000 جنازه شرکت جسته و نیز ثواب کسی که به عیادت 1000 بیمار رفته و پاداش کسی که حاجت 1000 مسلمان را برآورده نموده است ، به او عطا می کند. 📗 اقبال الاعمال سید ابن طاووس جلد دوم ص 824 ترجمه محمد روحی 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ آقامصطفی با شیطنت پرسید: «می‌دونی 250تا سکه یعنی چی؟ با پولش میشه یک خونه خرید!» گفتم: «فدای چشم‌پاکی و ایمانت!» روزهای پایانی سال بود. همه‌جا بازار سبزه، سمنو، ماهی‌های قرمز کوچک و تنگ‌های بلور داغ بود. پشت ویترین فروشگاه‌ها، سفره‌های هفت‌سین چیده بودند. با دو تا ماهی قرمز و یک تنگ بلور به خانه آمدیم. با کمک سارا و سعیده، خواهرهای آقامصطفی خانه را تمیز کردیم و سفره را چیدیم. سال 1382صبح خیلی زود، سال تحویل شد. نشسته بودیم دور سفرۀ هفت‌سین. تلویزیون روشن بود. بعد از سخنان رهبر، خانوادۀ آقامصطفی یکی‌یکی سال نو را به من تبریک گفتند و برایم آرزوی خوشبختی کردند. لیلاخانم هم با پسرش از زابل آمده بود. تلویزیون تصاویری از حملۀ آمریکا به عراق نشان می‌داد و می‌گفت: «صدام حسین به جرم رابطه با القاعده و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی باید محاکمه شود.» آقامصطفی از فروپاشی حکومت صدام و بازشدن راه کربلا خیلی خوشحال شد تلفن زنگ خورد. آقامصطفی گوشی را برداشت. پدربزرگش بود. بعد از تبریک عید، همه‌مان را دعوت کرد. البته پدربزرگ آقامصطفی عموی من هم می‌شد. خانۀ عمویم در تربت جام بود. خاله‌ها و دایی‌های آقامصطفی هم در تربت جام زندگی می‌کردند. روز بعد، همه‌مان رفتیم تربت جام. در طول مسیر، دخترها از اخلاق پدربزرگ می‌گفتند که به‌راحتی از کسی خوشش نمی‌آید. از بدحجابی، از شوخی با نامحرم، از خنده‌های بلند هم بدش می‌آید. اگر هم موردی ببیند، بدون رودربایستی تذکر می‌دهد. با دل‌شوره و ترس وارد خانۀ پدربزرگ شدم. دیدم پیرمردی نورانی با تسبیح آبی‌رنگش داخل اتاق پذیرایی نشسته و دارد ذکر می‌گوید. با دیدن من بلند شد، چند قدم به طرفم آمد و گفت: «عمو جان بیا اینجا. بیا کنار خودم بشین.» ترسم ریخت. نگاهی به آقامصطفی کردم. لبخندی زدم و دست پدربزرگ را بوسیدم. گله کرد: «من از عقدتون خبر نداشتم و اِلّا حتماً می‌اومدم. آقامصطفی گفت: «چون هوا سرد بود، گفتم اذیت می‌شین. برای همین خبر ندادم.» پدربزرگ گفت: «زیادی ملاحظه‌کاری آقامصطفی!» و خندید با شرمندگی گفتم: «عموجان کوتاهی از ما بوده، ما باید دعوت می‌کردیم.» گفت: «عیب نداره عمو، ان‌شاءالله باقی باشه!» با صدای اذان ظهر، پدربزرگ به نماز ایستاد. بقیۀ افراد خانواده هم پشت سرش ایستادند و به او اقتدا کردند. بعد از نماز سفره پهن کردیم. ناهار سبزی‌پلو با ماهی بود. روز بسیار خوبی بود. خانۀ عمو و طرز زندگی‌شان درست شبیه خانۀ خودمان بود و من خیلی زود با عمو و زن‌عمویم اُخت شدم. آنجا رسم بود هر روز یک نفر دعوت می‌کرد و همۀ فامیل می‌رفتند خانۀ او. چند روزی ماندیم. خیلی خوش گذشت. به‌خصوص که پدربزرگ مرد بسیار مهربان و دوست‌داشتنی‌ای بود و به قول آقامصطفی من حسابی توی دل پدربزرگ جا باز کرده بودم. بار دیگر زمان جدایی فرارسید. خیلی دل‌بستۀ آقامصطفی شده بودم، اما او باید می‌رفت سرکار و من باید می‌رفتم مدرسه. مرا رساند زابل. چند روزی ماند و بعد برگشت مشهد. دوم دبیرستان بودم. دیگر نمی‌توانستم درس بخوانم. حواسم پیش آقامصطفی بود. روزی چند بار زنگ می‌زد و می‌گفت: «منم اصلاً نمی‌تونم بدون تو اینجا باشم. نمی‌تونم برم سرکار.» آقام گفته بود به مصطفی بگو تا آخر امتحاناتِ شما نیاد زابل. نزدیک خرداد بود که آقامصطفی آمد. آقام که به درس خیلی اهمیت می‌داد، گفت: «آقا مصطفی! وقتی شما اینجایید، زینب نمی‌تونه درس بخونه، نگرانم امسال نتونه درس‌هاش رو پاس کنه.» آقامصطفی زود برگشت مشهد. به گمانم ده روز مشهد بود. یک روز که داشتم ریاضی می‌خواندم صدای آشنایی توجه‌ام را جلب کرد: «سلام عمو!» دویدم بیرون. آقام بعد از سلام و روبوسی گفت: «عمو جان، مگه قرار نبود بعد از امتحانای زینب بیایی. آقامصطفی گفت: «عموجان من اینجا باشم، زینب‌خانم بهتر می‌تونه درس بخونه. کمکش می‌کنم.» گفتم: «غافلگیرم کردی مصطفی! دیشب که زنگ زدی نگفتی داری میای.» آقامصطفی گفت: «دیگه نمی‌تونستم تحمل کنم. یک‌دفعه زدم به ‌راه!» ⬅️ ادامه دارد ...... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
52 ❇️ هنر تشخیص مصداق 🔶 یکی از خصوصیات امتحانات الهی اینه که مملو از "ابهام" هست. واقعا در خیلی از موارد، آدم نمیدونه عکس العمل درست چیه؟🤔 💢 این خاصیت امتحانه. اگه قرار باشه امتحانات الهی همش واضح باشه دیگه اسمش رو نمیشد بذاری امتحان! 👈🏼 امتحان زمانی ارزشمند هست که ابهام داشته باشه. - ببخشید یه سوال؟ - بفرمایید. - یه نفر اومده سراغ من و ازم پول قرض میخواد بهش بدم یا نه؟! آدم بد حسابی بوده!🙄 - آفرین چه سوال خوبی کردی. جواب اصلیش اینه که "خودت" باید تشخیص بدی که بهش قرض بدی یا نه. من به صورت کلی تو رو راهنمایی میکنم ولی تشخیص مصداقش که آیا الان باید پول قرض بدی یا نه به عهده خودته. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠سردار یک ریال حق ماموریت نگرفت! تاکنون این را نگفته ام اما اکنون که ایشان شهید شده اند میگویم که سردار سلیمانی یک ریال حق ماموریت نگرفت؛ گاهی به من می گفت که من در خرج زندگی زن و بچه ی خود می مانـم . 💢راوی : حجت الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه 🕊🌹🥀🕊🌹🥀🕊 چشمهای خسته ات... گواهی می داد چشم انتظاری! َ ِگلویت... حکایت بغضی عجیب داشت! ِ نگاه آرام و سکوت بیشت ِ تسبیح را آرام چرخاندنت... آشوب دلت را گواهی میداد! دارم باخودم فکر میکنم : حالا، آرام گرفته ای ، وقتی چشمت... روشن شده به جمال عقیله ی خاتون! از ته دل میخندی ؛ وقتی رفیقان قدیمی ات را دیده ای! حالا و مثل همیشه در دفاع از حرم عمه سادات سنگ تمام گذاشتی! راحت بخواب سردار! ما فرزندان این مرز و بوم دست از دفاع بر نمیداریم! ما راهت را، ایمان و اعتقادت را، و عشق و آرمانت را ادامه خواهیم داد راحت بخواب سردار،حرم بی مدافع نمی ماند! تنها دلمان برایت تنگ خواهد شد! راحت بخواب سردار! شهادتت مبارک؛ حاج قاسم! 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دغدغه عظمای ولایت؛ و 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
77.Mursalat.01-07.mp3
4.24M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- مرسلات🌸 💐-1-7💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷