eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
99 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ﷽ 🍃🍂🍃 🍃حسین خرازی نشست ترک موتورم‌ و راه افتادیم. 🍂بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. 🍃فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. 🍂گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش. 🍃عجیب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود! 🍂ناله نمی کرد اما بلند بلند فریاد می‌زد: خدایا.....الان پاهام داره می‌سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی 🍃خدایا! الان سینه‌ام داره می‌سوزه.... این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت زهرا(س) نمی‌رسه.... 🍂خدایا! الان دست‌هام سوخت.. می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم.... نمی‌خوام دست‌هام گناه کار باشه! 🍃خدایا! صورتم داره می‌سوزه! این سوزش برای امام زمانه(عج)... 🍂برای ولایته.. اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!... 🍃آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. 🍂خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم. 🍃آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. 🍂حال حسین آقا از همه بدتر بود. 🍃دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی‌داره بگه جواب اینا رو چی می‌دی؟ 🍂زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. 🍃تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🍃🍂🍃 🌷یاد شهدا با صلوات🌷 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️ 🦋🦋🦋
📌 دختر را چه به سربازی امام زمان؟!... 🔸 لبخندش برای باز‌‌شدن گره‌ میان ابروهای پدر کافی بود. پای درد دل‌های برادرش می‌نشست و دستان نوازشگرش بهترین مسکن دنیا بود. مادر ساعت‌ها چشم‌انتظارش می‌ماند؛ با آمدنش چراغ خانه روشن می‌شد. انگار خدا تمام مهربانی‌های عالم را در وجود او قرار داده بود. 🔹 روزی که گفت، می‌خواهم سرباز امام زمان باشم، همه تعجب کردند. گفتند: دختر را چه به سربازی امام زمان؟! وقتی داستان حضرت معصومه را تعریف کرد، جایی برای بگو و مگو نگذاشت. حالا او یکی از هزاران دختر زمینه‌ساز خیر در ظهور است. دلسوز و مهربان، نه فقط برای خانواده‌اش، برای همه مردم جهان. 📝 دلنوشته_مهدوی ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🎥 شهادت يک مرزبان در درگيری با طالبان؛ دو نفر از مرزبانان هم زخمی شدند 🔹ظهر امروز در درگيری مسلحانه مرزبانان با نیروهای مسلح طالبان، يک نفر از دلاور مردان هنگ مرزی زابل به شهادت رسيد و دو نفر از مرزبانان نیز زخمی شدند 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج به حق بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌼 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌼 ان شاء الله ظهور نزدیک است ان شاء الله 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼. 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ محمد معینی زاده" از پاسداران شهرستان "فردیس" در استان البرز در نبرد با تروریست های تکفیری در شهرک "خان طومان" سوریه به فیض شهادت نائل آمد شهید مدافع حرم محمد معینی عزیز خوش بسعادتت چه گفتی... چه کردی... چه دلداگی با ارباب بی کفن داشتی که تو را انروز انتخاب کرد... تو چطور عزیزشدی دلمان دارد می میرد چه عاشقانه ای با ارباب داشتی چه گفتی... . همه ی حرف ها راکه نبایداین دنیا زد برخی حرف هاتوی سینه می ماند برای آن دنیا برای خاک پاسدارمفقودالاثرشهیدمحمدمعینی‌زاده 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ دعای امروز 🌷❤️🌷 خدایا 🙏 تو اگاهی رحیمی و رحمانی💓 الهی🤲 دل بندگانت را از نا امیدی ها پاک کن وروزنه ی روشن به رویشان بگشا الهی هیچ کسی را محتاج غیر خودت نکن🙏 آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏 ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💫السلام علیک 🙏 ❤️یا حضرت سلطان عشق ❤️يا علي موسی الرضا ای جان عشق 💫السلام علیک🙏 ❤️ای بهر عاشق سرنوشت ❤️السلام ای تربتت باغ بهشت 🍃🌼 امام رضای عزیز سلام شب ولادتت نزدیکه 🌼🍃 واسه خودم هیچی نمیخوام اما تو رو خدا گرفتارا رو کمک کن یا امام رضا خیلیا جای خواب ندارن خیلی از بابا ها پول نون شب ندارن خیلیا توان دادن اجاره خانه رو ندارن خیلیا برا گرمی هوا خنک کننده ندارن خیلیا دلشون شکسته خیلیا گرفتار و زندانین خیلیا پشت در بیمارستان منتظر به هوش اومدن عزیزشونن خیلیا چشم انتظار فرزند هستند خیلیا دنبال شفای مریضشونن خیلیا یواشکی اشک میریزن و فقط هم خدا میدونه چشونه میخوام بگم کمکشون کن ♥️ عاشقتم یا امــــام رضا ♥️ السلام علیک یا معین الضعفا یا امام رضا 🌼🍃 💫ولادت فرخنده شاه خراسان ❤️حضرت امام رضا علیه السلام ❤️پیشـاپیش مبـارک 🎊💐 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ⭕️ طعنه زدن 😔 ⭕️ تحقیر کردن 😒 🔕 دل شکستن 💔 👈 همش حق الناسه❗️🚫 تا زمانیکه 🕞 رضایت طرف مقابل جلب نشه، ❌ ⚠️ بخشیده نمیشه 😍 خواهــرم، بےحجابے💄 فــرهنگ ڪسانے اسٺ ڪہ در پس ڪورہ هاے هــوس غروب🌥 ڪردہ اند!! و چہ غروب غم انگٻــزے😔 پس تو ؛ پوشش دٻــن را برگــزٻن👌 ٺا در حجابهاے ٺارٻڪ نفــس، غروب نڪنے...☝️ 💚 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ فرازی از شهید مدافع حرم سید جاسم نوری: هیچ چیز گلوی تشنه مرا سیراب نمی سازد جز شهادت، شهادت خدایا تو را شکر و سپاس می گویم به خاطر فضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده و مستعد شرکت در جنگ علیه کفار تکفیر قرار دادی و به من لیاقت دادی تا به کاروان شهیدان ملحق شوم و در اخرین روزهای حیاتم بمن فضل و ترحم کردی که سربازی در رکاب امام و مولایم حسین بن علی (ع) و برادر علمدارش ابوالفضل باشم دوستان و خانواده محترم از همه شما التماس دعا دارم و از شما می خواهم برای ظهور امام عصر (عج) دعا کنید و امام خامنه ای که از جانم ایشان را بیشتر دوست دارم را تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید. ولایت فقیه ثمره خون شهدا است قدر آن را بدانید. 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج به حق بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌼 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌼 ان شاء الله ظهور نزدیک است ان شاء الله 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🦋🦋🦋
بی وفایی با همه حرصی که داشتم میخوردم، تلاش کردم که خودم رو خونسرد نشون بدم، بهش گفتم آخه بدون تو صفا نداره، یه خورده سرِ خودت رو خلوت کن بیا با هم بریم، عروسی محمد یادته چقدر بهمون خوش گذشت و برامون خاطره خوب گذاشت، کمی صبر کردو گفت: باشه حالا ببینم چیکار میتونم بکنم، شام خوردیم تلفنش زنگ زد، گوشی رو نگاه کرد و رفت بیرون، و برگشت گفت: من باید برم مثل اینکه سقف خونه ای که ساختم ریزش کرده الان صاحب خونه زنگ زد گفت بیا ببین چرا اینطوری شده، فهمیدم که زنش زنگ زده گفته بیا اینم داره دروغ سر هم میکنه به من میگه، بهش گفتم: به هر دلیلی هم که سقف ریخته باشه الان که نمیتونی تو کاری انجام بدی صبر کن صبح برو، گفت نه اگر الان نرم صاحب خونه عصبانی میشه، لباسش رو تنش کرد که بره بهش گفتم، کی میای؟ گفت نمی دونم فکر نکنم تا هفته دیگه بتونم بیام، صبرم رو از دست دادم و گفتم... ادامه دارد... کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماندگار شهید شاهرخ ضرغام🥀 عراقی ها که به خرمشهر ابادن حمله کردند شهید🥀 رهبری لوتی مرام ها به عهده گرفت راهی جبهه شد. تا اینکه سرانجام درسال۱۷ آذر ماه درسال ۵۹ درگیری آبادن گلوله تيربارتانك دقيقاًبه سينه اش اصابت كرد به ارزویش یعنی شهادت🥀 رسید. شهیدشاهرخ ضرغام🥀وصیت نامه اش پیدا نشد وهم چون پیکرش مفقود الاثر شد اما صدایش ماندگار شد. از دوست شهید🥀 بعضی ها ادعای لوتی ها در میارن ولی لوتی نیستن ولی شاهرخ🥀واقعا لوتی بود... شهید گمنــــــ🥀ــام یعنی شهیدی که می توانست عقب بیاید... اما ماند. # یاد شهدای گمنام🥀باذکرصلوات
بی وفایی خجالت بکش انقدر دروغ نگو، برای من زیر سرت بلند شده رفتی زن گرفتی مبارکت باشه، حد اقل انقدر مرد باش که باعث خجالت بچه هات نشی، اصلا انتظار شنیدن همچین حرفی رو از من نداشت، صورتش شد مثل گچ دیوار سفید، و زل زد به من، بعدم کفش هاش رو پوشید که بره، بهش گفتم: تو که انقدر ادعای دینداری میکنی، اسلام اگر گفت مردی که همه شرایط از دواج مجدد رو داره، هدفش هم هوای نفس نیست و میتونه عدالت رو بین زنانش راعایت کنه بره زن بگیره، الان این عدالته که تمام هفته رو به اسم کار پیش اون زنِ هستی، بعد از یک هفته هم که اومدی بهت زنگ زد دوباره داری میری؟ اهمیتی ندادو در حیاط رو باز کرد که بره به سرعت خودم رو بهش رسوندم و گفتم، برو برای همیشه هم برو، ولی بدون که تو متاسفانه پدر سه تا بچه ای هستی که یکیش نامزد داره و دخترم خواستگار داره، اینها رو تو محل و پیش خونواده های همسرانشون خجالت زده نکن... ادامه دارد... کپی حرام
🔺 ظاهراً این شهید بزرگوار چند روز بیشتر از خدمتش نمونده بوده...💔 شهادتت مبارک سرباز وطن🖤🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🔸رهبر انقلاب : هرچه می‌توانید راجع به شهدا بنویسید و کار هنری کنید...
از دوست شهید🥀 سال بعد وقتی محاصره آبادان ازبين رفت،دوباره اين مادربه منطقه ذوالفقاري آمد. قرار شد محل شهادت شاهرخ🥀 را به اونشــان دهيم. من به همراه چند نفر ديگربه محل حمله شانزده آذررفتيم. داخل جاده خاكي به دنبال نفربر سوخته گفت: قبل ازاينکه من چيزي بگويم مادرش سنگري را نشان دادو درپشت سنگرنفربر گفت پسرم اينجا شــهيد🥀 شده درسته؟! با تعجب جلو رفتم گفتم: بله، شما از کجا ميدونستيد! همينطور كه به سنگر خيره شده بود گفت: من همينجارادر خواب ديدم. آن دو جوان نوراني همينجا به استقبالش آمدند!! اصلا احســاس نميکنم که شهيد🥀 شده بعد گفت : باور کنيد بارها اوراديده ام مرتب به من سرميزند. هيچوقت من را تنها نمي گذارد! گمنـــــ🥀ـــام کسی است که انتخاب کرد گمنام بودن را. 🥀 با ذکر صلوات.
: نمــازِ دو رکعت است، رکعتِ اول در دنیــا رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله وضوی آن صحیح نیست مگــر با .. حی علی الصلاه📿 اول وقت فراموش نشود
🖤تصویر مهدی احمدی سرباز مرزبانی که در درگیری با طالبان به شهادت رسید 🔹تصویر سرباز وظيفه "مهدی احمدی" که در حين حراست و پاسداری از مرزهای عزت و شرف ايران اسلامی در درگيری مسلحانه با نیروهای تحت امر طالبان در نقطه صفر مرزی ايران و افغانستان به فيض شهادت نائل آمد. 🔺گفتنی است شهيد "محمد مهدی احمدی" مجرد و ساكن استان خراسان شمالی بود. ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ ╭𖦹═══••🌿🌹🌿••══╮ ╰══••🌿🌹🌿••═══𖦹╯
بی وفایی نصرالله رفت، فاطمه رنگ و روی پریده اومد تو حیاط گفت، مامان واقعا بابا رفته یه زن دیگه گرفته، گفتم آره مادر دائی‌تم دیدش، گفت حالا چیکار کنیم؟ گفتم هیچی همون کارهایی رو که تا الان میکردیم، ناراحت گفت، مامان ابرومون پیش مردم میره، الان میگن باباشون هوس بازه، گفتم: چیکار کنم والا اگر تو‌فقط ناراحتی من دارم میسوزم، ولی کاری از دستمون بر نمیاد، گفت: یعنی شما هیچ کاری نمیکنی؟ گفتم عزیزم کاری از دستم بر نمیاد که انجام بدم، بابات عشق پیریش گل کرده، گفت، دایی نگفت دختره چند ساله است، گفتم چرا گفت انگار دو یا سه سال از تو بزرگتره، فاطمه گفت مامان این دختره برای بابا نقشه داره، میخواد مالش رو از چنگش در بیاره ولش کنه، زدم توی سینه‌م و سرم رو گرفتم بالا، گفتم: ای که ان‌شاالله همینطوری بشه، بعد منم محلش نمیدم. مثل سگ بره تو کوچه ها بخواب، فاطمه بعدن با، باباش صحبت میکنه، ولی نصرالله بهش گفته بود، زنمِ محرمَمِ به کسی هم هیچ ربطی نداره، فاطمه گفته بود، پس مامان چی؟... ادامه دارد... کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:النبا🦋 :33الی36 :الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد القرا طلایی ملکوتی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم ‍ 🍃🍃🍃
در آغوش هم در این دایره‌ی بی‌پایان من امتداد توام یا تو امتداد منی! صبحتون شهدایی 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
شاهرخ حر انقلاب اسلامی🥀 روایت زندگینامه شهید از تحولی روحی و معنوی شهیدضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت میکند. تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسان طالب حقیقت بازگو میکند. در این رابطه در مقدمه کتاب با اشاره به آیات آخر سوره فرقان امده است :شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قران (کسی که توبه و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد،اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او،ماجرای حر در کربلا را تداعی می کند.
از دوست شهید🥀 مجروح شــده بودم اسيررا تحويــل يكي ازفرمانــده هادادم. به هيچیکی ازبچه ها از شاهرخ🥀 حرفي نزدم😔 بغض گلويم را گرفته بود شب بود که به هتل رسيديم. آقاسيد راديدم. درد شديدي داشت. اما تا منو ديد با لبخند گفت: خســته نباشي دلاور بعد مکثي کردوبا تعجب گفت: شاهرخ🥀 کو!؟ بچه هاهم در كنارما جمع شــده بودند. نفس عميقي کشيدمو چيزي نگفتم قطرات اشک از چشمانم سرازير شد😭سيدمنتظر جواب بود. اين را از چهره نگرانش مي فهميدم. كسي باورنمي كرد كه شاهرخ🥀 ديگردربين ما نباشد😔خيلي ازبچه ها بلندبلند گريه ميکردند.
ضرغام معروف به حر انقلابی🥀 درسال ۱۳۲۸ تهران متولدشد. دوران کودکي جثه درشت و قوي داشت بیشتر از سنش نشان میدادهيچ وقت زيربار حرف زوروناحق نميرفت دشمن ظالم ويارمظلوم بود. در سن دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را کشیداز آن پس با سختي روزگار را سپري کرد. سال دوم دبيرستان بود. قد و هيکلش از همه بچه ها درشت تر بود. خيلي ها در مدرسه ازش حساب ميبردند، اما ایشان کسي را اذيت نمي کرديک روز وارد خانه شد و بي مقدمه گفت: ديگه مدرسه نميرم! مادرش با تعجب پرسيد: چرا؟! گفت: با آقا معلم دعوا کردم. اونها هم من رو اخراج کردند. مادرش کمی نگاهش کرد و گفت: پسرم، ُخب چرا دعوا کردي؟! جواب درستي نداد. از مادر شهید🥀 اما وقتي از دوستانش پرسيدم گفتند: معلم ما از بچه ها امتحان سختي گرفت. همه کلاس تجديد شدند. اما فقط به يکي ازبچه ها که به آقازاده بودوپدرش آدم مهمي بودنمره قبولي داد شاهرخ🥀 به اين عمل معلم اعتراض کرد. معلم هم جلوي همه،زدتوگوش پسرشما شاهرخ🥀هم درسی به آن معلم داد که ديگه از اين کارها نکنه!
شهیدشاهرخ🥀از آن به بعد پیگیری ورزش رفت. و در مسابقات کشتی فرهنگی قهرمان جوانان تهران دسته صدکلیو شدو در سال ۱۳۵۰ درسته فوق سنگین جوانان کشور قهرمان شد. # روزنامه قهرمان شدن ایشان در دسته فوق سنگین جوانان کشور☝️ شهید شاهرخ ضرغام🥀 به خاطر قدرت جسماني كه داشت اهل واجبات نبود از مستحبات معرف لوتی مرامی داشت و فشار مالي باعث شد محافظ يكي از كابارها شود‌. با خاندان شاه زور گویی و...خیلی مشکل داشت ولی ارادت زیادی به امام خمینی داشت قبل از انقلاب رو سینه اش خالکوبی کرد روی ان نوشت خمینی فدایت شوم. از طرف شاه یه فردی به اسم تیمسار بختیار به شهید🥀 گفت آقا امام خمینی یه شیخ معمولیه گفتن فلان به سارت میکنیم گفت یک سید اولاد پیغمبره♡و مجتهده منه. وقتی میگفت امام ،خودش را بزرگ میدید. نفس قدسی امام نفس ایشان تغییر میدهدانقدر که تهدیدو خیلی چیز هایی دیگه هیچ کدوم نتوانست شهید شاهرخ ضرغام🥀 از سید جدا کند‌. و هم همین باعث شد هم محلی هایش به ایشان بگویند حر انقلاب🥀.
🔰وصیتنامه عارفانه؛ خدایا! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت.. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم...! پس خدا! برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست... 🌷شهید محمودرضا استادنظری🌷 ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸ ، تهران شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر۸ ،فاو ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️
چند روزي از شهادت شاهرخ🥀گذشت. جلوي درمقرايستاده بودم. يك يك پيرزن پياده شد. راننده كه ازبچه هاي خودرونظامي جلو اومد ايســتادو قبلا هم ســاکن آبادان بوده. ميگه ً سپاه بود گفت: اين مــادرازتهران اومده ببين ميتوني کمکش کني. جلورفتم سلام کردم گفتم: من همه بچه هاراميشناسم اسم پسرت چيه؟پیرزن خوشحال شدگفت: ميتوني شاهرخ ضرغام🥀روصداکني؟ َسرم يکدفعه داغ شدنميدانســتم چه بگويم😔آوردمش داخل و بنشينيد اينجا رفته جلو، هنوز برنگشته.😔 که دربياباني نشسته مو گفت: مادر چرا نشستي پاشو بريم. گفتم: پسرم🥀 کجائي، دستم را گرفت و گفتم نميگي اين مادرپيردلش برا پسرش تنگ ميشه؟😔مرا بردکناريک رودخانه زيبا گفت: همين جا بنشين و خاکريزرفت ازپشت خاکريزدو سيد نوراني به استقبالش امدندشاهرخ🥀 باخوشحالي به سمت آنهارفت میخندید بعدهم درحالي كه دستش دردستان آن انهابودگفت: مادرمن رفتم. منتظرمن نباش!
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀 و علی الخصوص شهید سرفراز 💠 شهید شاهرخ ضرغام💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
بی وفایی گفته بود مامان که سر خونه زندگیش هست خرجیش‌م که دارم بهش میدم بشینه زندگیش رو بکنه، فاطمه بهم گفت دیدم با بابا صحبت کردن فایده نداره دیگه حرفی نزدم، یکی از دوست های قدیمیم اومد بهم سر بزنه وقتی داستان زندگی من رو شنید ناراحت شد گفت: نشین اینجا قنبرک بزن بچه هات رو غصه بده پاشو‌ برو مهریه‌ت رو بگذار اجرا دخترت راست میگه این دختره با دو تا ادا و اطفار دل مش نصرالله رو به دست آورده که مالش رو از چنگش در بیاره، گفتم به جهنم بزار در بیاره آواره بشه، گفت اخه دودش تو چشم تو و بچه هات هم میره، فکری کردم و‌گفتم، بیاد چیکار کنم من هیچی بلد نیستم، گفت تو نمیخواد کاری کنی دختر من وکالت خونده وکیل هست میخوای بهش زنگ بزنم بگم وکالتت رو قبول کنه، گفتم باشه بگو، زنگ زد به دخترش براش توضیح داد اونم گفت گوشی رو بده حاج خانم... ادامه دارد... کپی حرام
🌺 زندگینامه شهید مرحمت بالازاده 🌺 مرحمت بالازاده در هفدهم خردادماه ۱۳۴۹ در روستای «چای گرمی» یکی از روستاهای شهرستان گرمی از توابع انگوت استان اردبیل، در یک خانواده متدیّن به دنیا آمد. پدرش مؤذّن مسجد روستا بود. او همراه پدر در مسجد حضور می‌ یافت و پای منبر روحانی و درس قرآن می‌نشست. بزرگتر که شد، به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند. فعالیت های سیاسی-مذهبی بعد از انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران و بسیج، در سال ۱۳۵۹ هنگام تشکیل نخستین هسته‌ های مقاومت بسیج در این منطقه ی دور افتاده، با عدّه‌ ای از نوجوانان و جوانان روستا هماهنگ شده و پایگاه مقاومت بسیج (امام موسی صدر) را در روستا راه اندازی کردند. شهید بالازاده آموزش های نظامی، قرآن و عقیدتی را در همین پایگاه گذراند و با شور و حال عجیبی به پاسداری از آرمان‌ های انقلاب اسلامی پرداخت. او در پایگاه مقاومت مسئولیّت تبلیغات را عهده دار شد و با سخنان معصومانه و پاک خویش، پیام امام خمینی (ره) را به دوستان می رساند و آن ها را جهت اعزام به جبهه تشویق می‌کرد. مرحمت در شهرستان گرمی، سخنگوی انقلاب و رزمندگان اسلام شده بود. امام جمعه ی شهر، قبل از خطبه های نمازجمعه، از شهید بالازاده می‌ خواست که برای مردم سخنرانی کند و پیام عاشوراییان ایران را به جوانان و نوجوانان شهر برساند. سخنان مرحمت دلنشین و جذّاب و تأثیرگذار بود، او با بیان شیرین و شیوای خود سخن می‌ گفت و با فصاحت، پیام شهدای انقلاب اسلامی را بیان می‌ کرد و مردم را آماده دفاع از دین و وطن خود می‌ ساخت. آغاز جنگ تحمیلی با شروع جنگ، حضور مرحمت در کنار مسئولین سپاه و بسیج، باعث شده بود بر تعداد نیروهای داوطلب برای اعزام به مناطق جنگی افزوده شود. سال ۱۳۶۰ او با وجود سنّ کم، به رفتن به جبهه ها فکر می کرد، امّا مراجعات او برای اعزام به جبهه به نتیجه ای نمی‌رسید. تا اینکه سال ۱۳۶۱ موفّق شد با وساطت آیت اللّه ملکوتی، امام جمعه ی وقت تبریز، به خواسته‌ اش برسد. گرفتن حکم جهاد از دست آیت الله خامنه‌ای مرحمت، در نخستین اعزام در عملیّات مسلم بن عقیل شرکت کرد ولی پس از اوّلین اعزام، تسویه نکرد تا راه بازگشت به جبهه کماکان باز باشد. اما مسئولین طبق وظیفه، به دنبال این بودند، تا او را از حضور در خطّ مقدم بازدارند. او ناامید نشد و برای رسیدن به آرزویش، به حضور مسئولین شهرستان و استان و مقام معظم رهبری رفت تا در زمان ریاست جمهوری ایشان، حکم جهاد را از ایشان بگیرد، حکمی که بالاترین دستورهاست. قیاس جنگ تحمیلی با واقعه ی عاشورا برادر شهید (محمّد علی) می گوید: مرحمت جنگ تحمیلی را با واقعه ی عاشورا مقایسه می کرد و می‌ گفت: این روزها تفاوت کمی با آن زمان دارد. آن زمان رهبر کربلا امام حسین (ع) بود و حالا هم نایب بر حقّ امام زمان (عج)، حضرت امام خمینی (ره) هدایت کشورمان را بر عهده دارد. اسلحه ای که در هیچ دوره چریکی دیده نشده بود! مرحمت در یکی از عملیات‌ ها که در حال برگشت به موقعیّت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می‌ شود و این در حالی بوده است که آن شهید، اسلحه‌ ای هم در اختیار نداشته. ولی ناگهان متوجّه شیء ای می‌ شود و آن را بر می‌ دارد و به عربی می گوید: قف یعنی ˈایستˈ دشمن از ترس و وحشت تسلیم او می‌ شود و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر می‌آورد. افسر عراقی از فرمانده ی مرحمت پرسیده بود: من سال‌ هاست که در چند کشور دوره‌ های چریکی را گذرانده ام تا به حال این اسلحه که سربازتان به دست داشت را ندیده‌ ام این دیگر چه نوع اسلحه‌ ای است؟ مرحمت نیمه شب با یک اگزوز لودر، عراقی‌ ها را به اسارت گرفته و لطف خداوند که شامل حالش شده و خوفی که بر دل عراقی‌ ها افتاده بود و شجاعت مرحمت، همه دست به دست هم دادند تا باعث خلق این حماسه بشود. خصوصیات اخلاقی از ویژگی های اخلاقی مرحمت، مهربانی و جدّیت، شجاعت و درایت بود و همه در تعجّب بودند که چگونه این ویژگی ها در یک نوجوان ۱۳ ساله جمع شده است. مرحمت، بیشتر اوقات، کنار فرمانده‌ اش شهید «مهدی باکری» دیده می شد. 🌺 شهادت 🌺 شهید مرحمت بالازاده در سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر شرکت کرد و در روز ۲۱ اسفندماه همان سال، در جزیره ی مجنون با اصابت تیر و ترکش به گلو و چشم، در چهارده سالگی، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی شهید مهدی باکری، به فیض عظیم شهادت رسید. پیکر مطهرش در اردبیل تشییع و در بهشت فاطمه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 تلاوت قرآن امروز هدیه به روح مطهر شهید دانش آموز مرحمت بالازاده 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊