eitaa logo
نسل سلیمانی
166 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین @Naslezahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🎍مستحب است اول ماه رمضان صورت وسرتون رو با کمی گلاب مسح کنید تمام خانواده حتی بچه کوچک فایده گلاب برای اولین روز ماه رمضان مانع از فقر وذلت وبیماری سرطان میشود.🌷 ✍🏻 از مفاتیح الجنان اعمال 🍃 فراموش نشه به همه بگید ارام ارام صدای پای رمضان به گوش میرسد دستهاى خالى من دخيل دل پاكتان.. مرا در ساعات آخر شعبان نه به بهاى لياقت،بلکه به رسم رفاقت اول حلال و بعد دعایم کنید... ."التماس دعا 🎍حضرت محمد(ص) فرمود:هرکس سوره فتح را در شب اول ماه رمضان سه بار بخواند خداوند درهای رزق و روزی را تا رمضان سال بعد به روی او می گشاید به دیگران هم بگویید. .............................. 🎍هركسي سوره نصر و سوري يس را در روز اول ماه رمضان بخواند درطول سال خوشحال و مسرور خواهد بود. نشركنيد و پاداش آن براي شما.
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 گروه جهادی شهید همت😍🌹 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان در جهت 👈 طرح # کمک_مومنانه هستیم گروه
کمکهای واریزی دوستان خیر انشاءا...همه از امتحانات الهی سربلند بیرون بیاییم
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم گروه جهادی پایگاه شهید همت😍
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم گروه جهادی پایگاه شهید همت😍
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم گروه جهادی پایگاه شهید همت😍
💡 حکم روزه ماه رمضان هنگام شیوع بیماری کرونا مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای 🔻متن پرسش و پاسخ به شرح زیر است: 🔰 سؤال: در شرایط کنونی که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده است، روزه گرفتن در ماه رمضان چه حکمی دارد؟ 📚 پاسخ: روزه از ضروریات دین و ارکان شریعت اسلام است و ترک روزه ماه مبارک رمضان جایز نیست مگر آنکه فرد، گمان عقلایی پیدا کند که روزه گرفتن موجب: ۱- ایجاد بیماری ۲- و یا تشدید بیماری ۳- و یا افزایش طول بیماری و تأخیر در سلامتی می شود. در این موارد روزه ساقط ولی قضای آن لازم است. بدیهی است در صورتی که این اطمینان از گفته پزشک متخصص و متدین نیز به دست آید، کفایت می کند. بنابراین اگر فردی نسبت به امور یاد شده خوف و نگرانی داشته و این خوف منشأ عقلایی داشته باشد، روزه ساقط ولی قضای آن لازم است. 🔸🔸🔸🔸🔸
✍️ 💠 اشکم تمام نمی‌شد و با نفس‌هایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت می‌خواد بره ، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم ، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!» حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره سعد در قلبش نشست که بی‌اختیار فریاد کشید :«شما رو داد دست این مرتیکه؟» و سد شکسته بود که پاسخ اشک‌هایم را با داد و بیداد می‌داد :«این با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز وارد شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و رو کرده انبار باروت!» 💠 نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود و خجالت می‌کشیدم به این مرد بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، می‌بارید و مصطفی ندیده از اشک‌هایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیده‌ام که گلویش را با تیغ بریدند و صدایش زخمی شد :«اون مجبورتون کرد امشب بیاید ؟» با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم، دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم و تنها با نگاهم التماسش می‌کردم که تمنای دلم را شنید و امانم داد :«دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!» 💠 کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛ شش ماه پیش سعد از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود و حالا باورم نمی‌شد او هم اهل داریا باشد تا لحظه‌ای که در منزل زیبا و دلبازشان وارد شدم. دور تا دور حیاط گلکاری شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه متصل می‌شد. هنوز طراوت آب به تن گلدان‌ها مانده و عطر شب‌بوها در هوا می‌رقصید که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند :«مامان مهمون داریم!» 💠 تمام سطح حیاط و ایوان با لامپ‌های مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا می‌آمد و پس از چند لحظه زنی میانسال در چهارچوب در خانه پیدا شد و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت و می‌خواست صحنه‌سازی کند که با خنده سوال کرد :«هنوز شام نخوردی مامان؟» زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این ترسیده بودم مبادا امشب قبولم نکند که چشمم به زیر افتاد و اشکم بی‌صدا چکید. با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود، حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس می‌کرد که با آرامش شروع کرد :«مامان این خانم هستن، امشب به حرم (علیهاالسلام) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانواده‌شون!» 💠 جرأت نمی‌کردم سرم را بلند کنم، می‌ترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود و دوباره آواره این شهر شوم که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. درد پهلو توانم را بریده و دیگر نمی‌توانستم سر پا بایستم که دستی چانه‌ام را گرفت و صورتم را بالا آورد. مصطفی کمی عقب‌تر پای ایوان ایستاده و ساکت سر به زیر انداخته بود تا مادرش برایم کند که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با محبتی بی‌منت پرسید :«اهل کجایی دخترم؟» 💠 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی می‌شد مادرم را ندیده بودم که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت :«ایشون از اومده!» نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد و بی‌غیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید :«همسرشون اهل سوریه‌اس، ولی فعلاً پیش ما می‌مونن!» 💠 به‌قدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند و تنها یک آغوش کم داشتم که آن هم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت. با هر دو دستش شانه‌هایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت. او بی‌دریغ نوازشم می‌کرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه می‌لرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال می‌کردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این مست محبت این زن شده بودم. 💠 به پشت شانه‌هایم دست می‌کشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد :«اسمت چیه دخترم؟» و دیگر دست خودم نبود که نذر در دلم شکست و زبانم پیش‌دستی کرد :«زینب!» از اعجاز امشب پس از سال‌ها نذر مادرم باورم شده و نیتی با (سلام‌الله‌علیها) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم و همینجا باید به وفا می‌کردم که در برابر چشمان مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم... ✍️نویسنده:
‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم گروه جهادی پایگاه شهید همت😍
انتقال وجه از کارت8347************ به کارت7465************ بانك صادرات ايران خانم/آقاي ﺳﻴﺪﻫﻤﻨﺼﻮﺭﻩ ﻣﻬﺪﻭﻱ انجام شد. تاريخ 1399/02/02 مبلغ 1,000,000ريال ‌‌⚜نمونه ای از کمک های ارسالی مخاطبین 👆👆 از خدای متعال برای ایشان و خانواده ی محترمشان ارزوی سلامت و عاقبت به خیری داریم 🙏 همچنان دلگرم کمک های شما عزیزان هستیم گروه جهادی پایگاه شهید همت😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا