عݪےکهدید...
ولےکاݜبعدازایݧ
میاݧݜعلہنبيندڪسے #نڱارش را...
#وایازدلعلی💔😭
°بویبهشتمِیوزدازکَربلایتُو°😍°
بَرسَنگقَبـرمـابنویسیدوحَککنید
ذکرِحُسینتاصَفمَحشرشُعارمَاست
●آقـاجَانـم.🥹...
○تَجلیوتَعریفبِهشت....
○بَرایمَنرسیدنبهکَربلا...
○وتَماشایصَحنوصَحرایشُماست..
●بِهشتبرایمن،کربلایشماست.♥️.
"صَلَّىٰ اللَّهُ علَيْكَ يا أبا عَبّدِ اللَّه"
°هِجدهیادآور،سنِکمیک #مادر است°
°ثُمّجَلَسَوَحيدًايَبكي.🥀.
°فَاطِمة..أَناعَلِيْ°💔°
مُولایِدیگران،دَگریبودودِیگری
یارَبّگواهباشکهمَولایِماعلیست ..
#یامظلوم.🖤.
اَللّهُمَّصَلِّعَلیفاطِمَةوَاَبیهاوَبَعْلِها
•وَ بَنیهاوَ سِرِّالْمُسْتَوْدَعِ فیها
•بِعَدَدِ مااَحَاطَبِهِعِلْمُکَ•••💚
#فاطمیه..🕯
" صَلّىٰ اللَّهُ عَلَيْكِ يا فَاطِمة الزَّهراء
یه جمله داره حاج قاسم ، میگه
اینقدر نگید شهید شم ، شهید شم . . .
نگو دعا کن شهید شم !
شهادت خوبه . . ولی بهترشم
هست، دعا کنید موثر باشید :)
ابراهیم در اكثر مواقع لباس خاكی رنگ میپوشید و همیشه سعی داشت با لباس سپاه از پادگان خارج نشود. آنقدر متواضع بود كه حتی در پوشیدن لباس مراعات میكرد.
یك روز دژبان مقابل درب جلوی ما را گرفت و گفت:« برادر! چون شما سرباز هستید, نمیتوانید ازپادگان خارج شوید.»
من فوراً در مقابل ابراهیم ایستادم و گفتم: « ایشان كارمند رسمی سپاه است، و لیكن لباس خاكی رنگ پوشیده است »
اما ابراهیم بدون آنكه ناراحت شده باشد گفت: « ایشان راست میگویند، من سربازم سربازِ حضرت ولیعصر (عج) ».
#شهید_ابراهیم_احمد_پوری
"نِجاتِاهلِعالَمباحُسِیناَست"
#ابیعبدالله♥
●هِزارشُکرکهگَشتممُقیمکُویحُسین...
○نَمانددِردلپُرحَسرت،آرزویحُسین...
●خَداگَواستنَخواهمبِهشت،حُور،قُصور
○اگرهَمیشهبود،مَنزلمبهکُویحُسین...
●مَحبتشکهبهدِلداشتجَا،ز،روزاَزل...
○هَمانکشیدمَراعَاقبتبهسُویحُسین
"آنکهباشَدکهتورابینَدوعاشِقنَشَوَد"
#امامحسینمن😍
"صَلَّىٰ اللَّهُ علَيْكَ يا أبا عَبّدِ اللَّه"
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
اولین سال بعد از شهادت شهید زمستان سرد شده بود
و خلاصہ اولین برف زمستان بر زمین نشست
یڪ شب پدرشوهرم آمد خیلی ناآرام گفت: عروس گلم ناصر بہ تو قول داده ڪہ چیزی بخره و نخریده؟
گفتم: نہ هیچی
خیلی اصرار ڪرد آخرش دید ڪہ من ڪوتاه نمیآیم
گفت: بهت قول داده زمستون ڪہ میاد اولین برف ڪہ رو زمین میشینہ چی برات بخره؟
چشمهایم پر از اشڪ شد گریہام گرفت
گفت: دیدی یڪ چیــزی هست..بگو ببینم چی بهت قول داده؟
گفتم: شوخی میڪرد و میگفت بذار زمستون بشہ برات یڪ پالتو و یڪ نیم چڪمہ میخرم
این دفعہ آقاجون گریہاش گرفت
نشستہ بود جلویِ من بلند بلند گریہ میڪرد
گفت:دیشب ناصر اومد تویِ خوابم بهم پول داد گفت: بہ منيژه قول دادم زمستون ڪہ بشہ براش یڪ چڪمہ و یك پالتو بخرم
حالا ڪہ نیستم شما زحمتش رو بڪش
#شهیدناصرڪاظمی
‹مادرتمیگفت
یڪهفتہقبلشهادت
شبازلایدردیدمسرسجادهدارهگریه..
میکنهوباامامزمانحرفمیزنہ
رفیقچےگفتیدِلامامزمانوبردی؟
سفارشماهممیکنی :)›
#شهیدجهادمغنیه