پوستر انتقام سخت در مقابل سفارت آمریکا در لندن،وقتی منتقم ها همه جا هستند.
@shahidhojajjy
#وصیتنامه
از اصول مراقبت کنید...
اصول یعنی ولی فقیه♥️
@shahidhojajjy
مادرانه . . . 🌺
به کدام دل
صبوری کنم
ای نگار
بی تو...
مادر شهید حسن عسکری وادقاني
@shahidhojajjy
📞 از حاج حمید به ملت ایران :
همه را سفارش به نماز ، معنویت ،
پیروی از حـق ، دفاع از انقلاباسلامی
و پیروی محض از ولایـت مینمایم ...
#شهید_حمیدرضا_انصاری
#یـادگار_دفـاع_مقـدس
#سردار_مدافع_حـرم
@shahidhojajjy
•
°
هر صبح نیت میکرد که میخواهد امروز
برای حضرت مهدی(عج) زندگی کند.
در قسمتی از وصیتنامهاش خطاب به
پسر چهار سالهاش محمد میگوید: ↓
"محمد زندگی کن برای مهدی، درس بخوان
برای مهدی، ورزش کن برای مهدی، من تو را
از خدا برای خودم نخواستم! تو را از خدا
خواستم ،
برای مهدی..."
#شهید_حمیدرضااسداللهی🌱
#کمیباشهدا . . .
@shahidhojajjy
🔰 شهید احمد کشوری:
ما بهخاطر خدا و اسلام میجنگیم..
شهید کشوری در خصوص چرايی شركت در جنگ می گفت: من بهخاطر خدا میجنگم.
جنگ برای خداست.
ما نباید بگوئیم که ما بهخاطر فلان چیز میجنگیم. مگر ما بتپرست هستیم.
ما بهخاطر خدا ، بهخاطر اسلام میجنگیم.
@shahidjojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️ #پارت_هفدهم چند باری من را با خودش برد #اصفهان سر مزار #شهیدکاظمی.😍
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️
#پارتهجدهم
گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای #پشت_صحنه. نمیخوام توی دید باشم." #اخلاص توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم.
ماه #محرم که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و میآمد اصفهان هیئت.😯 ساعتها خدمت میکرد و #عرق می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت میکرد. کفش را جفت می کرد. ☺️
یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار میکرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶
تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅
نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید #سر داد!!!😔
#ادامهدارد•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رزق_معنوی ✨
#استاد_رائفی_پور
⚫️ انواع حملات شیطان به انسان
🔺 روش های مقابله با این حمله ها
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رزق_معنوی ✨ #استاد_رائفی_پور ⚫️ انواع حملات شیطان به انسان 🔺 روش های مقابله با این حمله ها @sha
رفقا حتما حتما حتما این کلیپ رو ببینید🖐🏻
البته اگه قصد دارید شیطان رو بهتر بشناسید و یاد بگیرید که چطور باید بزنید تو دهنش👊🏻
#پیشنهاد_دانلود 🌱
#غذاینذری😇
دوشنبہ:
ناهار🌈سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام🌙زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱
@shahidhojajjy
محمود انسان وارستهای بود، هیچگاه از مسئولیت خودش سوءاستفاده نکرد، یادم هست بعضی اوقات که بچهها دچار بیماری میشدند، محمود با ماشین سپاه آنها را به بیمارستان نمیبرد، شبانه آنها را بغل میکرد و با وسیله کرایهای به بیمارستان میرساند.
هر وقت از او میپرسیدم، در سپاه چه کار میکنی؟ پاسخ میداد: «جارو میکنم» یک روز از طریق دوستانش متوجه مسئولیت او شدم، اما او باز هم بدون اینکه در مورد کارش توضیح دهد، گفت: «مگر برای تو فرقی میکند، من چه کاره هستم؟»
هر مقرراتی که افراد عادی ملزم به انجام آن بودند، خودش نیز رعایت میکرد، آنقدر در زندگی اخلاص داشت که بالاخره خدا او را نزد خویش پذیرفت.
#بهنقلازهمسرشهید ✨
#شهیدمحمودقلیپور
@shahidhojajjy
#بزرگ_مرد_کوچک
●يك اسلحه به غنيمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقے را اسير ڪرده بود. احساس مالکيت میڪرد. به او گفتند بايد اسلحه را تحويل دهی. میگفت به شرطی اسلحه را می دهم کہ دستِ کم يك نارنجك به من بدهيد.
●پايش را هم ڪرده بود در يك ڪفش كه يا اين يا آن ، دست آخر يك نارنجك به او دادند. يكے گفت: « دلم برای اون عراقی های مادر مرده می سوزه ڪه گير تو بيفتند.» بهنام خنديد و رفت ...
✍ راوی : همرزم شهید
●ولادت : 1345 مسجدسلیمان
●شهادت : 28 مهرماه 1359 خرمشهر
#شهید_بهنام_محمدی
@shahidhojajjy
🔰 در محضر شهید
⌛ سن و سال زیادی نداشت.
در خط مقدم دیدم با خطی درشت بر پشت پیراهنش نوشته بود:
جگر شیر نداری، سفر عشق مکن
🎨 بعد از شهادتش پیکر بی سرش را که دیدم، گفتم:
لشکر علی بن ابی طالب (ع) عجب شیر مردانی را در خود جا داده است.
#شهید_محمد_کشتکار
@shahidhojajjy
پࢪوفایل بالا ࢪۅ دیدے🤓
از اینا میخایے؟
بیا تو ڪانالش تا ڪلے از اینا بࢪداࢪے😌
#ڪلے استۅࢪے چیࢪیکے🦋 ⃟🌿
#دختࢪونہ🧕 ⃟😎
#پسࢪۅنہ🕴 ⃟🤓
#استوࢪے شہدا🙃💜
#حدیث ࢪوز 🦋 ⃟🤓
#استۅࢪے چیࢪیڪے دختࢪۅنہپسࢪۅنہ🍃 ⃟🙈
#متنواستۅࢪۍدࢪباࢪھحجاب 🧕 ⃟💛
#هࢪ ࢪۅز دࢪباࢪھ شہدا حرف میزنن🍄 ⃟🌸
#مداحى😌
#مسابقھ شہداےوچالششہداے🌻 ⃟🌈
#جاێزھ هاے شہداےنفیس ⃟🦄
یڪڪانالبہوسعتدࢪیا😃
ڪانالبچہمذهبےھا😉 ⃟😎🦋
#همہچیڙدࢪباࢪھشہداتاشہادت
همہبچہمذهبیاازڪانالشراضین😌 ⃟🤪
بدوتاجانمونـــــــــــــــــــے🏃♀🏃♂
🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸
https://eitaa.com/joinchat/2404843602Cdab61f74db
🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸 🌸 ⃟🌸
https://eitaa.com/joinchat/2404843602Cdab61f74db
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
عاشق ڪانالش میشے🤩
نمیتونےازشدربیاے👀😲☹️
پیشنہاد میڪنمیڪسرےبزن😎🤩
🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋
https://eitaa.com/joinchat/2404843602Cdab61f74db
🦋 ⃟ 🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋 🦋 ⃟🦋
https://eitaa.com/joinchat/2404843602Cdab61f74db
کپی بنر ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خاطره جالب و شنیدنی #همسرشهیدبلباسی از سفر به سوریه
@shahidhojajjy
#خودمپسرمراخاککردم ‼️‼️
وقتی جنازه را آوردند، سه روز در نهر خیّن در شلمچه مانده بود. سه روز هم در معراجالشهدا نگه داشته بودند تا پدرش از جبهه برگردد. یک روز هم طول کشید تا کارهای تشییع و تدفینش انجام شود. یعنی جمعاً 7 روز از شهادتش میگذشت. کاسه سر محمد خالی بود و فقط صورت داشت. توی کاسه خالی سرش، پر بود از پنبه که دندانها و زبانش لابهلای پنبهها بود. جنازه را خودم توی قبر گذاشتم و خودم تلقینش را خواندم. وقتی دستم را از زیر سرش برداشتم، خون تازه دستم را رنگین کرد. دستم را نشان جمعیت دادم و گفتم: ببینید بعد از هفت روز خون تازه از سر محمدم جاری است. اما گریه نکردم. محکم و استوار همه کارهایش را انجام دادم و آمدم بیرون. بعد هم که دفن شد، روی قبر ایستادم و با استعانت از عمهام حضرت زینب سلامالله علیها، سخنرانی کردم. به این امید که در ساعات آخر عمر ما خانم از ما راضی باشد.»
جالب اینجاست که خودش قبل از اعزام آخر به دامادمان گفته بود که این قبر من است و دقیقا در همان نقطه به خاک سپرده شد.
#مادر_شهید
#محمد_معماریان 🌱
@shahidhojajjy
°°💜💫••
سـربـازان امـام زمـاڹـ✨🌿
از هـیچ چیـز جـز☝️🏻
گناهان خود نمےهراسند..√🦋🎀
#شهیدآسدآوینے🍀
@shahidhojajjy
🏵 سرباز وطن شهید حاج قاسم سلیمانی...
#فقط برای خدا
@shahidhojajjy
رازپروازها؛
در طول زندگی اش کسی از او نشنید که توپخونه رو من تاسیس کردم!
یا اینکه من پدر موشکی ایرانم یا هر چیز شبیه دیگر…
هیچ باری نشده بود که بایستد جلوی کاری که کرده و عکس یادگاری بگیرد…
اگر اینطور نبود که #آقا درباره اش نمی گفت”ایشان نه اینکه در کارش #اخلاص داشته باشد، سر تا پایش اخلاص بود…”
🖇_ص۸۱،کتابمردیباآرزوهایدوربرد_
#شهیدطهرانیمقدم❤️
#پدرموشکیایران
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️ #پارتهجدهم گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید.
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️
#پارتنوزدهم
.
بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒
به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به #رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها #احترام می گذاشت به تک تک شان.🤗💚
ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ
بعضی موقع ها #علی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌
نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به #روضه خواندن و #گریه کردن و سینه زدن.😭
#مجلس تماشایی داشتند. مجلس #دونفره پدر و پسری.
بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش میآمد.😢
میرفتم میدیدم نشسته سر #سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.
می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚
میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."
روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی #حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻
یک شب هم توی خانه سفره حضرت #رقیه علیهاالسلام انداختیم.💝
فقط خودم و محسن بودیم.
پارچه #سبز ی پهن کردیم و #شمع و #خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄
نمی دانم از کجا یک #بوته_خار پیدا کرده بود.
بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔
نشست سر سفره. #بغض گلویش را گرفته بود.
من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار.
طاقت نیاورد.زد زیر #گریه من هم همینطور.
دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭
#ادامهدارد•••