eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.2هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
60 فایل
خادم🖤 گرچه مفقودالاثر هابی مزاران جهانند بی نشان گمنام محشورملک درآسمانند 🇮🇷 @yadmanshohada_admin https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
واژگان عشق بسیارند و لطیف‌ترین آنها نگاه است🌱
قرار نیست همه یه راهو برن و موفق بشن مدل موفقیت آدما متفاوته؛ چون آدما با هم متفاوتن، هرکسی به مدل خودش موفق میشه... خودتو با کسی مقایسه نکن، و اجازه نده برات نسخه ای بپیچن که بهت نمیخوره...
پُشت کردند به دنیا ! و همان‌جا شد آغازِ جهادشان ...✌️🏻 یادشهداباصلوات📿عصرتون وعاقبتمون‌شهدایی☀️🌱
عاشقانه_با_شهدا 💌 همسر شهید علیرضا عاصمی: 💌  هميشه يك تبسم زيبا داشت. وارد خانه كه مي شد، قبل از حرف زدن لبخند مي زد. عصباني نمي شد. صبور بود. اعتقادش اين بود كه اين زندگي موقت است و نبايد سر مسائل كوچك خود را درگير كنيم. 💌 گاهي وقتها از شدت خستگي خوابش نمي برد. يك روز مشغول آشپزي بودم، علي هم كنار ديوار تكيه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقيقه بعد آب و غذايي براي او ببرم، نگاه كردم ديدم كنار ديوار خوابش برده. 💌 ولي با همين وضعيت خيلي از مواقع كمك كار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمي داد كه هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. مي گفت: يك شب من، يك شب شما...
✍️ یک شهید؛ یک خاطره... 🌷 پاسدار شهید ▫️ تولد: 27 آذر 1341                                             ▫️ نام پدر: محمد حسن ▫️ شهرستان: تهران ▫️ تحصیلات: دانش آموز سال آخر دبیرستان- رشته تجربی ▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه ▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر دوازدهم 🔹 روایت عاشقی: توی بیمارستان خاتم الانبیا (ص) تهران بستری بودم. بیمار هم اتاقی ام حال وخیمی داشت. دکترها اَزش قطع امید کرده بودند. خانواده اش بد جور بی تابی می کردند. دل آدم، ریش می شد. حال زار و نزارشان را که دیدم، گفتم: نذر کنید؛ ان شاءالله خوب می شوند. همان موقع در دلم با نجوا کردم: "مادر جان! شما پیش خدا آبرو دارید؛ دست تان باز است؛ من این خانم را فرستادم پیش شما؛ خودتان شفایش را از خدا بگیرید"... دیگر نفهمیدم چه بر سر آن خانم آمد. یک ماه بعد خیلی اتفاقی او را دیدم.؛ روی پای خودش توی همان بیمارستان. خوب دوام آورده بود. می گفت:« دکترها که جوابم کردند، برگشتم اهواز. حالم مرتب بدتر می شد. یاد حرف شما افتادم. رفتم سراغ شهدای هویزه... چند شب بعد، جوانی حدودا 18 ساله به خوابم آمد. گفت:«شما دیگه مریض نیستی.»  گفتم شما؟ گفت: «از شهدای هویزه ام.» بیدار که شدم، آرام بودم. احساس خوبی داشتم. حالا هم دکترها انگشت به دهان مانده اند. می گویند: شما که از ما سالم تری! 👤 راوی: مادر شهید قدرتی 📕 منبع: کتاب
شب عملیات فتح المبین با گریه می گفت ، یوسف فاطمه (س) ! من شرم دارم از روز قیامت ، که من سر به بدن داشته باشم و تو نه ، از تو خجالت می کشم که سر داشته باشم ! وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود قبر را که باز کردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است ! بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند ، سر در بدن نداشت ، ترکشهای خمپاره سر او را با خود برده بود....
♥️•⃟❥ یکی‌از‌دوستان‌شهید‌تعریف‌میکند 🌱' 🌸 برای‌مردم‌ضعیف و کم‌بضاعت‌لوله‌کشی‌میکرد‌ولی‌بابت‌کارش هزینه‌ای‌از‌خانواده‌ها‌نمیگرفت. 🌸من‌با‌لحنی‌تند‌به‌هادی‌گفتم‌چرا‌پول نمیگیری ⁉️ تو‌هم‌مثل‌بقیه‌خرج‌زندگی‌داری . لبخند‌زد😍 و گفت: آدم‌برای‌رضای‌خداباید کارکنه، اوستا‌کریم‌هم‌هوای‌مارو‌داره، هر‌وقت احتیاج‌داشتیم‌برامون‌میفرسته. 🌸من‌فقط‌نگاهش‌می‌کردم😳. یعنی اینکه‌حرفت‌را‌قبول‌ندارم. هادی‌فقط‌می خندید! بعد‌مکثی‌کرد‌و‌ماجرای‌عجیبی😳 را‌برایم‌تعریف‌کرد. باور‌کنید‌هر‌زمان‌یاد این ماجرا‌می‌افتم، حال‌و‌روز‌من‌عوض‌می شود. آن‌شب‌هادی‌گفت: 👇👇 🌸یک‌شب‌تو‌همین‌نجف‌مشکل‌مالی‌پیدا کردم‌و‌خیلی‌به‌پول‌احتیاج‌پیدا‌کردم. 🌸آخر‌شب‌مثل‌همیشه‌رفتم‌توی‌حرم‌و مشغول‌زیارت‌شدم. اصلا‌هم‌حرفی‌درباره ی‌پول‌به‌مولا‌نزدم. همین‌که‌به‌ضریح چسبیدم، یه‌آقایی‌به‌سرشانه‌ی‌من‌زد‌و گفت: آقا‌این‌پاکت‌برای‌شماست. 🌸برگشتم‌و‌دیدم‌یک‌آقای‌روحانی‌پشت سر‌من‌ایستاده. او‌را‌نمی‌شناختم. بعد‌هم بی‌اختیار‌پاکت‌را‌گرفتم. هادی‌مکثی‌کرد‌و ادامه‌داد: بعد‌از زیارت‌راهی‌منزل‌شدم. 🌸درخانه‌پاکت‌را‌باز‌کردم. باتعجب‌دیدم مقدار‌زیادی‌پول‌نقد🥇 داخل‌آن‌پاکت است! هادی‌دوباره‌به‌من‌نگاه کرد‌و‌گفت:  همه‌چیز‌زندگی‌من‌و‌شما‌دست‌خداست. من برای‌مردم‌ضعیف، ولی‌با ایمان‌کار می‌کنم. خدا‌هم‌هر‌وقت‌احتیاج‌داشته‌باشم‌برام می ذاره‌تو‌پاکت‌و‌می‌فرسته! 🌸خیره‌شدم‌توی‌صورتش😳. من‌می خواستم‌او‌را‌نصیحت‌کنم، اما‌او‌واقعیت اسلام‌را‌به‌من‌یاد‌داد. 🌸واقعا‌توکل‌عجیبی‌داشت.👌 او‌برای رضای‌خدا‌کار‌کرد. هم‌جواب‌اعمال خالص‌او‌رابه‌خوبی داد. بعد‌ها‌شنیدم‌که‌همه‌از‌این‌خصلت‌هادی تعریف‌می‌کردند. اینکه‌کارهایش‌را خالصانه‌انجام‌میداد. یعنی‌برای‌حل‌مشکل مردم‌کار‌میکرد‌اما‌برای‌انجام‌کار‌پولی‌نمیگرفت ❤️  〖بر༘شی‌از کتاب "پسرک فلافل فروش
1_13817383584.mp3
1.5M
🎧 وقتی مادر شهید فرزندش را تفحص می کند 👌👌 فوق العاده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
راوی:حجت الاسلام احسان محمدی 🌺مادر شهید منصور کارکوب زاده اومده بود کانال کمیل،ازش پرسیدم - مادر میایی اینجا دلت برای بچتم تنگ میشه؟ بغض گلوشو گرفت گفت آره پسرم.مگه میشه مادر دلش برای بچش تنگ نشه؟! گفتم مادر اومدی اینجا چی میخوای از خدا؟!حتما میگی آقامنصورجنازش برگرده. گفت نه.. گفتم هر مادرشهیدی اومد اینجاکه جنازه بچش برنگشته،یخواسته داره،اونم اینه جنازه بچش برگرده،حالاشمامیگی نمیخوای جنازه بچت برگرده؟! درجوابم فقط یه جمله گفت پسرم،منصورم وقتی اینجابود،سی سال پیش واسه خاطر یه چیز اومد اینجا گفت مادر"" من اگه برم تکه تکه هم بشم طاقت دیدن گناه ندارم"" الان منصورم برگرده گناه ببینه؟؟!! نمیخوام بچم برگرده...👆
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ از شهدا یاد گرفتیم: از ابراهیم هادی ، پهلوانی را از حاج همت ، اخلاص را از باکری ها ، گمنامی را از علی خلیلی، امر به معروف را از مجید بقایی ، فداکاری را از حاجی برونسی ، توسل را از مهدی زین الدین ، سادگی را از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ﷽ ⏰ دختر و پسر ؛نسل سوم انقلاب،داعیه داره رهبر! از میگویند ؛ تمام فکر و ذکرشان شده گشتن به دنبال شهادت! اما با سیره ی شهدا ها فاصله دارند... که تمام ، وصایا و زیروبم زندگی شهدا را از حفظ است ؛ اما وقتی خواستگاری اجازه ورود میخواهد، آنقدر از ملک و پول و ماشین و سرمایه می پرسد! که را از یاد میبرد ، و های دویده به دنبال مادران منتظر را هم... از یاد میبرد ک آن زمان ها ، زن هایی بودند که در زیرزمینی با کمترین امکانات حاصل عشقشان را؛ با و ،بوی نم بزرگ میکردند تا همسرانشان آسوده خاطر بجنگند! بدون ... و که زینت بخش در و دیوار اتاقش بود، و هر راهی شهرش؛ به یکباره فراموش میکند که وعده ای داشته بین خودش و دوستان آنقدر به و زیبایی و مال و ثروت می اندیشد که از ماجرا غافل میشود!! آنقدر سخت گیری میکند که فراموشش میشود که اش ازدواج میکرده قربه الی الله... نه قربه الی قد و بالای محبوب زمینی! آن روزها اصلا اهمیتی نداشت، زیبارو نباشی! یا نداشته باشی! حتی دست و پایت جا مانده باشد در آن دورها... مهم این بود که بخواهی با همسرت باشی،شانه به شانه، قدم ب قدم تا خود بهشت... این روزها اما بوی گند به قدری مشام ها را بی حس کرده که دیگر اسم شده زیاده روی و اسم تجمل ، ....!! اما خود دانی؛ میخواهی بدرقه ی راهت دعای عکس روی دیوار اتاقت باشد یا حرف مردم کوچه و بازار... ...)) 🚶‍♀
کلام_شهید...🌷🕊 زینب زمان باشید! خواهرانم شما نیز زینب زمان باشید و از آنچه خلاف فرمان خداست بپرهیزید و حجاب و عفت و پاکدامنی را سر لوحه زندگی تان قرار دهید.
1_1793208078.mp3
16.65M
همه آرزومه دیدنِ یه حرم...🌹🍃 کربلایی سیدرضانریمانی
یکی روسریشو شل کرد رفت جلوی دوربین واسه لایک یکی هم بند پوتین رو سفت کرد رفت روی مین واسه خاک شھیدآنھ
مردان باغیرت =شهدا بخاطرپست ومقام نرفتند خدابهترین پست بهشون داد هفته دفاع مقدس به همه تبریک میگم✋ شادی روح شهدا و امواتمان صلوات🌹🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
توفکندی‌زِوطن‌دور‌مرا‌، دستم‌گیر! که‌چنین‌بی‌دل‌وبی‌صبر ز‌ِحب‌الوطنم!
فی‌صِفَهِ‌الدُّنْیا:تَغُرُّوَ تَضُرُّوَتَمُرُّ؛ درصفت‌دنیا‌فرموده‌است:‌ می‌فریبد‌وزیان‌می‌رساند ومی‌گذرد. +امیرالمومنین(ع)
علامه‌طباطبایی‌چه‌خوش‌گفتن: اعتبـاراتِ‌دنیـانوعاوَفـا‌نمیکند واگرهم‌وفاکند،تادم‌قبراست وبعدازآن‌ماییم‌و‌ابدِما!🍃
همیشه‌باوضوبود موقع‌شھادت‌هم‌ باوضوبود؛دقایقی‌ قبل‌ازشھادتش‌ وضوگرفت‌ورو به‌من‌گفت‌:ان‌شاءالله‌ آخریش‌باشه! وآخریش‌هم‌بود.. -شهید محمود رضا بیضایی-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ☘ دراین وقت ملکوتی نزدیک اذان دعا برای بیماران فراموش نشود پس بگو👇👇 ⚜ اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِکْ اعْدائَهُم اجمع أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء(🙏) أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء(🙏) أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء(🙏) أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء(🙏) أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء(🙏)🙏