eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═══✼✼═══┅┄ من بودم و و شهید عباس رضایی. یک چیزی خورد به تنه‌ام، به خودم اومدم. فکر کردم تنه درخته، هیچی نگفتم، دُم بالاییش رو توآب که دیدم. گفتم همه چیز تمام شد». ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ آروم گفتم: «امیر، کوسه!» گفت: هیس!... دارم می‌بینمش... دیدم داره می‌خونه. من هم شروع کردم. همین‌طور داشت حرکت می‌کرد. اگه کوچکترین صدایی در می‌اومد با تیر عراقی‌ها سوراخ سوراخ می‌شدیم و اگه کاری نمی‌کردیم با دندون‌های تیکه تیکه می‌شدیم. کوسه مقداری دور شد. خوشحال شدم. گفتم حتما گرسنه نیست. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ مجدد شروع کرد به ذکر گفتن. کوسه دوباره به ما نزدیک شد. امیر ذکر می‌گفت؛ من هم همین‌طور. نزدیک‌تر شد. با خودم گفتم لعنتی! کوسه شروع کرد دورمون چرخید. می‌گفتن کوسه قبل از حمله، دو دور، دور شکارش می‌چرخه، بعد حمله می‌کنه و دیگه تمومه. دور اول دورمون زده بود. من اَشهدم رو خونده بودم. چه سرعتی داشت. دور دوم رو که زد، با همه‌چیز و همه‌کس خداحافظی کردم: خانواده‌ام، برو بچه‌های شناسایی، غواص‌ها و... نزدیک نزدیک که رسید، صدای امیر آروم بلند شد، صداش هیچ‌وقت یادم نمی‌ره: - یا مادر، یا ، خودت کمک‌مون کن... کوسه داشت همین‌طور نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. دیگه با ما فاصله‌ای نداشت. گفتم دست به اسلحه یا نارنجک ببرم. به خودم گفتم شاید یه نفرمون رو کوسه بزنه، دو نفر دیگه رو عراقیا بکشن. منصرف شدم. کوسه از کنارمون رد شد. صدای امیر یک بار دیگه به گوشم رسید: - یا ... ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ کوسه از ما کاملا فاصله گرفت و رفت. امیر توی آب گریه‌اش می‌کرد. باورمون نمی‌شد که هنوز زنده هستیم. پاش به خاک که رسید، عجیب عوض شده بود. این‌قدر منقلب شده بود که انگار یه نفر دیگه‌اس. بیشتر وقت‌ها غیبش می‌زد. پیداش که می‌کردن یه پناهی پیدا کرده بود، چشماش خیس بود و زیپی کوچیکش دستش بود. این اتفاق هفت شب قبل از افتاده بود. توی این مدت اگه امیر اسم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو می‌شنید، گریه امونش نمی‌داد. راوی: منبع: کتاب آسمان زیر آب @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ گروه پس از شش روز تلاش، در روز هفتم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه متوسل شدند و این منطقه را در حالی که دسته ای شقایق در بالای جمجمه‌اش روییده بود، پیدا کردند.نام این شهید «مهدی منتظرقائم» از شهدای «لشکر 14 امام حسین علیه السلام» اصفهان بود و نام شهید و همزمانی پیدا شدن پیکرش با سالروز عجل الله تعالی فرجه، نشان از کرامات این شهید و معجزات الهی داشت. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ : سال ۱۳۶۹ بود. گفتیم: امروز به یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه دنبال پیکرهای شهدا می‌گردیم. اما فایده نداشت. خیلی جست‌وجو کردیم. پیش خود گفتم: یا امام زمان عجل الله تعالی فرجه یعنی می‌شود بی‌نتیجه برگردیم. در همین حین چهار پنج را دیدم که برخلاف شقایق‌ها که تک تک می‌رویند، دسته‌ای در یک جا روئیده‌اند. گفتم حالا که دستمان خالی است، شقایق‌ها را می‌چینم و برای بچه‌ها می‌برم. شقایق‌ها را که کندم،دیدم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند. او نخستین شهیدی بود که پیدا کردیم. شهید مهدی منتظر قائم . @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ ارادات به 🔹️جعفر انسی ویژه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه داشت. مواقعی هم که با همدیگر می رفتیم ، سرش را روی شیشه اتوبوس می گذاشت و در خودش بود. 🔹️شبی در حسینیه مراغه بودیم. حال جعفر منقلب بود. بعدها برایم گفت که در میان خواب و بیداری امام زمان عجل الله تعالی فرجه را دیده که داخل حسینیه آمده است: «از نور و شکوهشان توان بلند شدن نداشتم. حضرت در میان ها راه می رفت و  روی آن هایی که از سرما کز کرده بودند پتو می کشید. عطری آسمانی در فضای حسینیه به مشامم می خورد که نظیر آن را در جایی احساس نکرده بودم». ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ 🔹️وقتی سر به می گذاشت، صدای سین های ذکرش در گوشم چرخ می خورد. ذکر مدامش: “یا مولای! یا صاحب الزمان ادرکنی یا مولای یا صاحب الزمان اغثنی” بود. آن قدر گفت و چشید که خداوند در روز خریدارش شد. وقتی که در سنگر کمین بود. شاید تقدیر این بود که وقتی جعفر در سنگر کمین بود، سنگر لو برود . آری! خدا را خصوصی و تنها تعارفش کرد. پسر آیت الله احمدی میانجی @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند.👌 به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور كامل می گرفت. او به قدری نسبت به مقیّد و حساس بود كه مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می كرد تا كوچكترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به تشویق می كرد ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ آخرین بار كه به خانه آمد، سخنانش دلنشین تر از روزهای قبل بود. از گفته های او در آن روز، یكی این بود كه: وقتی اذان صبح می شود، پس از اینكه گرفتی، به طرف بایست و بگو ای خدا! این دستت را بروی سر من بگذار و تا صبح فردا برندار. به شوخی دلیل این كار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت: اگر روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد. از آن روز تا به حال این گفته عباس بی اختیار در گوش من تكرار می شود... @sardaraneashgh
مهدی نوروزی در جمع دوستان همیشه با روحیه ای بشاش و شاداب و با لبخند حاضر می شد 😊. در عین خلق و خوی خوشی که داشت همیشه وظایف خودش را مدنظر داشت و کوتاهی در انجام وظیفه نمی کرد . 🌸عشق به اهل علیهم السلام و زیارت عتبات عالیات و همچنین توجه به برگزاری هیئات مذهبی از دیگر خصوصیات شهید مهدی نوروزی بود و پرچم ماتمکده زینب سلام الله علیها را به دوش خود داشت .💔 🌸توجه خاص به نماز اول وقت و ارادت ویژه به مقام معظم رهبری از دیگر نکات برجسته اخلاقی ایشان بود .در یک کلام مهم ترین علاقه ی شهید مهدی نوروزی ، . بودن بود ✌️. چون در کارش خستگی نمی شناخت فرمانده عملیات ویژه سامرا، ملقب به اسد السامراء 💪 : سامرا @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ دعوت_شهدا از برای حضور پُر شور در ۱⃣ : با حفظ شور و شوق انقلابی و حضور در صحنه انتخابات مشت محکم بر دهان ایادی استکبار بزنید.   ۲⃣ : ای مردم در صحنه باشید و افرادی را انتخاب کنید که ثمره خون شهیدان را پایمال نکنند که در این صورت شما مسئول خواهید بود. ۳⃣ : در انتخابات شرکت کنید که تکلیف الهی است. رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است و مواظب باشید به کسانی که برای شهرت و قدرت خود را مطرح ساخته‌اند رأی ندهید.   ۴⃣ : همیشه در صحنه باشید و پا به پای مردم صحنه‌ها را پر نگه دارید و در انتخابات فعالانه شرکت کنید و مواظب دشمنان داخلی و خارجی باشید.   ۵⃣ : مواظب ضربه منافقین باشید. اینها در نهادها، انتخابات در اجتماعات نفوذ می‌کنند و ضربه می‌زنند. امام عزیزمان فرمود خطر منافقین از کفار بدتر است.... @sardaraneashgh
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═══✼✼═══┅┄ نقل خاطره ای جالب از خادم آستان مبارک مولا علی موسی الرضا علیه السلام درباره سردار شهید حاج را می بینید ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
┄┅═══✼✼═══┅┄ 🔹️همه جمع شده بودند برای جلسه. آقای باهنر رو فرستاده بودند که آقای بهشتی رو بیاره و گفته بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم. 🔹️به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.» قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات… 🔹️مرد انگلیسی گفت «شما خیلی غیر واقع بینانه با مسائل برخورد می‌كنید. این طور جلو بروید تحریم می‌شوید». بهشتی گفت «انقلاب ما انقلاب آرمان‌ها است نه تسلیم به واقعیت‌ها. همان نان و پنیر برایمان كافی است». 🔹️قبل از شهادت از دیدار امام برمی‌گشت. رفته بود توی فكر. امام خواب دیده بود عبایش سوخته، به بهشتی گفته بود، مواظب خودتان باشید. می‌گفت: از امام پرسیدم چرا؟ جواب داده بود: آقای بهشتی شما عبای من هستید. ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
  ┄┅═══✼✼═══┅┄ از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که ای نائب بر حق علیه السلام است. از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا را کنار بگذارید...همیشه خود را سلام الله علیها و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان چادرم اما به سرم هست هنوز... ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب را و پیشوای خود قرار دهید و از درس بگیرید... خودتان را برای امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. همیشه برای خدا باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود...   @sardaraneashgh
با همه گرم میگرفت و زود صمیمی میشد ... جای خودش را توی دل بچه ، ها جا کرده بود.👌 وقتی نبود جای خالی اش زیاد حس میشد انگار بچه ها گم کرده ای داشتند و بی تاب آمدنش بودند .... خبر که میدادند برگشته دیگر کسی نمی ماند همه بدو میرفتند سمتش. میدویدند دنبالش تا روی دست بلندش کنند. از آنجا به بعد دیگر اختیارش دست خودش نبود. گیر افتاده بود، دست بچه ها مدام شعار میدادند: فرمانده آزاده ... بالاخره یک جوری خودش را از چنگ و بال نیرو ها در میاورد. مینشست گوشه ای دور از چشم بقیه، با خودش زمزمه می کرد و اشک میریخت ... خودش را سرزنش می کرد و به نفسش تشر میزد که: ❗️ فکر نکنی کسی شدی که اینها این قدر خاطرت رو میخوان. نه، اشتباه نکن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این هایی ... و همینطور میگفت و اشک میریخت ... @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ یک روز با "محمد" روی پشت بام محل استقرار حضرت امام(ره) در قم نگهبانی می‌دادیم. امام(ره) برای ملاقات مردم به مدرسه‌ی فیضیه رفتند. این دیدار طولانی شد، و زمانی که برگشتند، زمان زیادی از تعویض پست ما گذشته بود. وقتی بچه‌ها برگشتند و برای صرف نهار به غذاخوری رفتند، من چند بار به پاس بخش اعتراض کردم و گفتم: «ما هم گشنه‌ایم!» محمد ناراحت شد و گفت: «یواش! الان امام می‌شنوه!» ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ چیزی نگذشت که درب پشت بام باز شد و امام با ظرفی که داخلش دو تا گلابی بود، آمد و گفت: «این میوه‌ها رو بخورید!» محمد از خجالت سرخ شده بود و از طرفی هم انگار تمام عالم را به او داده‌اند، خوشحال بود. تا مدتها دل مان نمی‌آمد که آن گلابی‌ها را بخوریم. ۱۱آبان‌ماه ، لام‌الله‌علیها @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ آقا مهدی کارمند حرم سلام الله علیها و مسئول صحن صاحب‌الزمان (عج) بودند، به‌ قدری اشتیاق به حضرت در وجودشان حاکم بود که خدمت به را بر هر کار دیگری ارج می‌دانست و از هر لحظه‌ای بدون در نظر داشتن روز تعطیلی برای حضور در بارگاه نورانی آن حضرت بهره می‌جست و با این گفته که هیچ‌گاه حضرت را تنها نخواهد گذاشت روزگارش را به بهترین حال سپری می‌کرد. شهید ایمانی فردی ، ، ساده و بی آلایش و بود. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ این شهید والامقام در عمر سراسر پر خیروبرکت خویش جز به و و دستگیری از هم نوعانش در پی هدف دیگری نبود. در همه حال و در هر شرایطی لبخند آرام‌بخش او از چهره‌اش محو نشد ، سادگی و سیمای او را در نظر همگان ماندگار کرده است. در شبانه غرق اشک و عشق و اشتیاق و در به زبانزد خاص و عام بود، به‌گونه‌ای که در برپایی هیئت‌های مذهبی سرآمد همه بود. هیچ وقت در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها باکفش دیده نشد. از وقتی حرم شد، میگفت: به من مهدی نگویید، بگویید امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. (سلام الله علیها) ۲۱ آذر سالروز شهات ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝