eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آی کرمان آی دیار کریمان حال آسمانت مثل حال دلمان است گاهی می_بارد لحظه ای طوفانیست گاهی بغض دارد میدانی فرزندت سردارت در راه است از زیارت می آید آماده ای برای استقبالش ؟!! خبرداری اینبار می آید که بماند می آید که به جای یک عمر نخوابیدن تا ابد در آغوشت بخوابد آغوشت راباز کن دیار کریمانم افتخارت می آید، می آید که بماند 👊 🍃🥀 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 اولين شرط لازم براي از اسلام، اعتقاد داشتن به است. هيچ كس نمي‌تواند از اسلام كند در حالي كه ايمان و يقين به نداشته باشد . اگر امروز ما در صحنه‌هاي پيكار مي‌رزميم و اگر امروز ما انقلابمان هستيم و اگر امروز خون هستيم و اگر مشيت الهي بر اين قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ايران ، اسلام در جهان پياده شود و زمينه ظهور حضرت فراهم گردد ، به واسطه عشق ، علاقه و محبت به است . من تكليف مي‌كنم شما « رزمندگان » را به وظيفه عمل كردن و زندگي كردن . شادی روح و 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 این نیست ، یک چیزی بخرید پولشو را ندهید . این یک نوعشه این است که در جایگاهی قرار بگیریم که جای ما نباشد . شادی روح 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 از زبان در عملیات رمضان که تمام بچه های لشکر هم شاهدش بودند و یاد دارند وی در ۳ساعت فقط ۷۰ نفر از تیربارچی های دشمن که بر روی تانکها بودند را شکار می کرد تا بچه ها که دستور عقب نشینی آمده بود سالم برگردند و کسی بود که به هیچ وجه در عقب نشینی ها بر نمی گشت تا بچه ها سالم برگردند. در عملیات رمضان فقط با کشتن سه نفر از فرماندهان میدان و بیسیم چی های آنها دشمن را از سه نقطه عمل کننده کاملا فلج کرد. در همین عملیات با زدن پریسکوپ تانکهای تی ۷۲ که آرپی جی در آنها اثری نداشت تانکها را عملا از کار می انداخت و هنگامی که نفرات و راننده آنها از ترس از تانک خارج می شدند انها را مورد هدف قرار می داد. عملیات والفجر ۴ عملا تنهایی نشست و چهل نفر از نیروهای دشمن که می خواستند مثل جنگ احد بچه ها را از پشت ارتفاعات کانیمانگاه قیچی کنند به درک واصل کرد و آنها که تاب رویارویی با این نابغه جنگی که سرعت عمل بسیار بالا و هدف گیری بی خطا و هوش و ذکاوت نقطه عطف سنجی را نداشتند پا به فرار گذاشتند و عملا به گفته مرحله سوم عملیات والفجر ۴ را با این کار بسیار مهمش پیروز کرد . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ما افتخار می‌ڪنیم ڪه مستقیماً با آمریڪا دست به یقہ شویم و امـیدواریم این اتفاق بيفـتد ... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ، بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، اوضاعش بی ریخته . کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت مجبور شده بود علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپخانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند. با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار خطرناک تر از ساعت های اولیة حمله شد، چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با صحبت کند .» گفت : « سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم » همین موقع گوشی بیسیم را از گرفت . صدای شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا ... » صدای گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند، دیدم توی صورت سبزه موجی از خون دویده است . گوشی بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « ، خوشا به سعادتت ! »‌ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فرمانده گردان سلمان فارسی لشکر 27 محمد رسول الله (صلی‌الله) حسین در کردستان فرمانده‌ محور دزلی بود، همیشه کومله‌ها را زیر نظر داشت، آنان از حسین ضربه‌های زیادی خورده و برای همین هم برای سرش جایزه گذاشته بودند. یک روز سر راه حسین کمین گذاشتند. او پیاده بود، وقتی متوجه کمین کومله‌ها شد، سریع روی زمین دراز کشید و سینه خیز و خیلی آهسته خودش را به پشت کمین کشید و فردی را که در کمینش بود به اسارت درمی‌آورد. به او گفت: حالا من با تو چکار کنم؟ کومله در جواب گفت: نمی‌دانم، من اسیر شما هستم. حسین گفت: اگر من اسیر بودم، ‌ با من چه می‌کردی؟ کومله گفت: تو را تحویل دوستانم می‌دادم و ۲۰هزار تومان جایزه می‌گرفتم. حسین گفت: اما من تو را آزاد می‌کنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش کرد. آن شخص، فردای آن روز حدود ۳۰ نفر از کومله‌ها را پیش حسین آورد و تسلیم کرد، آن‌ها همه از یاران حسین در جنگ تحمیلی شدند. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi