خاطره یک شاعر:
اردیبهشت سال ۹۵ در مراسم یادواره شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبهات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی
(یک مصاحبه قدیمی از ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونهای را خوانده بودند با این مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه جا رانده
منم پیر ره آمد و رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید و گفت: چطور
فاتحانه گفتم: چون نه وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانهام و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است! وزن ما روی صبحت سینه دشمن! ردیف ما صف بچههای رزمنده! قافیه ما فریاد اللهاکبر است!
بعد رو کرد و با بقیه گپ زد و من مبهوت از این حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه شهید بشم و تو برام شعر با وزن و قافیه بگی!
@shahidhojajjy
یڪبارھدلمگفتڪھبنویسڪلامے
دروصفبلندمرتبھوشاھمقامے
دستےبھروےسینھنهادمونوشتم
ازمنبھحسینبنعلےعرضسلامے
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒
▒▒██████████▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒███▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒█▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒████████▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒
▒▒▒▒▒▒████████▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
سلآمبرحسـینمظلوم💔⃟😔
🕊⃟🌱 #بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیصلوات 🕊⃟🌱
@shahidhojajjy
هی میگیم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...
کاش یکی بزنه پس گردنمون بگه :
ای اهل زمین مهدیِ زهرا نیامد...! :)
#شهیداعطایی
به جامانده ها
هنوزهم شهادت مےدهند
اما ب"اهل درد
نه بیخیالها
فقط دم زدن ازشهدا
افتخارنیست
بایدزندگیمان
حرفمان،نگاهمان
لقمه هایمان،رفاقتمان
هم بوی شهدا بگیرد ..
ـــــ⚜ مدافع حریم عشق⚜ـــــ
@shahidhojajjy
📎فرازی از وصیتنامه🌹
تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است،😊 زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ... حیاداشتن مرد و زن نمیشناسد☝️؛ چه در رفتار و چه در گفتار، ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر پوششی استفاده کنیم،👌 از نظر بنده جوان باحیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند.❗️
سفارش من به همسرو دخترم حفظ حجاب برتر است، از همسربزرگوارم میخواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد✅؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه ی مظلومان عالم است.💔
🌷شهیدمحمد حسین عطری
@shahidhojajjy
#واقعا_قشنگه•|😍🌸✨|•
گفت : به فکر مثل شهیدا #مُردن نباش•|✋|•
به این فک کن که مثل شهیدا زندگی کنی•|😌🌻✨|•
مثل #شهدا #زندگی کردن خودش #شهادت میاره ...•|😍✨|•
#شهید_ابراهیم_هادی
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
#اللهمعجللولیکالفرج ♥️
ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ
@shahidhojajjy
📝خاطرات حاج حسین آقا
دفعه دوم که اومده بود سوریه یه ترکش خورد تو دستش . همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره . ولی دیدیم خیلی آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت ی گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر !
می گفت : نمی تونم برم عقب کار رو زمینه ؛ بعدشم خودش دستشو پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی ی ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش
معلوم نباشه و روحیه بقیه تضعیف نشه .
#سیدمجتبی
هدیه به روح شهید حسین معزغلامی صلواتی میفرستیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
@shahidhojajjy
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
☀ظهر یک روز #شهید_بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند. در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت.
🍴در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است.
☁راوی: سرلشگر رحیم صفوی
@shahidhojajjy