eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 💢از نوشته های شهید مشلب : دختران حواستان باشد 👌 حجاب حجاب حجاب حواستان به فضای مجازی باشد... 💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با نامحرمان به اشتراک میگذراند من منظورم با همه نیست❌ من هم از فیسبوک استفاده میکنم ⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده.... 💢 دلنوشته_هایت را خـوانـده ام ⚡️امـا آنـلاین📱 ک میـشوی هـشـدارها♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️ 💢مبادا پروفایل نامحرم را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش چادرخاکی کوچه های مدینه باشد... 💢 بـرادر،آرزوی شـهـادتت رابا نامحرم قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک سوریه و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند.. 💢رفته رفته آرزوی شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس نامحــرم جایگزین میشود.. التـمـاس کـمـی تـفـکـر شهید احمد مشلب 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💢 .... 🌹در این مأموریت آخر حال و هوایش عجیب بود. هروقت حمام می رفت غسل شهادت می کرد. سه روز قبل از شهادتش از محل کار در اهواز تماس گرفتند که باید برای انجام مأموریت که حضورش ضروری است به ایران برگردد. اما جواب شهید فقط یک جمله بود "من تازه به اینجا آمدم، و تا شهید نشم بر نمیگردم. علمداری فقط شهید میاد ایران" و همین طور هم شد.. در جوار حرم امامین عسکریین ع شهید شد وشهید علمداری برگشت ✍ همکار شهید 🕊🌹 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
قرار عاشقی صلوات خاصه امام رضا عليه السلام 🔷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلَاةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِک 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 ❤️سلام علیکم دوستان شهید ایرج رضا زاده چابکی از چابکسرهستم سپاسگزارم از دعوتتون 🌹. ختم 14 صلوات و فاتحه امروز به نیت دوازده امام و چهارده معصوم و شهید ایرج رضازاده 🌹 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
یادی کنیم از دانش‌آموزی که درس و مشقِ مدرسه را بیخیال، و ممتازِ مرادنگی در مکتب جبهه شد. شهید احمد قبادی ‎دیالی🌷 در یکم خرداد سال ۱۳۴۸ در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت متولد شد. دانش‌آموز مقطعِ راهنمایی بود و با اینکه نوجوانی بیش نبود؛ به ندایِ ولی خویش، امام خمینی(ره) لبیک گفت و علی‌اکبروار وارد میادین نبرد شد و در تاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله بسوی معبود خویش پرکشید. او در فرازی از وصیتنامه‌اش آورده است: «چشم‌هایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود بُرده‌ام» •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
▫️من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." ▫️آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری." ▫️هادی مرا پیش سردار برد و به‌عنوان یک مدافع حرم هم‌محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.» ▫️«هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه متبرک می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت. ✍به روایت همرزم شهید 📎محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی شهید🌷 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
امروز برای چندمین بار متوجه دروغ گفتن های محمد شدم ،، چند وقتیه در جواب سوال هام بهم دروغ میگه من و محمد ازدواجمون سنتی بوده و طوری که مامانش همیشه تعریف میکنه من اول انتخاب ایشون بودم و بعدش محمد توی جلسه اول خواستگاری منو پسند کرده . الان ۵ ساله از زندگی مشترکمون میگذره وخدا پسرم امیرطاها را بعد ۳ سال بهمون داد ، ما برای به دنیا اومدن امیرطاها خیلی اذیت شدیم و چندین دکتر رفتیم تا بالاخره خدا بهمون نگاه کرد و منم طعم مادری رو چشیدم. ولی این خوشحالیم زیاد طولی نکشید و متوجه پنهون کاری ها و دروغ گفتن های محمد شدم. این روزا خیلی دارم اذیت میشم باید هرچه زودتر تکلیف خودمو این زندگی رو روشن کنم صدای زنگ خونه تمام افکارمو بهم ریخت سریع پاشدم و رفتم سمت درب خروج گوشی آیفون رو برداشتم و با لحن آرومی گفتم کیه --سلام ببخشید آقا محمد خونه ان؟؟ با شنیدن صدای خانمی که پشت در بود جا خوردم و با لحن متعجبی گفتم --شما؟؟؟ --من از دوستاشون هستم --نه خونه نیستن نگاهی به ساعت مچی دستم انداختم و ادامه دادم -- نیم ساعت دیگه میاد،، میخوای بیاید بالا تا میاد --مزاحم نیستم ؟؟ -- نه بفرمایید دکمه باز کردن آیفون رو فشار دادم و بعدش درب ورودی سالن رو باز کردم چندثانیه بعد یه خانم که سنش از من بیشتر بود با دک و پز بالایی جلو چشام ظاهر شد و دستشو به سمتم گرفت و گفت -- من مینام ادامه دارد... کپی حرام.
41.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:آل عمران🦋 :102الی104 :الاستاد:شهیدحسن دانش :منا اجراشده:بیت رهبری سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💚در پای حسین سر فشاندن ❤️چه خوش است 💚وز خاک درش بوسه ستاندن ❤️چه خوش است 💚یک روز وضو گرفتن ❤️از آب فرات 💚وندر حرمش نماز خواندن ❤️چه خوش است 💚صبح ست دلم هوایی کرب‌وبلاست ♥️ازجانب قلب من بر آن خاڪ ســلام 💚اَلسلامُ علی الحسین ♥️وعلی علی بن الحسین 💚وَعلی اُولاد الـحسین ♥️وعَلی اصحاب الحسین 💚السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
دستمو به سمتش دراز کردم و همین که دستشو لمس کردم حس بدی بهم دست دادم و به آرومی لب زدم -- خوشبختم منم سارام سری به نشانه فهمیدن تکون داد و گفت -- من شما رو میشناسم محمد راجع به شما باهام حرف زده. از طریقه حرف زدنش جا خوردم و اخمی وسط پیشونیم نشست انگار متوجه موضوع شد که لبخندی زد و ادامه داد --ببخشید محمد که بیاد خودش براتون توضیح میده. گیج و منگ شده بود و نمیدونستم چی بگم،خدایا این چرا انقدر راحت اسم شوهر منو به زبون میاره خیلی سریع افکارمون جمع کردم و تعارفش کردم که بیاد داخل روی مبل تک نفره هال پذیرایی نشست و منم رفتم سمت آشپزخونه تا براش یه شربت درست کنم ولی اصلا حس خوبی نسبت بهش نداشتم شربت و براش بردم وخواستم بشینم که صدای گریه امیرطاها مانع نشستنم شد --ببخشید من برم پیش پسرم -- بفرمایید سریع خودمو به اتاق امیرطاها رسوندم و بغلش کردم و چند دقیقه بعد آروم شد و توی بغلم شروع کرد به بازی کرد.نمیدونم چرا وجود این زن اذیتم می‌کرد درحالی که امیرطاها بغلم بود به سمت هال پذیرایی میرفتم که صدای باز شدن در سالن به گوشم خورد و خیلی زود صدای متعجب و نگران محمد رو شنیدم -- تو اینجا چیکار میکنی؟؟ خیلی زود خودمو بهشون رسوندم و با لحن جدی رو به محمدگفتم -- این خانم کیه محمد ؟؟ -- من که گفتم مینام عزیزم اخم توی چهره ام بیشتر شد و بدون توجه به مینا به قیافه مضطرب محمد زل زده بودم که با صدای لرزونی گفت --باشه آروم باش من برات توضیح میدم بعدش نگاشو از من گرفت و به مینا داد و گفت -- فکر کردی میتونی زندگی منو نابود کنی ؟ ادامه دارد... کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناوُرده پرِ کاهی زیارتی مولایم 😍❤️ ⚜️ (علیه السلام)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨پنج شنبه است 💫 رویاد کنیم... ✨با و یک ... 💫برای در گذشتگان ✨ شاید همه دلتنگیم ؛ بهر 💫که نیست یااینکه دل دیوانه وار دلتنگ ✨ . قرین 💫تمام اسیران خاک و ياد درگذشتگان😔 پنجشنبه است و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابع بَیننَا وَ بَینَهُم بِالخیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمةِ الفَاتِحةِ معَ الصَّلَوَاتِ 🙏 التماس دعا 🙏 در دنیایی که مــــــادرم نیست😔 فـــــرقی نمی کند امروز پنج شنبه باشد یا جمعه اصــــلادنیای بی مــــــادر دنـــــیای تعطیلی روزها و ساعت هاست😭😭😭 وقــــــتی حتی یک لحظه از خیالم نمی رود دیــــگر چطوربتوانم باغم هجرانش کنار بیایم‌وقــــتی می بینم فرشته ام زیر خروارها خاک خفته است😔😔 و من جز بر مـــــزارش گریه کردن کاری نمی توانم بکنم😭 🖤یاد عزیزان رفته بخیر🖤 پنج شنبه ها به مـــــادرم بگین خسته ام 🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گَشته ام یارب چو مجنون واله وبیمار دوست میکُشد آخر مرا این حسرت دیدار دوست آنقَدَر چشم انتظاری میکِشم در راه او تا شوم شب زنده دار و عاشق بیدار دوست عاشقِ رویش منم افتادهٔ کویش منم داده ام دل را زِکَف کِی میشوم دلدار دوست صاحب عصر و زمان است و ولیکَن غائب است مانده ام یا للعجب در حکمت اسرار دوست سلام بر عاشقان مهدی عجل الله صبحتون مهدوی 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 👈 🍃💔ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ📱 ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...🍃🥀 👈ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...🍃💧 👈🍃💦 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ 📱ﻫﻢ " ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..."🍃💞 🍃💔ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ🗣 ، ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ... ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ... 😢😢 😓 ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ👀 ﻭ ﺑﺲ !... 😓 👈 ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ : "ﻭﺭﻭﺩ 👺 ﻣﻤﻨﻮﻉ " 🚫🔥 🍃💔ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ✋ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ👀 ، ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ👂 ﺑﺎﺷﯿﻢ ... ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ... " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ "☝️ 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‌ ﴾﷽﴿ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دلگیرم !! هرچہ میــدوم! بہ گرد پایتـان هم نمیرسم!💔 مسئلہ یڪ سـربـنـد و لـبـاس خاڪے نیست! هواے دلـم از حد هشــدار گذشتہ!😭 شہـــــدا یارے ام ڪنید... شهید نشوم می میرم...😔 اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
--من اومدم اینجا که همه چیزو به سارا بگم محمد -- توغلط کردی،، زود از خونه من برو بیرون -- قبل اینکه من برم سارا باید بفهمه که من کی ام و چرا اومدم اینجا محمد تن صداشو بالا برد -- لازم نکرده خودم بهش میگم --ولی میخوام خودم بهش بگم رو کرد به من و گفت --چند دقیقه پیش ناراحت شدی که شوهرتو به اسم کوچیک صدا زدم ؟! نگاهشو بین من و محمد چرخوند و ادامه داد -- من و محم -- ساکت شو صدای فریاد محمد مانع حرف زدنش شد وصدای گریه امیرطاها بلندشد، بمیرم بچه ام از سروصدایی که بود ترسیده بود ،بدون هیچ حرفی بردمش سمت اتاقش ولی بدجوری تپش قلب گرفته بودم یعنی این خانم کیه؟؟؟ درگیر آروم کردن امیرطاها بودم که صدای بلند خانمه به گوشم رسیدم -- همین امروز همه چیزو به سارا میگی وگرنه فردا باز خودم میام وچند ثانیه بعد صدای بسته شدن درب سالن به گوشم خورد،، امیرطاهارو مشغول بازی با اسباب بازی هاش کردم و خودم از اتاقش زدم بیرون و نگاهی به سالن انداختم، متوجه شدم خانمه نیستش و محمد روی یکی از مبلا نشسته و سرشو پایین انداخته، خودمم حالم خوب نبود ولی باید می‌فهمیدم که چه خبره ،رفتم سمتش و با لحن آرومی گفتم -- جریان چیه ؟؟؟ این خانم کی بود ؟؟ -- یکم بهم زمان بده برات توضیح میدم -- نمیتونم صبر کنم همین الان همه چیزو میگی --آخه عصبی پریدم وسط حرفش وگفتم -- آخه نداریم همین الان میگی این خانم کی بود که با تو انقدر صمیمی بود؟ با پریشونی سرشو تکون داد و بعد چند دقیقه مکث کردن گفت --من اشتباه کردم سارا ، شیطون گولم زد بجون امیرطاها خیلی پشیمونم ادامه دارد... کپی حرام.
‌ ﴾﷽﴿ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دلگیرم !! هرچہ میــدوم! بہ گرد پایتـان هم نمیرسم!💔 مسئلہ یڪ سـربـنـد و لـبـاس خاڪے نیست! هواے دلـم از حد هشــدار گذشتہ!😭 شہـــــدا یارے ام ڪنید... شهید نشوم می میرم...😔 اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ پیام شهید ابراهیم هادی و همه ی شهدا لطفا در میان نگاه های مختلفی که به خود جلب میکنید ، مراقب چشمان گریان امام زمان عج الله و شهدا باشید . چه خانوم هستید چه آقا.... پا روی هوای نفستان بگذارید تنها برای رضای خدا کار کنید نه برای جلب توجه و معروفیت یا هر چیز دیگری که بشه ازش نام برد . دقت کنید رفتارها و کردارهای شما زیر ذره بین امام زمان(عج) و شهدا قرار دارد . انشاءالله خطا و اشتباهی ازتون سر نزند که شرمنده ی امام زمان(عج) و شهدا شوید . 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست. شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند...🕊 🍃در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام بن الحسن حنا گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک ابوالفضل بوسه می زد و از درد گریه می کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده اند. ساک را بست و به دنبال نشانه ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک »دوستانش را بی تاب کرد. به رسم دست هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود. در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا ...عراقی ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند. بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... 🌸به مناسبت سالروز 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید ابراهيم فلاح گالشي فرزند غلامعلي متولد 1364/11/05 محل تولد : رشت تاریخ شهادت : 1384/07/02 محل شهادت : بافق- یزد مذهب : شیعه دین : اسلام تحصیلات : دبیرستان درجه : سرباز استان سکونت : گیلان شهر سکونت : رشت نوع استخدام : وظیفه تاریخ حادثه : 1384/07/02 استان حادثه : يزد علت شهادت : درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر عامل شهادت : قاچاقچیان مواد مخدر شرح علت شهادت : در تاريخ 84/7/2 در بافق يزد به تعقيب قاچاقچيان مواد مخدر پرداخته كه منجر به كشف بيش از 650 كيلو انواع مواد مخدر شد ولي در اثر درگيري شديد ، با تعدادي از همرزمانش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. 🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
رفیق شهید داری؟ حواست به هست؟! 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید بیدارمیکند ... شهید دستت را میگیرد ... شهید بلندت میکند ... شهید، "شهیدت" میکند ... کافیه کنی و بخواهی. روحشان شاد🕊🌹🕊 نامشان جاویدان شادی ارواح مطهر شهیدان صلوات 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ پروردگارا ؛ هم جراحت ، هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم ... به یاد دلسوخته‌ی حضرت‌رقیه(س) شهیدی که خداوند نگذاشت شرمنده شود هم زخمی شد هم اسیر و هم شهید..! 🌷 پنج شنبه ها یادی کنیم از شهدا 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
اخمی وسط پیشونیم نشست و متعجب لب زدم -- چه اشتباهی ؟؟ --من با مینا عقد کر جلو چشام سیاهی رفت و دیگه چیزی نشنیدم. سردرد شدیدی داشتم و وقتی چشامو باز کردم امیرطاهارو بغل محمد دیدم که کنار تختم وایساده بودن با دیدن چشای باز من محمد لبخند بی جونی زد و شرمنده گفت -- خوبی؟؟ بدون اینکه جوابی بهش بدم نگامو ازش گرفتم و به پنجره اتاق بیمارستان دادم و همه حرفاش توی سرم اکو شد و همه چیز یادم اومد پس دلیل دروغ گفتن و پنهون کاری هاش همین بود.قطره اشکی از گوشه چشمم سرازیر شد و افتاد روی بالشت --سارا بذار همه چیزو برا.. نذاشتم ادامه بده و باصدای لرزونی گفتم -- برو بیرون بذار یکم نفس بکشم. چیزی نگفت و فقط صدای قدم هاش اومد که خبر از رفتنش میداد ده دقیقه ای گذشت و من توی افکارم غرق بود و یه سوال عین خوره بجونم افتاده بود و میخواستم بدونم چرا اینکارو باهام کرده ؟؟؟ مگه من چی براش کم گذاشتم که باصدای پرستار به خودم اومدم -- مرخصید خانم میتونید برید خونه. انقدر درگیر افکارم بودم که متوجه نشده بودم پرستار کی سُرم رو از دستم درآورده بود ، از رو تخت بلند شدم و داشتم کفش هام رو میپوشیدم که صدای محمد تو گوشم پیچید -- میخوای کمکت کنم ؟؟؟ ادامه دارد... کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:العنکبوت🦋 :17 :الاستاد:شهیدحسن دانش :منا سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💚در پای حسین سر فشاندن ❤️چه خوش است 💚وز خاک درش بوسه ستاندن ❤️چه خوش است 💚یک روز وضو گرفتن ❤️از آب فرات 💚وندر حرمش نماز خواندن ❤️چه خوش است 💚السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🖤اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن ِ🖤وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن ِ🖤وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْن 🖤وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن 🦋🦋🦋