eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برادر شهیدم! وقتی نـگاه تو به مــن دوخته شده👀 نــبایـــد دسـت از پا خــطا کـــنـم... تـو هــم شــهیدی هــم شـاهـدی🙂 و هم سنگ‌صبور بی قراری‌های من‌•• 🍃
|🕊🤍| ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن (ماشاالله عزیزی) رفت روی مین و شهید شد عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده… هوا که تاریک شد ابراهیم حرکت کرد و نیمه های شب برگشت آن هم خوشحال و سرحال! مرتب داد میزد امدادگر امدادگر سریع بیا ما شاالله زنده است! بچه ها خوشحال شدند … مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب ولی ابراهیم ... گوشه ای نشست و رفت توی فکر رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت : ماشالله وسط میدان مین افتاد ؛ آن هم نزدیک سنگر عراقی ها … اما وقتی رفتم آنجا نبود … کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!! بعد ها ( ماشاالله عزیزی ) ماجرا را این گونه توضیح داد : خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم حال عجیبی داشتم … زیر لب فقط میگفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی هوا تاریک شده بود جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد چشمانم را به سختی باز کردم مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطه ای امن رساند من دردی احساس نمی کردم آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند : کسی میآید و شما را نجات می دهد او دوست ماست...! لحظاتی بعد ... ابراهیم آمد با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش … 🕊
باید انقدر در راه خدا کار کنیم، انقدر در راه خدا فعالیت کنیم، که وقتی خودش صلاح دید پایِ کارنامه‌یِ ما را امضا کند و شهید شویم..!
رفیق شهـید یعنے: تو اوج نا اُمیدی یہ نفر پارتے بین تو و خدا بشہ! وجوری دستت رو بگیره ڪہ متوجہ نشے :)🍃
🥀 دیده بود که در جبهه، چند جوان روستایی ساده دل هستند که نماز نمی خوانند. ابراهیم برایشان خرج کرد، با آنها رفیق شد و... مدتی بعد به آنها گفت: چرا نمی آیید برا نماز؟ می دونید چقدر نماز اول وقت اهمیت داره؟ گفتند راستش رو بخواهی نماز بلد نيستيم. ابراهیم با کمک یکی از دوستان، برای آنها آموزش نماز را شروع کرد. وقت گذاشت تا نمازخوان شدند. امر به معروف های ابراهیم اینگونه ساده و دقیق بود. ✨... الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ✨ 🍃آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود (و مرزهای) الهی (مومنان حقیقی اند) و بشارت بده به (اینچنین) مومنان! ( توبه، ١١٢) 📚کتاب خدای خوب ابراهیم
ای شهیدان‌، عشق‌ مدیون‌ شماست هر چه‌ ما داریم‌ از خون‌ شماست! ♥️ .
سوزن زد به چشمش... پرسیدم: چه کاریه میکنی؟! گفت: سزای چشمی که نامحرم چه مرد چه زن رو ببینه،همینه...♥🌿 "آری‌! این ویژگی شهید است. 🕊🍃
باز هم مثل شب‌های قبل نیمه شب که از خواب بیدار شدم دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده! با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم اما آخر شب وقتی از مسجد آمد دوباره روی فرش خوابید صدایش کردم و گفتم: داداش جون،هوا سرده،یخ میکنی چرا توی رختخواب نمی‌خوابی؟ گفت: خوبه،احتیاجی نیست وقتی دوباره اصرار کردم گفت: رفقای من الان توی جبهه‌ی گیلان غرب توی سرما و سختی هستند من هم باید کمی حال اون‌هارو درک کنم