جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکے برداشت.
گفت:میتونم یکی دیگه بردارم؟
گفتم:البته سید جون، این چه حرفیه؟!
برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد!، کار همیشگیش بود، هرجا که غذای خوشمزه،شیرینی یا شکلات تعارفش میکردند برمیداشت اما نمیخورد.
میگفت:میبرم با خانم و بچه ها میخورم.
میگفت:شما هم این کارو انجام بدید،
اینکه آدم شیرینی های زندگیش رو با #زن و #بچش تقسیم کنه خیلی تو #زندگی_خانوادگی تأتیر میگذاره👌🦋
#شهیدانه
❤️ #عاشقانه_شهدایی ❤️
گوشه اے از خاطرات #شهید_مرتضے_آوینے 🍃
[🍁] @shahidhojajjy
🌸← زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود.
ریخت و پاش هم بیداد میکرد...!!
❤️ ولی ما از همون اول ساده شروع کردیم؛ خریدمون یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی!!
چیز دیگهای رو لازم نمیدونستیم.
به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛
🍒 خودمون برای زندگیمون تصمیم
می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مون رو زیباتر میکرد👌
#شهید_مرتضی_آوینی🌸🌷
🗣راوی: #همسر_شهید🌱
@shahidhojajjy