هدایت شده از [عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #علے_مرعے{دوست شھید}
#آخرین_وداع
#قسمت_اول
آخرین بارے ڪہ از سوریہ آمد، قبل از رسیدنش بہ محلہے ما تماس گرفت و گفت نیم ساعت دیگر مےرسد. من با اشتیاق زیاد منتظرش بودم تا موتورے ڪہ همان روز خریده بودم نشانش بدهم. بہ محض اینڪہ رسید، بغلش ڪردم و از او پرسیدم:" چہ خبر؟ روزهایت چطور گذشت؟" #احمـد آهے ڪشید و جواب داد:" مثل همیشہ، خداراشڪر خبرے نیست، مےبینے ڪہ خیلے خوبم. هر مجاهد راه خدا زخم و علامتے از جہاد دارد ولے تو من را مجاهد بہ حساب نیاور ڪہ هیچ علامتے از جہاد در من نیست."
بہ خاطر موتور بہ من تبریڪ گفت، ولے نگران بود ڪہ من موتور خریده بودم و قول داد براے سلامتےام ڪلاه ایمنے بخرد. بعد گفت:" ما اگر بمیریم باید با مرگمان اثرے در قلب دشمن بگذاریم نہ در قلب ڪسانے ڪہ آنہا را دوست داریم."
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
هدایت شده از [عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #سلام_بدرالدین{مادر شھید}
#خبر_فراق
#قسمت_اول
29فوریہ 2016{10اسفند سال1394} ساعت 3:30دقیقہ بامداد عمہے #احمـد تماس گرفت و درحالے ڪہ متعجب از تماسش بودم؛ حال #احمـد را از من پرسید.
با این تماس، من بہ شدت نگران شدم و نمےدانستم چہ اتفاقے افتاده است. تا اینڪہ فردا عدهاے از اعضاے حزباللّٰہ آمدند و حضور آنہا خبر فراق را براے من بہ ارمغان آورد! خبر شہادت #احمـد را بہ من دادند.
#احمـد خود را اثبات ڪرد و نوبت بہ من بود ڪہ خود را ثابت ڪنم. اما خیلے سخت است، چطور ڪسے مےتواند حس و حال مادرے را درڪ ڪند ڪہ سالها براے فرزندش زحمت ڪشیده است، بہ او عشق ورزیده است و شاهد بال و پر گرفتن او بوده است، بہ یڪباره خبر دهند ڪہ پسرش دیگر نیست و دنیا را ترڪ ڪرده. این خبر برایم خیلے ناگوار و سخت بود و تنہا چیزے ڪہ قدرے از ناراحتے من ڪم مےڪرد، این بود ڪہ #احمـد در جایگاه بلند مرتبہ و رفیع شہادت واقع شده است.
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #سلام_بدرالدین{مادر شھید}
#ملاقات_در_ملکوت
#قسمت_اول
من وقتے دربارهے شہیدان صحبت مےڪنم، هرگز مبالغہ نمےڪنم.شہدا دعوت شدگان روز عاشورا در عصر خود هستند و این روز را با خون هاے خود زنده ڪردند. شہیدان از آن دستہ افرادے نبودند ڪہ بہ زبان بگویند اے ڪاش ما نیز با شما مےبودیم، ولے در میدان جنگ تماشاچے باشند.
آیا مگر مےتوانم نسبت بہ حضرت زینب{سلاماللّٰہعليها} ڪہ خود فرزندانش را در ڪربلا تقدیم ڪرد، بخیل باشم و فرزند فداے او نڪنم؟ آیا فردے ڪہ مےخواهد بہ امام مہدے{عجاللّٰہ} ڪمڪ ڪند نسبت بہ حضرت زینب{سلاماللّٰہعليها} بخل مےورزد و فرزندش را فداے بےبے ڪربلا نمےڪند؟ بہ همین اعتبار افتخار مےڪنم ڪہ فرزندے تقدیم ڪردم ڪہ شہادت برایش بزرگترین آرزو بود، همیشہ براے رسیدن بہ این آرزو دعا مےڪرد و از من و دیگران مےخواست براے شہادتش دعا ڪنیم.