eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
💜🌸 گر سینه شود تنگ خدا با ما هست🌱 گر پای شود لنگ خدا با ما هست✨ دل را به حریم عشق بسپار و برو❣ فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست🌻 #خدا #پروف •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
🌸❤️💜 در غدیر خم ، ولایت شد قبول....🌱 برد بالا دست مولا را رسول....✨ رفت بالا دست خورشید غدیر....❣ شد امام و مقتدای ما ، امیر....🌼 💛💐عید غدیر خم مبارک💐💛 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
‌ یڪۍاز‌درس‌هاۍ‌غدیر‌اینہ↓↓ وقتۍباڪسۍبعیت‌ڪردۍ🤝 سوگند‌بہ‌وفادارۍزدۍاخرش نگۍاصلـامن‌تـورُنمۍشناسم🐾 🍃 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
از دلبــر ما ڪه نشانه دارد؟! در خانه مهے نهان ڪه دارد؟! •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
❤️🌸 به سلامتی عکاس که بهترین لحظه هارو ثبت می کنه...اما...خودش همیشه پشت دوربینه و دیده نمیشه...📷 🌹روز عکاس را به همه عکاسان عزیز تبریک میگم🌹 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
کار ما را سپردند دو دنیا به علی، طفل را دست کسی غیر پدر نسپارند..! 💚 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقـــا ترینــــ✨ محبوبــــ ترینــــ🌸 سیـــ💚ـــد روزتونــــ مبارکـــــ😍❣ #آقــامون‌سیدعلے 🌙 #جونم‌فدات‌الهے 🌱 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 رمانـــ ـــ❤️قصّـــہء دݪبــــرے❤️ـــ ـــ 🔽 ^^ ↓ 🌱 به نام خــــــدا 🌱 رفتارهایش را قبول نداشتم . فکر می کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد . نمی توانستم با کلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم . 🍂 دوست داشتم راحت زندگی کنم ، راحت حرف بزنم ، خودم باشم . 🙂 به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کار من نبود . دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند . در چارچوب در ، با روی ترش کرده 😒 نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم : من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم . خداحافظ ! ✋ فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم ، شاید هم دعوایی جانانه و مفصل . 🤗 برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام و با طمأنینه گونه ی پر ریشش را گذاشت روی مشتش و گفت : یه نفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برین ! 🤓 نگذاشتم به شب🌙 بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی را داشتم که بعد از سال ها نفس تنگی یک دفعه نفسش آزاد شود ، سینه ام سبک شد . چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود : آزاد شدم ! ✨ صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه . به خیالم بازی تمام شده بود .ا زهی خیال باطل ! تازه اولش بود . هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیاید خواستگاری . 🌸 جواب سر بالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . خیلی جدی و بی مقدمه پرسید : چرا هر کی رو می فرستم جلو ، جوابتون منفیه ؟ 🤔 بدون مکث گفتم : ما به درد هم نمی خوریم ! با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد : ولی من فکر می کنم خیلی به هم می خوریم ! 🤗 جوابم را کوبیدم توی صورتش : آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، به دلش بشینه ! خنده ی پیروزمندانه ای سر داد ، انگار به خواسته اش رسیده بود : یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شما هم حل میشه ؟ 🌱 جوابی نداشتم 😕 . چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم . از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم : ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید ! 😏 زیر لب با خودم گفتم : چه اعتماد به نفس کاذبی! اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید : حسرت این روزا ! 🍃 مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا 🌷. داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم . 🙃 کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست . خبری از اردو های بسیج نبود ، همه بودند الّا او . خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم تا اینکه کنار معراج شهدا 🌷 اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند . یکی داشت می گفت : معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد ✨ چی کار می کنه ! نمی دانم چرا ؟ یک دفعه نظرم عوض شد . دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم . حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم . 😕 نمی خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است ، با وجود این هنوز نمی توانستم اجازه بدهم بیاید خواستگاری ام 🌹. راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل من را هم با خودش برده 😍! وقتی برگشت پیغام داد می خواهد بیاید خواستگاری 🎉. باز قبول نکردم . مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم . خانم ابویی گفت : دو سه ساله این بنده ی خدا رو معطل خودت کردی ! طوری نمی شه که ! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه ! گفتم : بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه ! 😊 شب میلاد حضرت زینب ✨ مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری . نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام را خوابانده بود یا تقدیرم ؟ شاید هم دعاهایش . به دلم نشسته بود . با همان ریش بلند و تیپ ساده ی همیشگی اش آمد 🤗 . از در حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست ! 🌸 با خنده گفتم : خب شهدا یکی مثل خودشون رو برام فرستادن ! 😉 خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم . خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که : این دو تا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن ! با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم . تا وارد شد ، نگاهی انداخت به سرتا پای اتاقم . گفت : چقدر آینه ! از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه ! 😅😁 از بس هول کرده بودم ، فقط با ناخن هایم بازی می کردم . مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم . 😖 خیلی خوشحال بود . به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم . 😺 فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام . اتاق را گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه می رفت . جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید 😌😄 .... •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
💛🍃❣ چشمهایت را ببند...🌸 در دلت با خدا سخن بگو...💙 به همان زبان ساده ی خودت بگو...🌱 هر چه میخواهی بگو...⭐️ او میشنود... بگو ارزویی داری...✨ شاید دعایی...🙏 یا شکرش...🌈 بگو می شنود...👂 این لحظه ی زیبا را برای خودت تکرار کن ، و پرواز دلت را حس کن.....🍃 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
شبـــــ هــــاے کربـــــلا نصیبتونــــــ🌙✨ 😍 🌸🌱
🌸 بِسمِـ اللهِ النّور 🌸
🌹صبحتون منور به نگاه اقا🌹
❤️🌸💜🌹💚 آمدن هر صبح پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه است برخیز و در این فرصت تازه زندگی را زندگی کن تغییر مثبتی ایجاد کن و از یک روز دوست داشتنی خداوند لذت ببر ❤️🌸💜🌹💚   •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
🌹🌸 غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند و کسانی که جلو رفته اند برگردند..... غدیر یعنی باولایت حرکت کردن.✨ 👏💙عید غدیر مبارک💙👏   •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
✨ تو حُسنت را مخفۍکن ...! آشکار مۍکند ^^ 🌱 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
⚠️ــر به خوشگلیت مےنازے؟! اون دنیا طرف میگه چیکار کنم صورتم قشنگه دخترا ولم نمےکردند به افتادم ؛ خدا یوسف و عباس(ع) رو نشونت میده میگه از اینا خوشگل تر بودی؟! عباس‌بن‌علی‌ای که با راه مےرفت مےگفت نمےخوام با دیدن من کسے به بیفتد ! چشماےِ خوشگلش رو ، بدنش رو ؛ خرج نکرد؟! 🌼 🦋 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقان وقت نماز است اذان مےگویند ✨ 🌱نماز اول وقت یادتون نره🌱☺️🌸
🌹🙏التماس دعا🙏🌹
بنـے آدمــ اعضـاے یڪدیگرند همه یڪ به یڪ نوڪر حیدرند 😍💚 ☺️✨🌹 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
💜 بچه شیعه باشۍ 😌😍✨🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
در این حوالی☘ چراغ روشن کرده ام و نشسته ام✨ تا مرا ببینی و نجات دهی❤️ از این تنگنای دنیا!😞 تو آرام جان و جهان منی !❣ 🌸 💫 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
سلام همسنگریای عزیز 😊 خیلۍ خیلۍ عیدتون مبارکــــ✨ اینم عیدۍ من به شمـــا 🌸 بزنین رو لینک 👇👇👇 www.imamali.net/vtour فقط دعـــا یادتون نره ☺️🍃 (ع) 💫 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈