🕊🌷
سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت، دکترها بعد از یک ماه بستری، متوجه شدند رضا فلج شده، و گفتند کم کم فلج شدنش از پاها به بالا (و قلب رسیده) و جانش را میگیرد...!!
بعد از قطع امید پزشکان، گفتم هیچکس مصیبت زدهتر از حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نیست، نذر عمهی سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان...
یک روز در کمال ناباوری دیدم که رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری(سلاماللهعلیها) پسرم را شفا داد و امروز رضا فدایی حضرت زینب(سلاماللهعلیها) شد...
#شهید | #رضا_کارگر_برزی
💌 #خاطرات_شهدا
نیمه شب از خواب بلند شدم
دیدم باز رضا مثل هرشب
در حال خواندن نماز شب است..
نمیدانم چرا آن شب برایم تماشایِ رضا فرق میکرد
اصلا یک جورایی محو تماشای رضا شده بودم
مثل هرشب،آرام و بی صدا با تمام سختیهایِ موجود در منطقه
رضا یک محوطه امنی برای خودش
به نام نماز ساخته بود
با تمام جدیت و تحکم اخلاقی ای که داشت
هنگام نماز آرام بود
وقتی نمازش تمام شد،سراغ کارهای مربوطهاش رفت
و من ماندم و صبح فردا که خبر شهادت رضا را برایم آوردند
هنوز نفهمیدم آن شب زیر لب به خدا چه گفت...:)
🎙به روایت: دوست شهید
بمناسبت #سالروز_شهادت
شهیدمدافعحرم #رضا_کارگر_برزی♥️