eitaa logo
سردارشهیدمهدی باکری
191 دنبال‌کننده
615 عکس
143 ویدیو
1 فایل
#کانال_اختصاصی_شهید_مهدی_باکرے #پیام‌شهید: اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست🇮🇷 #خدایامراپاکیزه‌بپذیر #کپی‌مطالب‌آزاد‌هست باذکرصلوات برای #شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
قانع به خیالی زِ تو بودیم... می گفت داخل این جنگ اگر می بینی اسم ورسمی برای ما درست کردنده اند فقط برای راحتی کار هست وگرنه و وآن ( ) ❤❤____________ 🌷 طرحی زیبا از اجرشون با آقامهدی @shahidbakeri31
که بود❤ من توی اعزام نیرو بودم خیلی وقته ها موقع اذان توی حیاط می دیدمش آستین هایش را بالا زده و روی صندلی کنار حوض نشسته می گفت : «بچه ها مواظب باشید! مشتری های شما همه اند. یک وقت تند باهاشون حرف نزنید » ❤️ 📖 کتاب "خدمت از ماست" @khate_shahidan @shahidbakeri_31
وقتی با راه می‌روم، حال و هوای دیگری پیدا می‌کنم!! یک موی ، صد برابرش ارزش دارد! ادامه در پست بخونید: این شهید محبوب دل‌ها بود و همه بسیجیان نیز به نوعی از وی درس زندگی آموختند و دلیل اینکه یک بسیجی تمام عیار بود و به بسیجیان و بسیجی بودن خویش هم عشق می‌ورزید، فقط کافی است نیم نگاهی به بیانات و وصیت‌نامه این شهید توجه داشته باشیم که معتقد بود: «وقتی با بسیجی‌ها راه می‌روم، حال و هوای دیگری پیدا می‌کنم، هرگاه خسته می‌شوم پیش بسیجی‌ها می روم تا از آنها روحیه بگیرم و خستگی ام برطرف شود. همه ما در برابر جان این بسیجی‌ها مسئولیم، برای حفظ جان آن‌ها اگر متحمل یک میلیون تومان هزینه برای ساختن یک سنگر که حافظ جان آن‌ها باشد بشویم، یک موی بسیجی، صد برابرش ارزش دارد... @shahidbakeri31
.. یکی از همرزمان شهید عالی مقام؛ مهندس مهدی باکری فرمانده دلاور لشکر31 عاشورا می گوید : « آقا مهدی و را می گرفت ، یکروز در جبهه حاج عمران ، ناهار قرارگاه مرغ بود ، آقا مهدی که با سر و وضعی خاکی و و خسته از خط برگشته بود ، به سر سفره آمد و تا چشمش به غذا افتاد ، گفت آیا هم الآن مرغ می خورند ؟ و وقتی با سکوت همرزمان خود مواجه شد ، مرغ را کنار گذاشت و به خوردن برنج اکتفا کرد.. ... ۳۱‌عاشورا @shahidbakeri31
ها🌸 آقامهدی ها قدر شما رو میدونستدند.‌... یک روز گرم تابستان ، شهید مهندس (مهدی باکری ) فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا – از محور به قرا رگاه بازگشت. یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید ، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد ، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد ، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: ( امروز به بچه های هم کمپوت داده اید ؟ ) جواب دادند : نه! ، جزء جیره امروز نبوده . مهدی با ناراحتی پرسید : ( پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید ؟( گفتند : دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما . مهدی این حرف ها را شنید ، با خشم پاسخ داد : ( از من بهتر ، که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می‌دهند ). به او گفتند : حالا باز کرده ایم ، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید . مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد : (خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !) ❤برای سلامتی تمام بسیجی های که این روزا جان خود را برای دفاع از کشورشون به خطر می اندازند وشادی روح شهدای بسیج صلوات❤ @shahidbakeri31