#دلتنگ_نامه
عارف جان سلام!
پیش عمه سادات خوش میگذرد؟
سلام ماراهم به بی بی جانمان برسان❤️
راستی دراسمان ها برایت جشن گرفتند
آن جاهم شلوغ بود؟همه فرشته هابه ضیافت عشق آمده بودند؟
اینجا که خودت خیل جمعیت را دیدی... عده زیادی کف زمین نشسته بودند درراهرو حتی دیگر جا برای ایستادن هم نبود
پیر و جوان همه و همه به عشق تو آمده بودند تا کمی از دلاوری ها و رشادت های تو بشنوند❤️
امروزجای جای دانشگاهمان با عکس ویاد تو مزین شده بود❤️
🌷عارفم امروزمادر را دیدی؟
صبر زینبی اش را ❤️
شکوه دل مرتضایی اش❤️
آن جلوه های حیدری اش ❤️
و تقدس کرب و بلایی اش را تماشا کردی؟
عزیز دلم نگران نباش جایت بر دست هاو صورت وچادر زهراییش بوسه ها زدیم...
عارفم داداشی آن موقع که درکلاس درسی نمادین به یادت همکلاسی هایت همه دور هم جمع شده بودن و استادت از دلاوری ها وافتخاراتت با غرور برایمان میگفت و دلمان را بایادت زنده میکرد
ان لحظه اخرکه مادربه زانو نشست و سر بر عکس روی صندلی خالی ات گذاشت و ازشوق گریه کرد توهم گریه کردی؟
خودت که دیدی فرشته ها چه طور سرشان را از عظمت این بانو پایین انداخته بودند ...
عارفم مادرت گفت که خیلی مهربان بودی ؛
این مهربانی را که دیگر خودمان هرلحظه و هرثانیه داریم میبینیم❤️
🌷مادر میگفت نگاهت که میکرد محو جلال وهیبت عباس گونه ات میشد
عباسی که که صلابتش، پشت غرور دشمن را به خاک می مالید
( ما جوانان بنی فاطمی اربابیم ... )
بانگ لبیک یا زینبت به گوشم شنیده میشود
یقینا جسمت دیگر طاقت روح بزرگت را نداشت همچون پرنده ای سبکبال که تاب ایستادن وماندن ندارد
وگرنه مگر شیر میتواند بخوابد؟!
کاش برگردی...کاش میشد فقط یک بار دیگر مادر سیرعلی اکبر لیلایش را نگاه کند...
بعداز آن چه زیبا گفته که با دستانم خود روانه اش خواهم کرد به نوکری حضرت زینب ...
چرا که او خود ازهمان ابتدا فرزندانش را نذر بی بی جان زینب(س) کرده بود❤️
🌹عارف داداش خواهرت را دیدی؟!
میدانم که عاشقانه دوستش داری من میدانم که چه قدر دلت برای خواهرانه هایش تنگ شده ❤️
بین خودمان بماند آن روز که مادرت به ماگفت نرگس مامان عارف بود من خودم بغض وچشمان خیسش را دیدم که خبر از دل زینبیش میداد...
عزیزم خیالت تخت باشد جای تو دراغوشش گرفتیم و گل نرگست را بوییدیم...
به راستی که بوی بهشت می داد❤️
خودم میدانم حتما الان داری با لبخند میگویی ما یک روح دردوجان بودیم ❤️
درست است اینجا همه هوای خواهرفرشته ات را داشتند
ولی باور کن اوفقط هوای تورا به سر دارد و داداش عارف شهیدش را میخواهد😔❤️
🌸راستی تا یادم نرفته ازت سوالی دارم مادرت میگفت هیچ وقت دعای عهدت ترک نمیشد
میخواهم بدانم اخرین بار با مهدی فاطمه چه عهدو پیمانی بسته بودی که اینگونه شما را خرید....
یادت هست این دفعه اخری از مادرخواسته بودی که فقط برای ظهور آقا دعا کند...
🌷عارفم حرف ها زیاد است میدانم که پیش عمه جان زینب خیلی کار داری
ولی عارف جان بخدادل ما خیلی برایت تنگ شده
هوای چشم ما این روزها بارانی است
نکند میخواهی عطش دیدارت ای محبوب اخر شهیدمان کند...
🌹برادر قهرمانم برای ما خیلی دعا کن
دعا کن همانطور که وصیت کردی درهمه لحظات پیرو ولایت فقیه مان باشیم و با هوای نفسمان بجنگیم....
به قول خودت انشالله بتوانیم پاسدار خوبی برای خونتان باشیم...❤️❤️❤️
صل الله علیک یا اباعبدالله...
نثار روح مطهرش 14صلوات🍃🌸
4_5875087800012898653.mp3
9.62M
#صوت_دعای_عهد🌹
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖
🌹خدایا !اگر بخواهی ما را عفو کنی ،به فضل و احسانت عفو میکنی،
و اگر بخواهی عذابمان کنی، به عدالتت عذاب میکنی.
عفوت را از سر منتت بر ما آسان کن ،و ما را به چشم پوشی و گذشتت ،از عذاب پناه بده.
مسلما ما را نسبت به عدالتت تاب و توان نیست .
و برای احدی از ما بدون عفوت،نجاتی میسر نمی باشد.......
#صحیفه_سجادیه
#پناه_بردن_به_خدا
#التماس_دعا
شهیدعارف کایدخورده قهرمان دوران
https://eitaa.com/shahiydarefkayedkhordeh
🌹خداوند متعال در سوره آل عمران آیه ۱۰۴ میفرمایند:
باید در میان شما گروهی باشه که به کار خیر بخوانن و به نیکی فرمان بدن و از کار ناشایسته باز دارن و هم اونها هستن که رستگارانن.
امر به معروف و نهی از منکر #واجبی هست به تعبیر رهبر فراموش شده...
#سلام_آقا جانم❤️
در هوس دیدن رویت...
دل من تاب ندارد..
نگهم خواب ندارد...
قلمم گوشه دفتر...
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگراین عاشق دلسوخته ارباب ندارد.
توکجایی گل نرگس؟
🌸اللهُمَّ ؏َجِّـــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَــرَج🌸
......☘🌸سلام آقا جانم🌸☘.....
می نویسم ز تو که دار و ندارم شده ای☘
بی قرارت شدم و صبر و قرارم شده ای☘
من که بی تاب توأم ای همه ی تاب و تبم🌸
تو همه دلخوشی لیل و نهارم شده ای🌸
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت☘
توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت☘
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم🌸
تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت🌸
🌸☘میلاد پیامبر اکرم(ص)
☘🌸و حضرت امام صادق(ع)
🌸☘مبارک باد....
🌸☘اَللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجْ☘🌸
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تنها عملی که حتی روز قیامت هم اثر داره....
💥بی نظیر ترین روایتی که شنیدید....
استاد پناهیان
🌹 @IslamLifeStyles
🍃🌸
گفتم سخنرانی کن
که هنگامه نبرد سخت است ...
فرمود:
بچه ها تیر به سینه باید اصابت کند نه
به پشت ... ✌️
والسلام
❤️ شهید #مصطفی_چمران ❤️
🌷🌺🌷
#اندرزهای_قرآنی .
✅ برای والدینت بسیار دعا کن
بگو:
💟﴿ ﺭﺏ ﺍﺭﺣﻤﻬﻤﺎ ﻛﻤﺎ ﺭﺑﻴﺎﻧﻲ ﺻﻐﻴﺮﺍ ﴾
[الإسراء/24]
✅والدین
سزاوارترین افراد نسبت به دعای خیراند
برای آنان بسیار دعا کنید
اگر والدین شما هنوز در قید حیات هستند خدا را شکر کنید که این فرصت را در اختیار شما قرار داد؛ تا با خدمت به آنان، بهشت را بدست آورید.
💫 راه سیر و سلوک برای همه است!
📿 اولیاء الله نیز همانند شما بودند؛ آنها نیز در این وادی قدم گذاشتند؛ مجاهدت کردند؛ با نفس مخالفت کردند؛ استاد داستند؛ برای خودشان برنامههایی داشتند و آرام آرام این مراحل و منازل نفس را پشت سر گذاشتند تا بدان مقصد اعلی رسیدند.
📿 شما نیز با سعی و تلاش خواهید رسید.
📿 "من جَدَّ وجد، من لجَّ ولج، و من طرق باباً فتح له"؛
"هرکس به گمشده خود اهمیت دهد، آن را پیدا خواهد کرد، هرکه دنبال کند از کاری، توفیق یابد، و آنکه دری را بکوبد بالاخره به رویش باز شود."
📚 آیةاللّه کمیل خراسانی، مشکات دل؛ صفحه ۴۳
🌻ماجرای دو کبوتر خادم مشهدالرضا که جَلدحرم #بانوی دمشق شدند…🕊
#برادران شهید مدافع حرم_مصطفی و مجتبی بختی🌺
"یه شب به دعوت برادر شهید #قاسمی دانا رفتم
برای سخنرانی تو یه مسجد که حلقه صالحین بود .
➖بعد از پایان مجلس دو تا جوون پیله شدن 😩
که حاجی ما رو هم با خودت ببر،
و کلی اصرار و التماس کردن. گفتم:" راهی نداره بازم ول کن نشدن 😑
گفتم: چه نسبتی با هم دارین🤔 "
گفتن:[[ پسر خاله هستیم... ]]
خلاصه…!!
به اصرار شمارمو گرفتن و تلفنی📞 پیگیر رفتن بودن از من انکار و از اونا اصرار 😑
گفتم :صبر کنین برم اگه شد خبرتون میکنم 🗣
_اگه نشد هم برین دنبال #افغان شدن ..(یعنی :لهجه و مدرک داشته باشین)
⬅️نمیدونم این موجودات غیر زمینی 🙄از کجا شماره سوریه مو هم پیدا کرده بودن
و بعد از رفتنم به سوریه بازم پیگیر بودن.
… اینقدر که بالاخره #فرماندهان رو متقاعد کردم که بیان اما خبری دیگه ازشون نشد...😶
__تا اینکه بعد از دو ماه به #تدمر گردان جدیدی اومد؛
…تو مسجد یکی با لهجه غلیظ #افغانستانی از پشت صدام کرد و حال و احوال کرد ،گفتم: "کجا همو دیدیم …؟؟؟"
گفت:(( از ما فراموش کردی در مسجد برایمان خطابه کردی…!!؟؟😏))
بعد که؛ پسر خالشو #نشونم داد تازه فهمیدم عهههه اینا که همون #دو تا هستن !😄
⁉️جا خوردم 😐
آخه یکیشون #مشهدی حرف میزد تو مسجد دومی #تهرونی!
گفتم :
"دمتون گرم👍
پس بالاخره اومدین …😉
گفت:{{ #۴۵ روزه سوریه هستیم، مرخصیمون هم رسیده اما، شنیدیم #عملیاته نرفتیم….😇}}
💠بعده چند روز برای
#سرکشی به خط و توجیه فرماندهان دفاع وطنی رفتم روی ((ابرویی ۲)) که اسم یه تپه بود.
#پسر خاله ها پر از گرد و خاک😷
از سنگر بیرون اومدن و یه احوال پرسی سریع کردن زود رفتن…
فک کردم از من دلخور شدن😒 که بهشون سر نمیزنم.
رفتم👣 پیش #فرماندشون درخواست کنم،
بدنشون به یه واحد دیگه که دم دستم باشن.
#فرمانده گروه تک تیراندازها, مخالفت کرد😬
و گفت:
" این دو تا پسر خاله بهترین💪 نیروهام هستن به هیچ کس نمیدمشون.…😑
فرداش رفتم، سراغشون گفتم:(( از من دلخورین؟😒))
گفتن:
" نه آقا #ابوزهرا ما سر پستمون بودیم نمیشد ترک پست کنیم گناه بود.☺️☺️
تا اینکه یه روز #داعش😱
به اون #تپه حمله کرد...
#تپه سقوط کرد😣
و چند ساعتی هم دست دشمن بود،
با حاج مهدی ( شهید مهدی صابری )حرکت کردیم،
به سمت تپه⛰ ؛
ماشینهاشون🚍
بالای تپه بود و
با #توپ ۲۳ داشتن به سمتمون شلیک میکردن وقتی به تپه رسیدیم…
ماشینمون🚚 پر از سوراخ تیر و ترکش بود…
حتی لباس تنم سوراخ شده بود♂
اما حتی یه خراش کوچک هم بر نداشتم 😳
#حاج مهدی به توپخانه دستور شلیک داد،
گلوله های توپ رو سر خودمون و دشمن پایین میومد.
یه گروه پشتیبانی🚎
هم از راه رسید و دشمن پابه فرار گذاشت…🤗
به بالای تپه که رسیدیم دو تا👥 پسرخاله کنار هم یا بهتره بگم تو #بغل هم لبخند زنان😌 شهید شده بودن .…😔
#ابو علی(مرتضی عطایی) و چند تا از بچه های فرهنگی رسیدن و شهدا رو به عقب بردن…🚑
"دو تا #پسرخاله ها کسی نبودند،
جز برادران شهید #مجتبی و #مصطفی بختی…😭
چون که میدونستند؛
دو تا برادر #همزمان نمیشه کار کنن…🚫
خودشونو #پسرخاله معرفی کرده بودند.…😞
⬅️عصر اون روز 🌅
خیلی دمغ بودم😔
بغض تو گلوم بود😢
منتظر بودم یه جا خالیش کنم… تا اینکه ؛
سید #ابراهیم رسید…
با چشمان اشک آلود😭 عکسهای سر #متلاشی شده و جسم پاره پارشونو😖
نشونش دادم.
"با یه خنده ای گفت :جووون… چه خوشگل شهید شدن…😳
کفری شدم 😡و افتادم دنبال #سید ابراهیم و
اونم تو خاکا میدوید 👣و میگفت :"ان شالله تو از این بدتر #شهید بشی.…😅"
_هیچ وقت یادم نمیره ،
#مادر بزرگوارشونو که بعد از مجلس ؛
با لبخند😊 متینی میگفت :"مجلس #عقیقه بچه هام حتما بیاین وگرنه دلخور میشم. میگفت:
ما شیرینی و میوه به مهمونا میدیم،
ما #عزادار نیستیم…
😭
#صلواتی_خالصانه ❤️
#یادشان_جاودانه…🌹
هدایت شده از هوای مجنون
از_محسن_بدم_میاد_حاج_حسین_یکتا_128k.mp3
22.81M
از شهيد محسن حججی خیلی بدم میاد
خیلی مارو خار کرد
اگه گل نشید خار میشید !!
#پیشنهاد_دانلود
#حاج_حسین_یکتا
🆔 @haj_hossinyekta