eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سه‌شنبه بود. من به جلسه رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفتم نه. بعد گفتند بروید خانه🏡 کارتان داریم. 🔰فهمیدم از هادی هستند و صحبت‌شان درمورد هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند. 🔰من سریع برگشتم. چند نفر از بچه های مسجد🕌 آمدند و گفتند هادی شده. 🔰من اول حرف‌شان را باور کردم؛ گفتم حضرت (ع) و امام حسین(ع) کمک می‌کنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت، همسایه‌ها آمدند و دو تن از شهدای محل🌷 مرا در آغوش گرفتند وگفتند هادی به رسیده. 🌷 @sardaraneashgh
✅ شهید علی ماهانی 🔹رضا آبيار، يكی از همرزمان شهيد علی ماهانی درباره روش اين بزرگوار در دادن به اطرافيان برای اجرای احكام الهی می گويد: «فضای منطقه طوری بود كه بعضی افراد كمتر به صبح و جلسات قرائت اهميت می دادند و به صورت منظم و دائمی و باانگيزه در اين گونه مراسم ها شركت نمی كردند. 🔸اين شهيد بزرگوار، هيچ وقت به كسی مستقيم نگفت: بياييد نماز جماعت يا كلاس قرآن. ايشان وقت نماز كه می شد، خودش وضو می گرفت و به طرف مسجد می رفت و بعد از نماز هم شروع به قرائت قرآن می كرد. 🔹به گونه ای شده بود كه بچه ها به محض اينكه می ديدند علی آقا وضو می گيرد، می فهميدند وقت است و آنها نيز بدون تذكر دادن، می گرفتند و به طرف مسجد می رفتند. 🔸اين حركت شهيد به اندازه ای در نيروها كرده بود كه همه قبل از اذان در مسجد می نشستند». @sardaraneashgh
┄┅═══✼✼═══┅┄ من بودم و و شهید عباس رضایی. یک چیزی خورد به تنه‌ام، به خودم اومدم. فکر کردم تنه درخته، هیچی نگفتم، دُم بالاییش رو توآب که دیدم. گفتم همه چیز تمام شد». ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ آروم گفتم: «امیر، کوسه!» گفت: هیس!... دارم می‌بینمش... دیدم داره می‌خونه. من هم شروع کردم. همین‌طور داشت حرکت می‌کرد. اگه کوچکترین صدایی در می‌اومد با تیر عراقی‌ها سوراخ سوراخ می‌شدیم و اگه کاری نمی‌کردیم با دندون‌های تیکه تیکه می‌شدیم. کوسه مقداری دور شد. خوشحال شدم. گفتم حتما گرسنه نیست. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ مجدد شروع کرد به ذکر گفتن. کوسه دوباره به ما نزدیک شد. امیر ذکر می‌گفت؛ من هم همین‌طور. نزدیک‌تر شد. با خودم گفتم لعنتی! کوسه شروع کرد دورمون چرخید. می‌گفتن کوسه قبل از حمله، دو دور، دور شکارش می‌چرخه، بعد حمله می‌کنه و دیگه تمومه. دور اول دورمون زده بود. من اَشهدم رو خونده بودم. چه سرعتی داشت. دور دوم رو که زد، با همه‌چیز و همه‌کس خداحافظی کردم: خانواده‌ام، برو بچه‌های شناسایی، غواص‌ها و... نزدیک نزدیک که رسید، صدای امیر آروم بلند شد، صداش هیچ‌وقت یادم نمی‌ره: - یا مادر، یا ، خودت کمک‌مون کن... کوسه داشت همین‌طور نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. دیگه با ما فاصله‌ای نداشت. گفتم دست به اسلحه یا نارنجک ببرم. به خودم گفتم شاید یه نفرمون رو کوسه بزنه، دو نفر دیگه رو عراقیا بکشن. منصرف شدم. کوسه از کنارمون رد شد. صدای امیر یک بار دیگه به گوشم رسید: - یا ... ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ کوسه از ما کاملا فاصله گرفت و رفت. امیر توی آب گریه‌اش می‌کرد. باورمون نمی‌شد که هنوز زنده هستیم. پاش به خاک که رسید، عجیب عوض شده بود. این‌قدر منقلب شده بود که انگار یه نفر دیگه‌اس. بیشتر وقت‌ها غیبش می‌زد. پیداش که می‌کردن یه پناهی پیدا کرده بود، چشماش خیس بود و زیپی کوچیکش دستش بود. این اتفاق هفت شب قبل از افتاده بود. توی این مدت اگه امیر اسم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو می‌شنید، گریه امونش نمی‌داد. راوی: منبع: کتاب آسمان زیر آب @sardaraneashgh
♥️↓ مهدی انس خاصی با داشت. همیشه قبل از خواب و نماز صبح قرآن می خواند و به دوستانش هم توصیه می کرد قرآن بخوانند. یک قرآن جیبی داشت که تا لحظه شهادت از خودش جدا نکرد. با یکی از بچه ها بحثش شده بود و خیلی عصبانی بود. فورا از سر جایش بلند شد و قرآنش را برداشت و از چادر زد بیرون.... تا دو سه ساعت ازش خبر نداشتیم. رفته بود توی بیابان های اطراف خودش را با قرآن آرام کند...✨ وقتی برگشت خیلی آرام شده بود. با اینکه مقصر نبود؛ اما از آن شخص مقابل عذرخواهی کرد... -سرباز روح الله @sardaraneashgh
:1363/6/25 :1390/6/13 :درگیری با گروهک تروریستی پژاک. 🔻 به لحاظ اخلاقي فردي ، و با اخلاق بود.هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم حتي يك بار هم وعصبانيتش را نديدم،جز يك بار،وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم،درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از رهبري دفاع كرد. و گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده براي نماز بيدار مي شدم،ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و اشك ميريزد. يك توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد.معمولاً هر زماني كه در زندگي با مشكلي مواجه ميشد،با ذكر حلش مي كرد.با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند.طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. اما محمدآقا خيلي و خونسرد بود.مي گفت تا خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد. 🌺🕊 @sardaraneashgh
⭕️ ⭕️ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 🔴از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... 🌹 همیشه ،نگاهی😔...🌹 @sardaraneashgh
✳️ «اهدنا الصراط المستقیم» می‌گویند اما برای هدایت تلاش نمی‌کنند! 🔻 دفعه‌ی بعد که پدرم را دیدم به من گفت: آماده هستی به دیدار (ص) برویم؟ در ذهنم این بود که مگر پیامبر اینجا هستند؟ آیا علیهم‌السلام در همین هستند؟! پدر گفت: بله، اجازه دادند شما هم با ما بیایی... 🔸 پیامبر (ص) فرمودند: «مسلمانان حداقل روزی ده بار در نمازهایشان می‌گویند «اهدنا الصراط المستقیم» اما برای در تلاش نمی‌کنند! با اینکه پیدا کردن راه درست، سخت نیست. خداوند برای هدایت بشر، و علیهم‌السلام را فرستاد و راه را هموار نمود اما بسیاری از مردم آلوده‌ی شدند و نمی‌خواهند هدایت شوند. اما شما فهمیدید که در دنیا چگونه زندگی کنید و چگونه هدایت یابید.» بعد ادامه دادند: « برخی از خداوند می‌خواهند که گمراه نشوند. خداوند به همین دلیل، اتفاقاتی برای آن‌ها رقم می‌زند اما آن‌ها ناراحت می‌شوند و فریاد می‌کنند اما شما شهدا هرچه در دنیا دیدید، یاد خدا افتادید و در سختی‌ها کردید.» 📚 برگرفته از کتاب | براساس خاطراتی از سردار شهید حاج محمد طاهری و فرزندش مصطفی 📖 صفحات ۴۴ و ۵۶ ❤️ @sardaraneashgh
وقت سفارش فرازهایی از وصیّت نامه 🌹 🌹 ای 💢باید هرکـدام ازشما عنصر فعّالـی باشد بخدا قسم نمی شود پایان زندگی بجز باشد 💢دنیا را همه میتواننـد تصاحب کـننداما را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحـب کـرد ♨️من نیز این مسیر را 💢بسیاری فکر میکنند سخـت است اما اگر از دید به آن بنگریم چیزی بجز در آن نیـست ♨️توصيه ميكنم كه ✅ خود را در بخوانيد ✅ بخوانيد ✅ مواظب نماز و خود باشيد ✅ و عاشورا را زنده نگه داريد ✅ زيارت عاشورا را بخوانيد ♨️حتى شده روزى يكبار یاد شهدا گرامی وراهشان جاودان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🖋️میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد ‏اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمی‌سوزد ‏به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک ‏نمی‌دانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمی‌سوزد ‏به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی ‏بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو ⁧ ⁩ نمی‌سوزد ‏شاعر: رضایزدانی @khaimahShuhada
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍💚 بین‌الحرمین بوی قرآن گرفت ❤️💚 دستهٔ معروف «بنی‌عامر» بزرگ‌ترین کاروان زائران پیادهٔ است که دوم صفر از بصره به سمت حرکت کرد و بامداد امروز به مقصد رسید و در بین‌الحرمین عزاداری کرد. 🦋💚 پس از رسیدن به بین‌الحرمین، در حرکتی نمادین، حمایت قاطعانه‌ی مسلمانان از را، به نمایش کشید @khaimahShuhada
📃 _برگ برنده سه گانه ✍یک روز عکس حاج قاسم را روبروی چشم جهانیان بلند می کنی و روزی هم عزیز را روی دست می گیری و گفتی " این کتاب هیچ وقت نمی سوزد " و 👈🏻برای اینکه همه بفهمند هیچوقت نسوختن یعنی چه ، مثالی از فرعون و نمرود زدی چونکه همه کار کرده بودند برای از بین بردن و اما در نهایت نام آن دو طاغوت در گور و خروارها خاک است و نام آن دو پیامبر خدا در افق اعلی . مثالت عالی بود سید ، چون همه ادیان ابراهیمی این دو پیامبر را قبول دارند و داستانشان را می دانند _*_ باز هم مثال از حاج قاسم زدی و تارو مار کردن داعش توسط او ، تا همه بدانند حاج قاسمی که سال قبل عکسش را بلند کردی ، پیرو و تابع راه همان قرآنی است که امروز آن را روی دست گرفتی. به همه نشان دادی راه قرآن این است ، نه آن راهی که و رسانه های غربی آمریکایی نشان می دهند. _*_ کوتاه اما جانانه از منطق جمهوری اسلامی دفاع کردی و در مقابل هجمه و تهمت سانسور به نظام ، سانسور ظلم هایی که به این کشور در جنگ و تحریم و... شد توسط رسانه های غربی را به رخ آنان کشیدی. از کمک به صدام و اهدای بمب شیمیایی و... 👈🏻 اگر آنان از اعتراض به حجاب در ایران گفتند ، تو هم از منع تحصیل افراد با حجاب در فرانسه گفتی 🇮🇷_ سید جان سخن کوتاه میکنم، اما اوج کلامت آنجا بود که نام را آوردی، وعده آمدن او را دادی، موعودی که همه جهان منتظر آمدنش هستند ، خدا خیرت دهد که در مجمع جهانی ، هم نام را آوردی، هم و هم را. حضرت حجت (عج) یار و یاورت باشد سید. ✍🏻 احسان عبادی @khaimahShuhada
💌هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر ماه شعبان ▫️اباصلت می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمودند : ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: ⏪ ۱. زیاد کن. ⏪ ۲. زیاد کن. ⏪ ۳. زیاد تلاوت کن. ⏪ ۴. از گناهانت به درگاه خدا کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی. ⏪ ۵. هر که گردنت هست ادا کن. ⏪ ۶. تمام که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن. ⏪ ۷. هر که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن... ⏪ ۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: ✨اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ... خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز... 📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱. 📚بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳. التماس دعای فرج🌷🌷 🤲 @khaimahShuhada