eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
#حرف‌حسابــــ 💫 ☄ | @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان بجه مثبت . ریحان: وقتی رسیدم خانه یک راست رفتم اتاقم. انگار همه فهمیده بودن چون اصلا از شعاع ۲ متری ام رد نمیشدن و فقط سوسن برام غذا می اورد و بعد ظرف را میبرد. حضم اینکه متین دوستم داشته باشه سخت بود. آنقدر موضوع متین فکرم را مشغول کرده بود که اصلا یادم رفته بود به آرشام فکر کنم.از نظر من متین آدمی بود که میتوانست هر دختری را خوشبخت بکنه و اینکه منم نسبت به او بی میل نبودم چون با همه ی پسر های اطرافم فرق میکنه یه جور الگوعه الان برام. هیچ وقت بهم نگاه بد ننداخت همیشه سرش پایین بود. حتی عاشقیشم متفاوت بود. یک بارم کاری نکرد که بفهمم دوستم داره. بر عکس من همیشه عکس العمل هایش معقولانه بود. طی یک تصمیم آنی به خانه متین و مادرش زنگ زدم. آنقدر آنی تصمیم گرفتم که با صدای مادرش جا خوردم. _سلام.... مادرش: سلام. شما؟؟ افکار ریحان:: باز من یک کاری با عجله کردم. حالا چی بگم خدایا؟؟؟ _ریحانه هستم . خوب هستین؟؟ مامانش: وای عزیز دلم خوبی؟ خانواده خوب هستن خانمی؟؟ _مچکر . خانواده سلام میرسونن. غرض از مزاحمت زنگ زدم به خاطر آن چند روز مزاحمت تشکر کنم. مادرش: قربونت برم . مزاحمت چیه؟ شما مراحمی.خیلی خوشحالم که مائده دوست خوبی مثل تو داره. _ممنونم شما لطف دارین. سلام برسونید . خدا حافظ. مادرش: ریحانه خانوم _جانم؟؟ مادرش: شما نمیدونی چند روزه مائده و متین چشونه؟؟ ریحان: مکثی کردم و گفتم: _چطور مگه؟ مادرش: پسرم چند وقته مثل مرغ سرکنده است و توی خانه بند نمیشه. مائده هم که هیچی فقط غم زده یه جا خیره میشه. هیچیم به من نمیگن. ریحان: نمیدونم. منم مثل شما بی اطلاعم. امیدولرم مشکلی نباشه. مادرش: انشالله. مزاحمت نمیشم . خداحافظ _مراحمید. خدانگهدار. ..... ✍ادامه دارد....✍ نویسنده: الف ستاری تایپ: گمنام .... @shahidhojajjy
رمان بچه مثبت . ریحان: سریع شماره کوروش را گرفتم. _سلام کوروش. کوروش: سلام. بله؟ _کوروش خوبی؟😳😳 کوروش: چه میدونم. ..... چیکارم داشتی؟ _شماره متین و برام میفرستی کوروش: باشه خداحافظ . بعد از چند دقیقه صدایsms گوشیم بلند شد . کوروش بود. شماره ی متین و فرستاده بود. سریع شماره را گرفتم. متین📞 سلام. ریحان: سلام آقای محمدی. متین: ریحانه خانوم شمایید؟؟؟ افکار ریحان: یاد همیشه افتادم . همیشه بهم میگفت خانم احمدی. ریحان: نخیر. خانوم احمدی هستم. قشنگ مشخص بود داره بی صدا میخنده. متین: بله بله. خانوم احمدی خوب هستید؟؟ _ممنون سکوت کرد و منم ساکت شدم . حالا فقط صدای تنفسمون بود که سکوت را میشکست. ریحان: باید ببینمتون. متین: مشکلی پیش اومده؟ ریحان: بله.‌. متین: بعد از چند دقیقه جواب دادم: کجا؟ ریحان: بعد از ظهر ساعت پنج . پارک ....... متین: بله حتما. خدانگهدار ریحان: فعلا. ...... ✍ادامه دارد....✍ نویسنده: الف ستاری تایپ:گمنام .... @shahidhojajjy
رمان بجه مثبت . افکار ریحان: گوشی را قطع کردم و به این فکر کردم چجوری ازش اعتراف بگیرم. اصلا با چه رویی؟ یاد مزاحمت های گاه و بی گاهم داخل دانشگاه افتادم. نمی دونم چجور بود که دوستشم مثل خودش رفتار میکرد ولی تا حالا یک متلک هم به هادی ننداختم. چقدر کارم بد بوده. چرا فقط به متین تیکه مینداختم؟؟؟؟ تا ساعت چهار آنقدر فکر کردم که سر درد گرفتم. رفتم داخل آشپزخانه و از سوسن یک لیوان آب و مسکن گرفتم و خوردم که مامان رسید. مامان: چته؟ _سلام مامان: سلام. _هیچی یکم سرم درد میکرد. مامان: فکراتو کردی؟ ریحان: هنوز دو روز دیگه وقت دارم. فعلا مامان: کجا؟؟؟ ریحان: میرم بیرون هوایی به کلم بخوره. چیزی نگفت و منم سریع آماده شدم و اومدم بیرون. ..... ✍ادامه دارد.....✍ نویسنده: الف ستاری. تایپ: گمنام .... @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋•| بسمــ ربــ الحــسن ❣|•🦋
دلامونو بدیم دست خدا دل ڪه پر از خدا بشه از زخم‌های ڪوچیڪ طوریش نمیشه❗️ اصن دل باید دست خدا باشه :)🍃 [♥️] ^|♡ @shahidhojajjy ♡|^
مݧ نمے دونم تو پاداش ڪدوم ڪار خوب مادرمے🙃✨♥️ کہ عشقٺ از بچڱے تو وجودمہ🍃🌸 ^|♡ @shahidhojajjy ♡|^
مسخره ترین قسمت فیلم اونجا شه که میدونه تلفن قطع شده و داره بوق میزنه..الکی میگه الو الو الو...😐💔
→→[♥️]←← مشـــترکــ📞ــ مورد نظـــر حــ✨ــرم لازم استـــ💔 ~
~
~`~ 😔🥀
~|••|~ یِه مُدِل دُوسِت دآرَم هَست.. کِه گُفتِه نِمیشِه... فَقَط فَهمیدِه میشِه.. بِهِش میگَن.. دُوسِت دآرَم وآقِعی....♥️ خُسرُو شَکیبآیے ~|••|~ @shahidhojajjy💙
~|•🧡🕯•|~ صدا به صدا نمی‌رسید.🗯 همه مهیای رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند. راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود.😰 راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردی آینه را میزان کرده و به سر و وضعش می‌رسید.😕 بچه‌ها پشت سر هم صلوات می‌فرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد.😶 بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات می‌خواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است صلوات.» سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی بنده! گیر نکردن دنده، کمتر شدن خنده! یک صلوات راننده پسند! بفرستید.»😁😅 ~|•📿🎈•|~ @shahidhojajjy🌹
|••~••| #دِلبَر‌طُورے #وآلپِیپِر ✨:)💜 |••~••|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°^°☀️🌈°^° تآب آوَردَم شَب دِلتَنگے اَم رآ تآ سَحَر تآ طُ رآ اَز نُو بِبینَم صُبح زیبآیَت بِخِیر °^°✨🌿°^° @shahidhojajjy💚
🌼🌈|ــــــــبِه نآمــ خُدآـــــــــ|💙🐥
صُبحِتُون پُر اَز زيبآیے....☕️♥️
→~[[[♥️]]]~← گَر کَویر لُوط بآشے،یآر آبآدَت کُنَد کَربَلآ رآ هَم حُسِینِ بنِ عَلے،آبآد کَرد →~[[[♥️]]]~← @shahidhojajjy💙