eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.2هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
((لباس های خیس را پوشید😔)) مجید روزهای آخر در جواب تمام سؤال‌های مادر تکرار می‌کند که نمی‌رود؛ اما مادر مجید از ترس رفتن  مجید از کنارش تکان نمی‌خورد. حتی می‌ترسد که لباس‌هایش را بشوید: «روزهای آخر از کنارش تکان نمی‌خوردم. می‌ترسیدم نا غافل برود. مجید هم وانمود می‌کرد که نمی‌رود. لباس‌هایش را داده بود بشویم؛ اما من هر بار بهانه می‌آوردم و درمی‌رفتم. چند روزی بود که در لگن آب خیس بود. فکر می‌کردم اگر بشویم می‌رود. پنج‌شنبه و جمعه که گذشت وقتی دیدم مجیدم گفت دوستانش رفتند اما فقط این را وانمود کرد که دوستانش رفتند این منصرف شده ومجید نرفته گفتم لابد نمی‌رود. من در این چند سال زندگی یک‌بار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینکه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم. کاری که همیشه داداش مجید انجام می‌داد و دوست داشت با من صبحانه بخورد. وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباس‌هایش نیست. فهمیدم همه‌چیز را خیس پوشیده و رفته است. 😔همیشه به حضرت زینب می‌گویم.  مجید خیلی به من وابسته بود. طوری که هیچ‌وقت جدا نمی‌شد. شما با مجید چه کردید که آن‌قدر ساده‌دل کند؟ یکی از دوستان مجید برایش عکسی می‌فرستد که در آن‌یک رزمنده کوله‌پشتی دارد و پیشانی مادرش را می‌بوسد. می‌گفت مجید مدام غصه می‌خورد که من این کار را انجام نداده‌ام.» مجید بدون خداحافظی از مادر رفت اما در خانه با خواهرش خداحافظی می‌کند. سرش را پایین می‌گیرد و اشک‌هایش را از چشم‌های خواهرش می‌دزدد بی‌آنکه سرش را بچرخاند دست تکان می‌دهد و می‌رود. وحالا جدی جدی راهی می‌شود. ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به روایت از مادر محترم شهید که فرمودند بعد از برگشت پیکر مجید تنها شخصی که آرامش رو بهم میداد که بتونم با پیکر مجیدم روبه رو بشم علیه السلام بود که گفتم مجیدم بره حرم امام رضا علیه السلام و خواهر شهید عطیه جان گفتن دوست دارم آخرین مسافرت رو با داداشم برم مشهد که قسمت شد رفتم اما این بار دیگر خبری از شطینت های مجید در سفر نبود این بار خبری از خنده های مجید نبود این بار با جندتکه استخوان مجید رفتم مسافرت... 😭 ✨نثار شادی روح داداش مجید لطفا با نشر این پست مسبب آشنایی دوستان خود با داداش مجید باشید 💜 ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از فرمانده شهید 💪🏻 اگه این هم پاک نشد هم خاک نشد هرچی دوست داشتی بگو ! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊♥️ وقتے از سـفر ڪربلا برگشت؛ مادرش پرسید: «چہ‌ چیز از امام‌ حسین"؏"خواستے؟ مجید گفته بود: یه نگاه به گنبد‌ حضرت ‌ابوالفضل"ع" کردم‌ و یه نگاه به گنبد‌ امام‌ حسین"؏" و گفتم: آدمم‌ ڪنید..!۰🌸 🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🐚 🏴 چــآدر‌به‌سَرکردم‌وندانستم‌کِۍآنقدر وابستھ‌اش‌شدم‌؛ ینۍآنقدر‌خوب‌لیاقـت‌داشتم‌ کھ‌عـلـمدار‌زیـنـب‌باشم🫀 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
54.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب حلوای قندی تو... 🕊🌹 حر شهدای مدافع حرم چه قشنگ عاقبت بخیر شدی وهمه رو جا گذاشتی... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"نامشان در دنیا است؛ و در آخرت شفیع به امید شفاعتشان..❤️‍🩹" 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔺️تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بودهمیشه چاقو در جیبش بود خالکوبی هم داشت خیلی قلدر بود و همه کوچک تر ها باید حرفش را گوش میدادند. 🔹️مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت، بچه ای نبود که بترسد خیلی شجاع بود، اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور میکرد آشتی کنند، وگرنه با خود مجید طرف بودند. 🔸️وقتی از سفر کربلا برگشت مادرم از او پرسید: چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟مجید گفت: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل و یک نگاه به گنبد امام حسین کردم و گفتم‌ آدمم کنید💔 🌷 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi