قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
🌸اززبانهمسرشهید🌸 #پارتهشتم روزعروسیامبود.ازآرایشگاهکهبیرونآمدم، نشستمتویماشینمحس
#خاطراتشهیدمحسنحججی😍♥️
#پارتنهم
🌼از زبانداییهمسرشهید🌼
تازهخواهرزادهامراعقدکردهبود.
حقیقتشآناوایلازشخوشمنمیآمد.حتییک درصدهم.☹️
تیپوقیافههامانباهمخیلیفرقداشت.😮 مناز اینآدمهایلارجوسوپردولوکسبودموازاین #حزباللهی هایحرصدرآر.
هروقتمی رفتمخانهخواهرم،میدیدمشمیآمد جلو،خیلیشستهرفتهوپاستوریزهسلاموعلیک میکرد.😌دستشرویسینهاشبودوگردنشکجو انگارشکسته.😑 ریشپرپشتیداشتویکلبخند به قولمذهبیهاعرفانیهمرویلبشبود😃کلاازاین فرمانآدمهاییکه دیدنشانلجماجوانهایامروزی رادرمیآورد😬
بعضیموقعهاهمبازنممیرفتمخانهخواهرم.تازن مرامیدیدسرشرامیانداخت پایینوهمانطوربا منوخانممسلاممیکرد.😑سرشرایکلحظههمبالا نمیآوردلجممیگرفت😏باخودممیگفتممگرزنم لولوخورخورهاستکه دارداینطورمیکند؟😒
دفعهبعدبهزنمگفتم:"یکچادری،چیزیبندازسرتتا اینآقادامادمذهبیبهتریجقباشبرنخورهوسر مبارکشرویکمبیارهبالا."
زنم گفت:"باشه."دفعهبعدچادر پوشید.😇 اینبار خیلیگرمترازقبلبامنوخانممسلام.واحوالپرسی کرد.امابازهمسرشپایینبودفهمیدمکلاًحساس استبهزننامحرم.😯😥
چندماهیازدامادیاشوآشناییمانگذشتهبودتوی مهمانیهامیدیدمش.دیدمنهآنچنانهمبچهخشکه مقدسینیستکهفکرمیکردم.😍
میگوید..می خندد..گرممیگیرد.
کم کمخوشمآمدازشولیبازباحزب.اللهی بودنشنمیتوانستمکناربیایم.😖
#ادامهدارد•••