eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.5هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
📚داستان ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهـــــارم ￿ وارد اتاق شد  سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو بب
📚داستان ❤️ ❤️ در اتاق به صدا در اومد... مامان بود... اسماء جان❓❓❓ ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود بلند شدم و درو اتاق و باز کردم جانم مامان   حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید از جاش بلند شد و خجالت زده گفت بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓❓ چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓❓ هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود ۸ نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم... صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم رفتیم تا بدرقشون کنیم مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو❓❓ با تعجب نگاهش کردم  نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز  تزئین شده بود عجب سلیقہ اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم... شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم صب که داشتم میرفتم دانشگاه خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم  داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم خانم محمدی.......❓ ◀️ ادامــــہ دارد.... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 توی تیپ امام حسن ع که بودیم آموزشهای خیلی سختی میدیدیم ونفس گیر یه اموزش داشتیم زندگی درشرایط سخت!!! شامل سه روززندگی درکوه سه روزدرجنگل و یکروز راپل[راپل ،به اومدن از کوه پایین میگن باطناب] قراربود بعدازاین اموزش،بریم خرمال عراق،وپشت نیروهای عراقی عملیاتی انجام بدهیم قبل ازرفتن ،روزی ۱۲کیلومترسنگین میدویدیم وبدنمون نیم کیلوچربی هم نداشت جوان بودیم وسرحال، همه کچل کردند، چون یه هفته از حموم و زندگی طبیعی ادمیزاد خبری نبود. فقط من کچل نکردم، موهام هم فروبلندبود!!! اولین روز توی کوههای مسجدسلیمان خوابیدیم باید خودمون رو استتارمیکردیم تا بچه های اموزش پیدامون نکنن مهمات جنگی داشتیم و اگه پیدا میکردن بهمون شبیخون میزدن واسیر هم میگرفتن اولین شب رو بسلامت گذروندیم برای نماز صبح ،بیدارشدیم بااینکه بارون نبود اما توی کوه تمام زیرپامون ،گل بود لزج،،اب که نبود میخواستیم تیمم کنیم همه جاخیس بود من سرم پرازخاک بود؛😅 دستامو توسرم زدم وتیمم کردم 😅 بقیه بچه ها علاف بودن دنبال یه جای خاکی؛ من شروع کردم نماز ،بعدازنمازهمه سوال میکردن خاک ازکجا؟ که جریانو گفتم و حالا بقیه می‌خواستند با سر من تیمم کنن!! خلاصه نفر چهارم پنجم که زد تو سر من، سرم درد گرفت و منم در رفتم🏃‍♂ عکس تزیینی است 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 به سال بی محرم فکر کردی؟...♥️ [مارا به محرم برسانید فقط] 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
4_5976466710578858760.mp3
5.5M
•°🌱 فایل صوتی استوری بالا👆👆 به سال بی محرم فکر کردی به این که بی حسین از دست میری💔 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم گرفته ای رفیق😔💔 🍂روز جمعه و دم غروبش ، دلم بدجور... یادشهدا با ذکر 🕊
•°🌱 روزها‌را‌هَمگے‌چشم بھ‌راهیم‌حُسین تا‌مُحَرم‌بِرِسَد فَصلِ‌خوش‌نوڪَرها...! .. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ... شهادت | عشق..| به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است :)♥️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
رفــتنش انتهای "الـرَّحْـــمٰن" چشم هایَش شروعِ "واٰقِـــعه" بود 🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مےفرمود رفیق مثل وصله ے پیراهن است.... حالا ڪه ادعاے رفاقت با شهدا داریم خدا ڪند نباشیم... پ.ن؛ سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات ...😔 🇮🇷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi