eitaa logo
از بهشتی برای امروز
949 دنبال‌کننده
119 عکس
62 ویدیو
23 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
هستیم، ولی ملی‌گرا نیستیم ملت دوست بودن و مردم دوست بودن درست و صحیح است اما هدف را در یک فرد در یک دسته در یک قشر در یک ملت و یک نژاد محدود کردن شرک است. قصه این است که مسلمان، انسان معتقد به خدای رب العالمین و پروردگار جهانیان است و اسلام یک آیین جهانی است. مسلمان به سعادت انسان به صورت یک کل نگاه می کند و در راه نجات انسان به صورت یک کل تلاش می کند. اصولا محدود کردن آرمانهای یک انقلاب در نجات یک ملت شرک است. گذشته از اینکه اصلا بر اساس جهان بینی اسلام نجات یک ملت از نجات همه انسانها نمی تواند جدا باشد ... پس اگر یک انسان، یک حزب، یک تشکیلات، یک قشر، یک ملت و یک نژاد بخواهد به سعادت برسد بر طبق جهان بینی اسلام باید به آزادی به نجات و رستگاری و فلاح همه انسانها بپردازد ... اصولا یک مسلمان یا یک در برابر فلاح همه مسلمانان بلکه همه انسانهای جهان مسئولند. ما شعارمان از اول همین بود. مگر نه اینکه ما همیشه همین حدیث را می گفتیم شرح می دادیم و انگیزه انقلابمان بود. روی پلاکاردهایمان می نوشتیم و توی مساجدمان می زدیم "من أصبح لایهتمَّ بأُمور المسلمین فَلَیس بمسلم" هرکس صبح سر از خواب نوشین بردارد و در اندیشه مسائل همه مسلمانان نباشد آن فرد مسلمان نیست. بنابراین من خواهش می کنم مسئله را خیلی باز و روشن در جامعه مطرح کنیم و بگوئیم ما ملت دوست هستیم، ولی و ناسیونالیست نیستیم یعنی هدف و آرمانمان را برای فلاح و رستگاری مردم، در فلاح و رستگاری ملت ایران محدود نمی کنیم.‌ فلاح و رستگاری مردم ایران را می خواهیم و فلاح و رستگاری همه مسلمانان جهان را و بلکه همه انسانهای جهان را. منبع: (۱۳۹۰) مصاحبه ها۲؛ صص ۲۴۹-۲۵۱ @shahiddoctorbeheshti
فقاهت فقیه یا ؟ چرا فقاهت فقیه کافی نیست؟ مسئولیت شناسایی قانون اسلام با کیست؟ ما ملت برای اینکه خاطرمان جمع باشد که قانونهایی که اجرا می شود، اسلام است از کجا خاطر جمع بشویم؟ ما از کجا مطمئن بشویم که نظاممان در اقتصاد، در اداره جامعه، در سیاست دفاعی، در سیاست فرهنگی و آموزشی، در روش قضایی، در حقوق مدنی، در حقوق جزا، در همه این مراحل، نظاممان نظام اسلامی [است] و از اسلام منحرف نیست؟ از کجا بفهمیم؟ چه چیزی می تواند به ما این اطمینان را بدهد؟ خـوب جوابش را مسلمانها بلدند. همه شما بلدید جواب این را. برادرم! خواهرم! تو وقتی به نماز می ایستی و دلت می‌خواهد قرص باشد که این نمازی که می خوانی مطابق اسلام باشد و نماز درستی باشد چه کار می کنی؟ به فقیه، به رساله فقیه [مراجعه می کنی]، می گویی فقها هستند که از دیـد مـن صـاحب نظران و کارشناسان قابل اعتماد در شناخت قوانین و احکام اسلامند. غیر از این است؟ این حرف هم که تازگی ندارد. بعضی ها خیال می کنند، این حرف از توی دل انقلاب درآمده، نه بابا! ... مردم ما برای شناخت احکام اسلام در زمینه نماز و روزه و عبادات و کارهایشان چه کسی را می شناختند؟ فقیه را. خیلی روشن است، این خیلی سابقه دارد. خوب فقط فرقش این است که آن روزها فقط در زمینه مسائل نماز و روزه و زیارت و پاکی و نجسی سراغ فقیه می رفتند. انقلاب، آن چیزی که اضافه کرده این است: می گوید آقا در قوانین مالیاتی، در قوانین کشاورزی، در قوانین تجارت، در قوانین مربوط به صنعت، در قوانین کار، در قوانین بیمه، در قوانین مدنی، در قوانین جزایی و در همه اینها باید سراغ فقیه بروید. به نظر شما ایـن جـایی اش مبهم است؟ جای شک و تردید دارد؟ ... بچه های مـن! فرزندان عزیز نورسته این انقلاب! شما باید با همین منطق همه کس فهم آسان، تـوی مدرسه ها این مطلب را با بچه های دیگر بگوئید. رویش بحث کنید. به آنها بگوئید. آقا مسئله روشن است. ما از قدیم وقتی می خواستیم مسائل دین مان را بفهمیم سراغ فقیه می رفتیم. آن روزها مسائل دین ما این بود که ما از دین، نمازی و روزه ای و حجی و زیارتی و عاشورایی و تاسوعایی و خمسی و زکاتی و اینها را می فهمیدیم. حالا فهمیدیم این یک بخش از دین ماست. دین ما خیلی از این وسیع تر است. ما باید همه نظامهای اجتماعی، همه قوانینمان را، همه آئین نامه هایمان را از اسلام بفهمیم. پس برای همه اینها می رویم سراغ فقیه. خوب مطلبی که تا اینجا گفتم ولایت فقیه بود؟ ... نخیر، اینها که من تا اینجا گفتم فقاهت بود. این یک تکه اش بود. این تکه اولش بود. تا اینجا آنچه برای شما گفتم ولایت فقیه نبود. اونی که تا اینجا گفتم فقیه بود. ... خوب پس ولایت فقیه کدام است دیگر؟ ... تجربه تاریخ نشان داده است که اگر فقیه فقاهتش را اعمال کند، یعنی همه این مسائل را تحقیق کند، رنج ببرد، زحمت بکشد، صاحبنظرانه، روشن بینانه و متعهدانه و فقیهانه فتوی بدهد روی همه اینها، اما کنار بنشیند و بگوید: آقایان بفرمائید شما بگیرید این رساله ها را اجرا کنید، تجربه نشان داده است که یا اجرا نمی کنند یا در اجرایش موش کشی می کنند و آنها را از مجرای اصیل اسلامی منحرف می کنند. من برای ادای مسئولیتم در برابر تاریخ به عنوان کسی که در طول این دو سال [از سال 1357 تا 1359] تجربه عینی کرده است این جریان را، در پیشگاه خدا در این خانه خدا و در برابر و با حضور شما خلق خدا شهادت می دهم که اگر مراقبت پیگیر فقیه اسلام شناس با تقوای شجاع آگاه به مسائل روز در جریان عمل و اجرا، ولو به حداقل ممكن تأمین نشود، ضمانتی عملی برای اسلامی ماندن نظام حاکم اجتماعی وجود ندارد. منبع: جاودانه تاریخ؛ گفتارها(1)؛ (1390) ج 3: صص 43-46 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
تقویت ؛ راه ما باید روی اقتصاد تعاونی به عنوان یک وسیله و عامل برای تکیه کنیم و این است که دخالت مستقیم دولت، چه در اقتصاد و چه در اداره مملکت، هرچه کمتر شود؛ این خط کلی است. به عنوان یک نقطه نظر کلی عرض می کنم که نقش دولت به صورت مستقیم و روزبه روز ؛ اما وقتی نقش دولت کمتر می شود، نباید جایش را به قطبهای یعنی یا قطب های سلطه سیاسی بسپارد ... حتی الامکان در بخش عظیمی از اقتصاد یا تمام آن می توانیم طوری عمل کنیم که دولت کمتر دست اندرکار باشد و مردم دست اندرکار باشند. اما در عین حال، به سمت هم کشانده نشویم ... منبع: ، نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی ) ۱۳۹۷، تهران: انتشارات روزنه صص۲۱۱-۲۱۲ ۴۴ @shahiddotorbeheshti
از بهشتی برای امروز
تقویت #اقتصاد_تعاونی؛ راه #مردمی_کردن_اقتصاد ما باید روی اقتصاد تعاونی به عنوان یک وسیله و عامل برا
بهشتی چپ نیست : گفته ایم با اقتصاد دولتی مخالفیم منبع: ، نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی ) ۱۳۹۷، تهران: انتشارات روزنه 1. یکی از اصولی که در سیستم اجتماعی و اقتصادی ما براساس معیارها و تعالیم اسلامی بر آن تأکید داریم، این است که در جامعه اسلامی باید از یک طرف کوشش شود دولت همه ی مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تأمین کند، ولی از سوی دیگر کارها هر چقدر ممکن است کمتر دولتی شود. مردمی بودن کارها و دولتی نشدن مدیریت جامعه به عنوان یک اصل از اصول نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام است. ص157 2. گفته ایم با مخالفیم. ما با دولتی شدن اقتصاد مخالفیم و اقتصاد باید در حداقل ضرورت، دولتی باشد. این جزء اصول بود. ما با دولتی شدن اقتصاد مخالفیم. معتقدیم دولتی شدن اقتصاد، انسان های جامعه را وابسته می کند. منظور از وابستگی هم این است که انسانهای جامعه همه مزدور دولت می شوند. نظام مزدوری از بین نمی رود. منتها در سابق، مزدور اشخاص بودند، حالا مزدور دولت می شوند. ص235 3. در جامعه ی اسلامی، نقش محدودیتهای دولتی مورد پذیرش است ولی این محدودیت ها باید به حداقل ممکن برسد. بنابراین، اصل بر کاهش نقشهای الزامی و اجباری افراد از ناحیه دولت و اینکه دولت در کار افراد کمتر دخالت بکند است. ص216 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
مردمی بودن روحانیت.mp3
4.99M
تذکر در مورد سادگی و مردمی ماندن روحانیون فطرت و قلب و روح مردم از و طاغوتی بیزار است @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
نظر در مورد و روحانیون مسوول و ! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️ متاثر از چپ نبود، اسلامش اجتماعی بود! 🔻پاسخی به ادعای آقای غنی‌نژاد مبنی بر تأثر شهیدبهشتی از نگرش‌های چپ ✍️ سردبیری اندیشه بهشتی: در مناظره‌ای که اخیراً میان دو تن از اساتید شناخته شده دانشگاه برگزار شد (دکتر غنی‌نژاد و دکتر درخشان)، ضمن بحث‌ها و جدل‌ها از شهید آیت‌الله دکتر بهشتی نیز نام برده شد و کلامی ناپخته و غیر تحقیقی، که بعضاً در میان عده‌ای از ناآشنایان به اندیشه‌های دکتر بهشتی دیده می‌شد، در کمال ناباوری از زبان آقای غنی‌نژاد نیز شنیده شد. اینکه آقای غنی‌نژاد تا چه میزان با آثار و اندیشه‌های دکتر بهشتی سر و کار داشته‌اند برای ما مشخص نیست اما به نظر می‌رسد به کار بردن نام شهید بهشتی و متهم ساختن ایشان به نگرش‌های چپ و سوسیالیستی، فقط هزینه کردن از نام مظلوم و اندیشه‌های مهجور ایشان برای اثبات مدعا است، امری که آقای غنی‌نژاد مکرراً آن‌را نهی نمودند و از آن ابراز ناخشنودی می‌کردند. موسسه اندیشه بهشتی وظیفه خویش می‌داند با استناد به عبارات دکتر بهشتی، بطلان این ادعا را روشن سازد، اما یادآوری این نکته نیز لازم است که مظلومیت دکتر بهشتی، مادامی‌که آثار ایشان به‌درستی مطالعه نشود، رفع نشده و همچنان می‌توان انتظار داشت که از زبان اساتید مطرح دانشگاه و حوزه نسبت‌های سخیف این‌چنینی مطرح شود. @AndisheBeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
آقای غنی‌نژاد تاکید کردند که قانون اساسی بر اساس نگرش‌های چپ تدوین شده و در اصول اقتصادی آن خبری از فقه اسلامی نیست. با این حال گمان نمی‌کنیم تشخیص این مسئله در حوزه تخصص ایشان بوده باشد و طبعاً فقیهی چون شهید بهشتی به اظهار نظر در این باره اولی است. قاعدتا صرف مشابهت برداشتی از نظام اقتصادی اسلام با نگرش‌های چپ نمی‌تواند مساوی با تاثر از آن نگرش‌ها باشد و این مسئله در منطق عقلا بی‌نیاز از بحث است. در این یادداشت سعی می‌شود بالاجمال دیدگاه شهید بهشتی در رد سوسیالیسم و لیبرالیسم مطرح شده و روشن گردد که وی در اندیشه‌های خود کاملاً بااصالت و مبتکر است. دیدگاه شهید بهشتی در خصوص سوسیالیسم و نگرش‌های چپ ۱. از مرحوم آیت‌الله بهشتی سه کتاب در حوزه اقتصاد موجود است که ظرائف بحث‌های آن‌ها (در آن دوره) نشان‌دهنده عمق فکری شهید بهشتی و اصالت اندیشه ایشان است. ظرافت‌های فقاهتی و اجتهادی بحث‌های ایشان به خصوص در حوزه اقتصاد اسلامی، پیش از هر چیز نشان‌دهنده آن است که شهید بهشتی نظرات خود را بر اساس آیات و روایات سامان داده (ایده‌پردازی) و متناسب با مسائل روز، برنامه و راهکار ارائه نموده است (ارائه راهبرد و استراتژی). بهشتی معتقد است نظام اقتصادی مطلوب فقط با تکیه بر جهان‌بینی اسلامی میسر است: «زیربنای نظام اقتصادی در اسلام، خودبه‌خود باید با جهان‌بینی عمومی اسلام، یعنی با فلسفه اسلام، هماهنگ باشد. آیا می‌شود از اسلام انتظار داشت که یک نظام اقتصادی با جهان‌بینی کمونیسم بیاورد؟ انتظار بی‌جایی است. اسلام دارای یک جهان‌بینی خاص برای خودش است و خود‌به‌خود نظام‌های قانونی‌اش باید با این جهان‌بینی هماهنگ باشد، وگرنه، اصلا سیستم نیست» (نظام اقتصادی در اسلام؛ مباحث نظری: ص۱۹). بنابراین نظرات شهید بهشتی خروجی فقاهت و اجتهاد ایشان است و نه حاصل تقلید از نظرات «اولیانفسکی» یا «هایک» یا دیگران. بدیهی است که مکتب‌ها و اندیشه‌های مختلف (به حسب ضعف اصطلاحات و دیگر محدودیت‌ها) امکان تطبیق و تلفیق دارند که ذهن‌های ناآماده و ناپخته به‌جای درک این اندیشه‌ها و مکاتب در عمق خود، سعی می‌کنند ظواهر و سطوح بیرونی آن‌ها را در موضوع واحد جمع نموده و بر یکدیگر حمل نمایند و کار را برای خویش آسان سازند. پیشنهاد ما به کسانی که به دنبال فهم اندیشه‌های شهید بهشتی در عمق خود هستند، این است که دست کم این سه کتاب را مورد توجه قرار دهند: ۱. نظام اقتصادی در اسلام (مباحث نظری) ۲. نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی) ۳. بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام. ۲. شهید بهشتی به واسطه شخصیت جستجوگر و ذهن پرسشگرش و نیز تسلطش بر زبان‌های عربی، انگلیسی و آلمانی، به متون اصیل بسیاری دسترسی یافته و در عین ترجمه برخی از آن‌ها به نقد مطالبشان نیز پرداخته است. برای مثال او ضمن تجلیل از هوش کانت و برخی دقت‌های او در دو کتاب «نقد عقل محض» و «نقد عقل عملی»، به اشتباهات و خطاهای کانت در همین آثار نیز اشاره نموده است (ر،ک: حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی: ص ۱۳۳). با همین روش، در جای‌جای آثار شهید بهشتی نقد هگل نیز وجود دارد (ر،ک: شناخت از دیدگاه قرآن: بخش ۱۳؛ شناخت از دیدگاه فطرت: جلسه ۷ و ۸؛ شناخت اسلام: ص ۶۰). از جمله نگرش‌هایی که به شدت توسط شهید بهشتی مورد نقد قرار گرفته، مارکسیسم و سوسیالیسم هستند. @andishebeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
در خصوص نقد مارکس و مارکسیسم به عبارتی گویا و وافی بسنده می‌کنیم: «با صراحت می‌گویم که بخشی از مطالب هگل را آقای مارکس نفهمیده است، و نمی‌توانسته بفهمد و اصلاً در حدی نبوده که بفهمد. برای این که مارکس اصلاً با الفبای فلسفه وجودی آشنا نیست» (شناخت از دیدگاه قرآن: ۴۶۳). اما به‌طور کلی نقد شهید بهشتی به نگرش‌های چپ و سوسیالیستی محدود به این عبارت نبوده و در مواضع متعددی، بیانات بعضاً تندی از شهید بهشتی در نقد سوسیالیسم موجود است. شهید بهشتی با نفی «اصالت فرد» که از مبانی لیبرالیسم است و نیز نفی «اصالت جامعه» که از مبانی نگرش‌های سوسیالیستی است، معتقد است نگرش قرآن و اسلام «اصالت آمیخته فرد و جامعه» می‌باشد. همین اصل در نظام‌های سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی نیز امتداد پیدا کرده و در تمامی سطوح و لایه‌های اندیشه‌های اقتصادی شهید بهشتی جریان یافته است (ر،ک: انسان از منظر قرآن: ص ۱۴۱). دور از انتظار نیست که لیبرالیست‌ها با توجه به پذیرش اصالت جامعه (در عین اصالت فرد) توسط شهید بهشتی، او را چپ بخوانند و تصدیق اصالت فرد (در عین اصالت جامعه) را نادیده بگیرند. اصالت آمیختهٔ فرد و جامعه ایجاب می‌کند که علیرغم پذیرش مالکیت خصوصی، ضوابطی برای تامین مصالح جامعه نیز تنظیم شود. شهید بهشتی می‌نویسد: «در نظام اقتصادی اسلام اصل مالکیت اشخاص بر اموال منقول، از قبیل پول نقد، لوازم خانه و ماشین سواری و اموال غیرمنقول، از قبیل خانه و مغازه و باغچه و انواع کارافزار از قبیل وسایل کشاورزی، ماشین‌های مولد صنعتی و کارافزارهای پزشکی و نظایر این‌ها مشروع و قانونی است. بنابراین، اسلام هم مالکیت شخصی را مشروع می‌داند، هم مالكيت خصوصی را، ولی برای هر یک شرایطی مقرر کرده که باید دقیقاً رعایت شود» (حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی: ص ۴۴۹). از این رو شهید بهشتی قاطعانه در خصوص اقتصاد سوسیالیستی و کاپیتالیستی می‌گوید: «وقتی ما ماتریالیسم مارکسیستی را می‌گوییم بد است، ماتریالیسم کاپیتالیستی دنیای غرب صدها برابر آن بد و کثیف و آلوده‌ی ظلم است. بنابراین، معلوم باشد که ما یک بررسی نقادانه می‌کنیم. من معمولاً عادت هم داشته‌ام که هر جا نقدی می‌خواهم از ماتریالیسم سوسیالیستی مارکسیستی بکنم، همان‌جا یادآوری کنم که ماتریالیسم شدیدتر و کثیف‌تری هست. من گفتم که اگر برای یک انسان غذا فراهم کنید، مسکن فراهم کنید، بهداشت فراهم کنید، یک گاو پرواری است، ولی در نظام مارکسیستی یک گاو پرواری تا حدودی افساردار، در نظام کاپیتالیستی غربی یک گاو پرواری افسار گسیخته است. پس انتقاد از آن، هرگز ذره‌ای این را نشان نمی‌دهد که این یکی نیز مورد انتقاد نیست. این یکی صدبرابر مورد انتقاد است. در این همه‌ی کثافت‌ها هست. آنچه کثیفان همه دارند، این یک‌جا دارد» (نظام اقتصادی در اسلام؛ مباحث نظری: ص ۷۲). ۳. کسانی که شهید بهشتی را لیبرالیست یا سوسیالیست و یا حتی متاثر از آن دو می‌دانند، می‌توانند به «فصل پنجم از کتاب انسان از منظر قرآن» و «گفتار ششم از کتاب درس‌گفتارهای فلسفه دین» مراجعه نموده و با دقت کافی و انصاف متناسب با شأن محقق مطالعه کنند تا اصالت اندیشه شهید بهشتی را بسنجند. ۴. در پیوست این یادداشت، بخشی از متن مکتوب «مواضع حزب جمهوری اسلامی» که توسط شهید بهشتی و همکارانشان تدوین شده است، تقدیم محققان خواهد شد تا خود قضاوت کنند که شهید بهشتی در دیدگاه اقتصادی خود چه مشی و مشربی داشته است و آیا منبع نظرات او متون اسلامی است یا آثار اولیانفسکی. کتاب‌نامه: سید محمد حسینی بهشتی، انسان از منظر قرآن، نشر معارف. همو، شناخت اسلام، نشر روزنه. همو، درس‌گفتارهای فلسفه دین، انتشارات بقعه. همو، حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی، انتشارات بقعه. همو، شناخت از دیدگاه قرآن، انتشارات بقعه. همو، شناخت از دیدگاه فطرت، انتشارات بقعه. همو، نظام اقتصادی اسلام؛ مباحث نظری، نشر روزنه. همو، نظام اقتصادی اسلام؛ مباحث کاربردی، نشر روزنه. همو، بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام، نشر روزنه. @andishebeheshti
آزادی ؛ دشورای بزرگ اشکال و دشواری بزرگ در مسائل مربوط به زحمت کشان جامعه ها این است که در عین حفظ و مراقبت بر این که دست رنج آنها از دست آنها بیرون نرود، آنها را هم حفظ کنیم. چون، انسان برخلاف آنچه بسیاری از مکتب های امروز می اندیشند، صرفا یک «حيوان اقتصادی» نیست. انسان موجود شریفی است که بیش از آنچه به مسائل اقتصادی اش اهمیت دهد، به انسانی اش اهمیت می دهد، و این کرامت انسانی را تنها می شود در پرتو حفظ آزادی او تعیین کرد. آن هم نه آزادیِ «من» بی بند و باری که او را به بکشاند و برای استبداد آماده تر بکند. آزادی انسانی، پایه‌ی اقتصادی اسلام است. منبع: ، نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی ) ۱۳۹۷، تهران: انتشارات روزنه صص101-102 @shahiddoctorbeheshti
انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبیِ ابزاری حتما را برای خودتان خیلی مطلوب می یابید. خیلی خوب؛ حالا آقایان و خانمها را ببریم سر کلاس: به این بچه ها که در دوران شکوفایی استعدادها و شکل گیری شخصیت خویشتن اند چقدر آزادی عنایت می فرمایید؟ اگر تاکنون به این بچه های عزیز و انسانهای آینده آینده ساز، آزادی لازم را عنایت نفرموده اید، چقدر به آنها ظلم و خیانت شده است؟ و به چه چیز آنها خیانت شده؟ به آنها. ای باایمان آگاه و آزاد! به عنوان یک دوست و همفکر و همراهت خواهش می کنم، شما را به خدا در این کلاسها یک مشت انسان نمای قالبی خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبی ابزاری و تو ای و ای عالم دینی!، یا تو ای نویسنده و گوینده غیرمعمم! با گفته ها و نوشته هایت یک مشت موجود قالبی، یک مشت انسان نمایی که به کارخانه بزرگ اجتماع سفارش داده اند تا با فلان مدل به دنیا بیاید، با فلان مدل بیندیشد، با فلان مدل زندگی کند، و با فلان مدل بمیرد، تحویل آینده نده! آینده بشریت به انسان نیاز دارد؛ انسان برخوردار از شخصیت انسانی؛ انسانی که خود را بسازد و محیط خود را. دوست ندارم دیگر معلم خود را «باغبان» بنامد. دوست ندارم دیگر معلم و مربی خود را «چوپان» تلقی کند. این کلمات مبتذل شایسته شأن معلم نیست. نه شایسته شأن او و نه شایسته شأن آنان که مسئول تعلیم و تربیت آنهاست.معلم و مربی برترین کمک کار به انسانی است که در حال خودساختن است. منبع: ، نقش آزادی در تربیت کودکان ص۱۵۹ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
💠خاطره‌ای درباره شهید مطهری‌ اولین بار که خبر شهادت ایشان (شهید مطهری) را شنیدم، گذشته از الم و رنج و دردی که یک دوست چندین ده ساله در خودش احساس می‌کند، این خاطره قبل از هر خاطره‌ی دیگری در ذهنم زنده شد. آقای مطهری مکرر می‌فرمود: «من طرفدار سر سخت اصلاح روحانیت و مخالف سر سخت اسلام منهای روحانیت هستم». ایشان غالبا مقید بود این دو را از نظر تأکید هم‌وزن بیان کند و نشان بدهد به همان اندازه که به بقای روحانیت و دوام نقش روحانیت در جامعه معتقد و علاقه‌مند است، به همان اندازه هم به اصلاح روحانیت معتقد و علاقه‌مند است. و این از تکیه کلام‌های این برادر عزیز فقید عالیقدر در بحث‌ها بود. 📚سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های شهید آیت‌الله بهشتی، ج۱، ص۵۵۵ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti