🌸❤️💜
در غدیر خم ، ولایت شد قبول....🌱
برد بالا دست مولا را رسول....✨
رفت بالا دست خورشید غدیر....❣
شد امام و مقتدای ما ، امیر....🌼
💛💐عید غدیر خم مبارک💐💛
#عید_غدیر
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
یڪۍازدرسهاۍغدیراینہ↓↓
وقتۍباڪسۍبعیتڪردۍ🤝
سوگندبہوفادارۍزدۍاخرش
نگۍاصلـامنتـورُنمۍشناسم🐾
#حـواسمـونبہبیعـتهامونباخـداباشہ🍃
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
از دلبــر ما ڪه نشانه دارد؟!
در خانه مهے نهان ڪه دارد؟!
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
❤️🌸
به سلامتی عکاس
که بهترین لحظه هارو ثبت می کنه...اما...خودش همیشه پشت دوربینه و دیده نمیشه...📷
🌹روز عکاس را به همه عکاسان عزیز تبریک میگم🌹
#عکاس
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
کار ما را سپردند دو دنیا به علی،
طفل را دست کسی غیر پدر نسپارند..!
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است💚
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
رمانـــ ـــ❤️قصّـــہء دݪبــــرے❤️ـــ ـــ
🔽 #قسمت_چهارم ^^ ↓
🌱 به نام خــــــدا 🌱
رفتارهایش را قبول نداشتم . فکر می کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد . نمی توانستم با کلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم . 🍂 دوست داشتم راحت زندگی کنم ، راحت حرف بزنم ، خودم باشم . 🙂 به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کار من نبود . دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند .
در چارچوب در ، با روی ترش کرده 😒 نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم : من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم . خداحافظ ! ✋
فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم ، شاید هم دعوایی جانانه و مفصل . 🤗 برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام و با طمأنینه گونه ی پر ریشش را گذاشت روی مشتش و گفت : یه نفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برین ! 🤓
نگذاشتم به شب🌙 بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی را داشتم که بعد از سال ها نفس تنگی یک دفعه نفسش آزاد شود ، سینه ام سبک شد .
چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود : آزاد شدم ! ✨ صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه . به خیالم بازی تمام شده بود .ا
زهی خیال باطل ! تازه اولش بود . هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیاید خواستگاری . 🌸 جواب سر بالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . خیلی جدی و بی مقدمه پرسید : چرا هر کی رو می فرستم جلو ، جوابتون منفیه ؟ 🤔
بدون مکث گفتم : ما به درد هم نمی خوریم !
با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد : ولی من فکر می کنم خیلی به هم می خوریم ! 🤗
جوابم را کوبیدم توی صورتش : آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، به دلش بشینه !
خنده ی پیروزمندانه ای سر داد ، انگار به خواسته اش رسیده بود : یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شما هم حل میشه ؟ 🌱
جوابی نداشتم 😕 . چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم . از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم : ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید ! 😏
زیر لب با خودم گفتم : چه اعتماد به نفس کاذبی!
اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید : حسرت این روزا ! 🍃
مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا 🌷. داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم . 🙃 کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست . خبری از اردو های بسیج نبود ، همه بودند الّا او . خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم تا اینکه کنار معراج شهدا 🌷 اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند . یکی داشت می گفت : معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد ✨ چی کار می کنه !
نمی دانم چرا ؟ یک دفعه نظرم عوض شد . دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم . حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم . 😕 نمی خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است ، با وجود این هنوز نمی توانستم اجازه بدهم بیاید خواستگاری ام 🌹.
راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل من را هم با خودش برده 😍! وقتی برگشت پیغام داد می خواهد بیاید خواستگاری 🎉. باز قبول نکردم . مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم .
خانم ابویی گفت : دو سه ساله این بنده ی خدا رو معطل خودت کردی ! طوری نمی شه که ! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه !
گفتم : بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه ! 😊
شب میلاد حضرت زینب ✨ مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری . نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام را خوابانده بود یا تقدیرم ؟ شاید هم دعاهایش . به دلم نشسته بود . با همان ریش بلند و تیپ ساده ی همیشگی اش آمد 🤗 . از در حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست ! 🌸 با خنده گفتم : خب شهدا یکی مثل خودشون رو برام فرستادن ! 😉
خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم . خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که : این دو تا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن !
با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم . تا وارد شد ، نگاهی انداخت به سرتا پای اتاقم . گفت : چقدر آینه ! از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه ! 😅😁
از بس هول کرده بودم ، فقط با ناخن هایم بازی می کردم . مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم . 😖 خیلی خوشحال بود . به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم . 😺 فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام . اتاق را گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه می رفت . جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید 😌😄
#ادامه_دارد ....
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
💛🍃❣
چشمهایت را ببند...🌸
در دلت با خدا سخن بگو...💙
به همان زبان ساده ی خودت بگو...🌱
هر چه میخواهی بگو...⭐️
او میشنود...
بگو ارزویی داری...✨
شاید دعایی...🙏
یا شکرش...🌈
بگو می شنود...👂
این لحظه ی زیبا را برای خودت تکرار کن ، و پرواز دلت را حس کن.....🍃
#خدا
#آرامش
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
شبـــــ هــــاے
کربـــــلا نصیبتونــــــ🌙✨
#انشاءالله 😍
#شبتونـــــ_کربلایـــے 🌸🌱
❤️🌸💜🌹💚
آمدن هر صبح
پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه است
برخیز و در این فرصت تازه
زندگی را زندگی کن
تغییر مثبتی ایجاد کن
و از یک روز دوست داشتنی خداوند لذت ببر
❤️🌸💜🌹💚
#خدا
#صبح_بخیر
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
🌹🌸
غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند و کسانی که جلو رفته اند برگردند.....
غدیر یعنی باولایت حرکت کردن.✨
👏💙عید غدیر مبارک💙👏
#عید_غدیر
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
#سخن_بزرگانـــــ✨
تو حُسنت را مخفۍکن ...!
#خدا آشکار مۍکند ^^
#حـاج_آقـا_اسمـاعیـل_دولابـۍ 🌱
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
#تلنگــ⚠️ــر
به خوشگلیت مےنازے؟!
اون دنیا طرف میگه چیکار کنم صورتم قشنگه
دخترا ولم نمےکردند به #گناه افتادم ؛
خدا یوسف و عباس(ع) رو نشونت میده
میگه از اینا خوشگل تر بودی؟!
عباسبنعلیای که با #نقاب راه مےرفت
مےگفت نمےخوام با دیدن من کسے به #گناه بیفتد !
چشماےِ خوشگلش رو ، بدنش رو ؛
خرج #خدا نکرد؟!
#استاد_رائفے_پور 🌼
#التماستفکـــر 🦋
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
عاشقان وقت نماز است اذان مےگویند ✨
🌱نماز اول وقت یادتون نره🌱☺️🌸
بنـے آدمــ اعضـاے یڪدیگرند
همه یڪ به یڪ نوڪر حیدرند 😍💚
#عیدتون_خیلے_مبارڪا ☺️✨🌹
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
#دلخوشیاۍ_بزرگـــ💜
بچه شیعه باشۍ 😌😍✨🌸
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
در این حوالی☘
چراغ روشن کرده ام و نشسته ام✨
تا مرا ببینی و نجات دهی❤️
از این تنگنای دنیا!😞
تو آرام جان و جهان منی !❣
#درانتظار_ظهور 🌸
#سهشنبههای_مهدوی 💫
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈
سلام همسنگریای عزیز 😊
خیلۍ خیلۍ عیدتون مبارکــــ✨
اینم عیدۍ من به شمـــا 🌸
بزنین رو لینک 👇👇👇
www.imamali.net/vtour
فقط دعـــا یادتون نره ☺️🍃
#ایوان_طلا_امام_علے(ع) 💫
#نجف_اشرف
•|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|•
🎈 @shahidhojajjy🎈