#لجبازی 2
شایدم تقصیر خودم بود. نباید لجبازی می کردم تا کار به اینجا می کشید! وقتی گفت حق نداری بری خونه خواهرت من نباید در جوابش میگفتم توهم حق نداری بری خونه خواهرت!
الان چی نصیبم شد! جز دردهایی که تو وجودمه و توهین هایی که شنیدم و آوارگی.
نگاهی به اطراف انداختم. ظهر بود و همه جا خیلی خلوت بود.
چاره ای جز رفتن به خونه بابام نداشتم. نمیشد که تو خیابونا آواره میشدم!
فکرم مشغول بود. همه چیزو از ذهنم پاک کردم و چند تا نفس عمیق کشیدم. الان که حتی گوشیم ندارم موندنم تو خیابون اصلا به صلاح نیست.
چه بسا فردا همین آقا فرهاد بهم تهمت بزنه که مشخص نیست کدوم گوری میره ، خونه بابام باشم بهتره! از رفتارایی که امروز ازش دیدم اینم بعید نیست!
از جام پاشدم و کیفمو دست گرفتم. مسیر کوتاهی رو که میخواستم برم پیاده رفتم .
ادامه دارد.
کپی حرام .
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:والشمس🦋
#آیه:1الی5
#القاری:الاستاد:شحات محمدانور
#ملک النغم
#انیس القرا
#شحات الکبیر
#مقام:نهاوند
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
یاد خاطرات عاشقان خدا
💚امام زمان (عج):
🌸برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید
که همانا گشایش درکار شما است
🌿الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
🌿َ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
🌿وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَت السَّمآءُ
🌿و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
🌿وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآء
🌿 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
🌿 اولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
🌿وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم
🌿 ففَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
🌿کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌿یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّد
🌿اکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ
🌿یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
🙏الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🙏ادْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🙏السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🙏 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
🙏یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.
اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ 🙏
🦋🦋🦋
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📌 وقتی سر نوجوان تیربارچی از تن جدا شد
🔻.. همـه جــا آتــش و دود و تـرکــش بــود.
دشمن لحظه ای امان نمیداد؛ با تمام قوا حمله میکرد. بچه ها مقاومت فوق العاده ای داشتند.
در همین حین حدود ۵۰ نفر از دشمن به ما حمله ور شدند. در کنارم شهید عزیززاده بود با یک آر پی جی و نوجوانی که با تیربارش همه را حیران کرده بود.
عـزیززاده بلند شد و شلیک کـرد؛
گلوله آر پی جی به شکم یکی از عراقیها خورد و او را نصف کرد. بقیه که شاهد این صحنه هولناک بودند گریختند؛ وبعد تیربارچی نوجوان کارش را شروع کرد؛ چـه میــکرد؟!
اکثر عراقیهایی که در حال دویدن بودند از پشت تیر خورده و روی زمین غلت میزدند؛ در همین هنگام گلوله ای از یک پی ام پی عراقی شلیک شد و در حیرت و ناباوری تمام کسانی که شاهد این ماجرا بودند، به صورت نوجـوان تیربارچی اصابت کرد و سـرش را پـراند؛ برای لحظه ای احساس کردم که دنیا به آخر رسیده است؛ لحـظه مطلـقاً مجـهولی بود.
عـزیززاده اشک ریـزان بلند شد و سـرآن شهـید را مثل شمـایلی مقـدس داخل گونی گذاشت.
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
روایتی از حمـاسه والفــجر ۸
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹●حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا...
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)...
●می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد....
●بعد از حسیــن، کاکا علے شـد فرمانده تخریـب...
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علے این چـیه پوشیدے زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جاے یک پارگے بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم مےگـیره سرم رو
مےگذارم رو این پارگےآروم میشم!
#شهید_علی_ناظم پور(کاکاعلی)
#شهید_حسین_ایرلو
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
پنج سال بیشتر نداشت. رفته بودیم منبر مرحوم کافی.
بعد از سخنرانی برنامه مداحی بود. همه سینه می زدند.
برگشتیم خانه. محمد رفت داخل انباری. تکه لوله ای را برداشت.
آمد داخل اتاق نشست روی صندلی. لوله را جلوی دهانش گرفته بود و مداحی می کرد!
خواهر و برادر کوچکش را هم در مقابلش نشانده بود! می گفت: شما سینه بزنید!
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
#شهید تورجی زاده
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
#لجبازی 3
جلوی خونه که رسیدم خواستم وارد شم اما نمیتونستم !پاهام یاری نمیکردن!
خواستم قدمی به عقب بردارم اما با صدای مامان سرجام خشکم برد_ فاطمه جان.
به سمت صدا برگشتم . مامان با کیسه های خرید به سمتم اومد.
با دیدن چشمای گریونم نگران لب زد_ چی شده مادر؟ چرا گریه کردی؟
پس فرهاد کو؟
اشکی از گوشه پلکم افتاد که مامان نگران تر گفت_ حرف بزن ببینم جون به لبم کردی.
به سختی دهن وا کردم_ بریم تو بهتون میگم .
مامان باشه ای گفت و بعد اینکه با کلید درو باز کرد به داخل رفتیم.
معصومه هم خونه بود. معصومه خواهر کوچیکترم بود که امسال دانشجو بود.یه خواهر دیگه هم داشتم الهام که متاهل بود. فرهاد با شوهر الهام مشکل داشت و نمیخواست که ما باهم رفت و آمد داشته باشیم.
ادامه دارد.
کپی حرام.
🍃می گویند خدا #مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا #عشق واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست.
🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس #دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم."
🍃مادر در #انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل #آسمان برای رسیدن به #شهادت .
🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و #بدرقه راه پسرش شد.
🍃 قلب #منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و #دل اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و #چشم مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید..
🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم #وداع با دیدن بدن #اربا_اربا فرزندش به یاد جوان #امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد #علمدار کربلا ناله زد.
🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد.......
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسعود_عسگری
🔷تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
🔷تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
🔷محل شهادت: حلب_سوریه
🔷مزار شهید: بهشت زهرا
27.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
"#عزیزمحسین "
{{{{ سَلامْ.... }}}}}
سلام می دهم و دل خوشم که فرمودید:
هر آنکه در دلِ خود یاد ماست زائر ماست
🔰السّلام عَلیَ الحُسَين(ع)
🔰وعَلی عَلِِِّیِ ابنِ الحُسَين(ع)
🔰وعَلی اولادِ الحُسَين(ع)
🔰وعَلی اَصحابِ الحُسَين(ع)
🦋🦋🦋
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
هی نگاهت بڪنم،
گم بشوم در چشمت
گم شدن در
شبِ چشمان تو
پیدا شدن است...
#فرازی_از_وصیـت_نامہ:
دوست دارم اگر شهید شدم ؛ پیڪری نداشتہ باشم از ادب دور است ڪہ در پیشگاه سیدالشهدا با تنے سالم و ڪفن پوش محشور شوم...
#شهید_مرتضی_عبداللهی🌷
اگردوست شھیدداشته باشی😍
ڪم ڪم شبیهاش میشوی
آنقدرشبیه ڪه حتی ظاهرت هم
مثل اومیشود☺️
تاآنجا پیش خواهی رفت ڪه
دوست شھیدت نمیگذارد بمیری؟
آخرشھیدت میڪند😉
#به امید اون روز😍✌️
......رفیق شهیدم ! نظری کن به دلم حاله دلم خوب شود، حاله احوال رفیقت بخدا جالب نیست💔🕊.....
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌷تو گــمشدهے خــودت رو پــیدا کــردی..
اما..
ما خودمون رو هم گُم کرده ایم!
#دااش هادی، برامون دعا کن مشتی!!😔
_..🍃🌹🍃..____
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌷 رفت تا دامنش از گرد زمین پاڪ بماند
🌷 آسمانے تر از آن بود ڪہ در خاڪ بماند
#شهید_ابراهیم_هادی
#دااش ابراام التمااس دوعاا مشتی🥀❤️🩹
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋