eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠دلتنگی های مادر شهید 🔰شهيد مسعود عسگري سه ماه آموزشي سربازيش👮 رو در يزد گذروند. توي اين سه ماه يك بار اجازه داشت تا به مرخصي بياد. 🔰مسعود پسر با اراده و بود.اگر ناراحتي يا دلتنگی💔 داشت به روي خودش نمي آورد🚫. 🔰از زود به زود به خونه زنگ ميزد☎️ ، هر بار كه زنگ ميزد ازش مي پرسيدم ،دلت تنگ شده⁉️مي گفت: نه از ترسم زنگ ميزنم، مي دونست من دوري بچه هام رو ندارم . 🔰وقتي برادرش سرباز بود شاهد بيتابي هاي من بود و مي دونست بايد صداش رو بشنوم🎧 تا بشم . 🔰با اينكه به گفته خودش دلش تنگ نشده بود☺️ بخاطر# دل_من ، كلي توي صف ميموند تا زنگ بزنه📞 و با شنيدن صداش🗣 منو از دلتنگي در بياره. 🔰مسعود عزيزم🌷 من همون ، با من چكار كردي كه بيشتر از پنج ماهه كه دارم دوريت رو تحمل مي كنم " @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
همیشه بود و با وقار.سرش پائین بود و کار خودش را می کرد.تو همه چی خبره بود👌. یادمه روزی چای ریخت☕️ که بخوریم به شوخی گفتم چای دیگه؟😉 گفت آره تازه اومده دوبرابره شربت جواب میده راوی از همکاران شهید @Shahidhojatrahimi
🍃✨🍃✨🍃✨ 🔻 #به_نقل_از_همرزم_شهید 🌷مدتی که سوریه بودیم بابک خیلی #ساکت و #اروم بود. 🌷گاهی میرفت توی تنهایی و خلوت دعای #شهادت میکرد و اشک میریخت. 🌷بعضی اوقات میدیدم بابک نیست. دنبالش میگشتیم... می دیدیم رفته کنار و گوشه ها و جاهای خلوت، #تنهایی دعا میکنه. #شهید_بابک_نوری_هریس🌷 دست ما رو هم بگیر داداش جان❤ @shahidhojatrahimi
✍ #برگی_از_خاطرات 🌷روزی از موضوعی #ناراحت بودم و از آن رنج میبردم، ابوالفضل منو دید و بعد از فهمیدن قضیه به من گفت: داداش دو رکعت نماز بخون تا #آروم بشی 🌷گفتم: آخه... گفت: بخون. منم خواندم و #بهتر شدم این قضیه گذشت تا روزی که خبر شهادتش رو به من دادن. حالم خیلی خراب بود. به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و #آرام شدم 🖋راوی:برادرشهید #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷 #شهید_مدافع_حرم @shahidhojatrahimi
💠 #مجروحیت_وتحمل_درد 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه #ترکش خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی #آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم #خودش دستشو #پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه #تضعیف نشه. #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم #ذاکر_اهل_بیت @shahidhojatrahimi
••♥️🌷♥️•• یه جایی ناآروم میشه یکی دیگه باید آرومش کنه💖 [ از ] یه جایی دیگه باید بشه اونجا ستـــ ... 💔 @shahidhojatrahimi
🕊🌺 📢 👇 ۱۷خرداد۹۵ 🌸با صدای اذان انرژی میگرفت ، بهش آرامش میداد، همیشه جزء نفرهایی بود که تو واسه حاضر می شد و معمولا نماز وایمیستاد 🌸به شدت و بود، تو جز خوانی های شرکت داشت، توی حاشیه ها نبود، همیشه سرش تو کار خودش بود، به و پول ، دنبال مقام و رییس بازی هم نبود. 🌸تو صف می نشست، تعقیبات بعد از و میخوند، بود با همه میکرد، هیچ کس از اون نبود @shahidhojatrahimi