eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بعضی از بیمارای آسایشگاه طوری بودن که هیچ کس حتی طاقت دیدنشون رو نداشت، چه برسه به اینکه ازشون نگهداری کنه؛ ولی صدیقه میرفت اونا رو می شست و کاراشون رو انجام میداد و اصلا هم از این کار ناراحت نمی شد. 🌷 کلا آدم پر دل و جرأتی بود؛ واسه همین هیچ وقت دنبال کارای کوچیک و راحت نمی رفت. 🌷 همیشه آخر هفته ها یا تو آسایشگاه کهریزک پیداش می کردیم یا بیمارستان معلولین ذهنی نارمک. 📚 برگرفته از مجله امتداد/ شماره ۳۰🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
🌷 خیلی باغیـرت بـود. همراه خـواهرانم رفته بودیم خانه اش. خـانه هم مقداری گرم شده بود. بهش گفتم: «محمد! پنجره را باز کن تا هـوای تازه داخـل اتاق بیاید.» 🌷 با خنـده اش فهمیدم که این کار را نمی کند؛ چون اتاق شان طوری بود که از بیرون خانه دید داشت. 🌷 خیـلی کیـف کـردم؛ بلـند شدم بوسیدمش! گفتـم: «قـربونت بـرم داداش با غیـرت خـودم. ما حجاب مان را رعایت می کنیم؛ تو بلند شو پنجـره را بـاز کن.» 📚 هفت روز دیگر/ بقلم مصیب معصومیان 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
🔸 صدایش کردم که بیاید و غـذا بخورد. جـوابی نداد! عاشـق قـورمه سبـزی بـود. رفتم سراغش و دیدم غـرق مطالعـه است. یکی از کتابهای شهید مطهری دستش بود و سخت مشغول خواندن. 🔹 از اتاق آمدم بیرون و غذایش را بردم داخـل و کنارش گذاشتم. به غـذا نگـاه هم نکرد! انگـار نگـاهش چسبیده بـود به واژه های کتـاب. صدایش کردم و گفتـم: «برات غذا آوردم! پاشو غـذاتو بخور!». فایده ای نداشت؛ انگـار صـدایم را نمی شنید. چنـد بار صدایش کـردم تا متوجه شد و نگـاهم کرد و تازه گفت: «بلـه! چـی شـده؟!» 🎙 راوی: خواهر شهید 🌹شهید عبدالحسین خبری 📚 آسمـان خبـری دارد بقلـم گـروه روایتـگران شهـدای دزفـول🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
• پیش نماز نیامده؛ - آقـارضـا بسم الله! - اصـرار نکنین! سجـده هام طولانیه ها! - بهتـر! یا اللـه بایست! • سجده ی آخـر خیلی طولانی میشود! همـه خسته میشوند؛ زیر چشمی نگاه می کنند. • بـه چـادرش رفتـه!! • تا می خورد کتکش میزنند! 😁 🌷 شهـید رضـا قنـدالـی🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارگران را تا زنده‌اند تکریم کنیم...💔 پست_ویژه ایران_تسلیت
🌷 می خواستم بگویم که انقـلاب کردن راحت است ولی انقـلابی ماندن مشکل. در این راه باید زجـر بکشید؛ مشقت بکشید. مگـر از فاطـمه زهـرا (س) بالاتـر هستیـم؟ بـرای تعـالـی اسـلام سیـلی می خورد؛ خـون دل می خورد. 🌷 من در یکسال اخیر عمرم بر صحبت گرانمایه شهید مظلوم بهشتی رسیدم که می گفت:«خـون دل خوردن از خون دادن مشکل تر است.» باور کنید چقـدر در این یک سال بعد از شهـادت دوستانم، زخـم زبـان از مدعیان حـافظ انقـلاب خوردیم و بـرای بقـای انقـلاب و حفـظ وحـدت تحمـل کـردیم. 🌷 حال از عمق جان فریاد می زنم: حـزب اللـه! چشم و گوش خـود را بـاز کنید. گرگهای در لباس میش را زیرکـانه از یکدیگر جـدا کنید. حواستان را جمع کنید؛ بزرگترین ضـربه را در صدر اسـلام منافقین زده اند و افــراد دو چهــره بـودند. الان حزب الله را تـرور فـکری و شخصیت می کنند. الان نیروهـای انقـلاب را افـرادی پیدا می شوند که خـراب کنند. 🌹 شهـید محـمود رضـا عنـداللـه🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
بعد از مکث کوتاهی گفتم ببین مامان مامانم یه جیغ بنفش زد من ببین، نبین سرم نمی‌شه حرف بزن بگو بچه‌ام کجاست؟ هاج و واج از رفتار مامانم ساکت زل زدم بهش خم شد سمت من که چنگ بزنه پیرهن منو بگیره بکشه سمت خودش که سریع خودمو کشیدم کنار و تو درگاه در وایسادم با لحن اعتراض آمیزی گفتم عه چرا اینجوری می‌کنی آدم می‌ترسه یه داد زد تو می‌ترسی پوست همه ماها رو کندی از چی می‌ترسی می‌فهمی که من یک هفته مثل اسفند رو آتیشم رحم تو دلت نیست من تو رو اینجوری بار آوردم میگی ساسان فقط بهت بگم جاش امنه بهت بگم میری بهش میگی ماهان گفت بعد دیگه برادری ما برای همیشه تموم میشه رو برگردونم که کفشامو پام کنم برم بیرون ا لحن ملتمسانه‌ای صدام زد ماهان نرو ماهان بیا بگو ببینم ساسان کجاست دلم برای این لحنشو ناله زدنش سوخت برگشتم پیشش جنبتو ببر بالا قول بده به کسی هم نگی برات تعریف کنم بگم ساسان کجاست سری تکون داد باشه قول میدم نگم بگو کجاست ابرو دادم بالا مامان قول دادیا باشه قول دادم بگو ساسان کرج خونه مادربزرگ عرشیا دوست ساسانه گری توی ابروهاش انداخت واسه چی اونجا رفته آخه اکرم اونجاست محکم زد پشت دستش وای خاک بر سرم این زنه کی هست مادربزرگ عرشیا یه زن مومن خوب تازه ساسان دختره رو عقد موقتش کرده مامانم زل زد تو صورت من عکس کوتاهی کرد پرسید چیکار کرده عقدش کرده عقد دائم که نه از این عقدای موقت اونم فقط برای اینکه محرم باشن با هم حرف بزنن فاطمه خانوم مادربزرگ عرشیا گفته حتی شما تنهایی هم حق ندارید با هم حرف بزنید باید در حضور من باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 و إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ و معبود شما، معبود یگانه‌ای است که جز او هیچ معبودی نیست، [و اوست] بخشایشگر مهربان. بقره/۱۶۳ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
🔹🍃🌹🍃🔹 ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃🔹ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃🔹ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔹🍃🌹🍃🔹 ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 در دعوا ، حتی اگر حق با شماست؛ به هیچ وجه بحث نکنید! ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
@karballa_ir - حجت الاسلام عالی.mp3
4.91M
نماز... نماز ...نماز حتما گوش کنید و اگر اشکی جاری شد برای عاقبت بخیری دیگران دعا کنید.. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
آهنگ تیتراژ فیلم معراجی ها (پلاک) با صدای امیر تیموری - @moozikestan_bot.mp3
3.36M
یه پلاک... که بیرون زده .. از دل خاک... 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
voice.ogg
3.26M
📚تاثیر نگاه حرام بر دل.. 🦋🦋🦋 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ بعضی تصاویر بدون شرح نیست فقط😶 هر چی به ذهنت فشار میاری که یه جمله واسش بگی نمیتونی🙁 📢 خودتونو برسونید در خونه ی 💝 نفسی تازه کنید باهاشون خوش و بشی کنید🙂 و انرژی بگیرید واسه پاشدن این دردانه های خدا💗 دلشون نمیاد ردمون کنن 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋.🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید صدرزاده در يادداشتى📝 به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد🚌🚎 فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.💔 یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.😭😭 یا مثلاً اینجا همان جایی است که، شهیدحيدرى نماز جماعت مى‌خواند.🌱 شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد.😞 شهید شهریاری را که مى‌شناسيد؟ همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد.🎤 یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.😔 یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباس‌وار پر کشید.😭 خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.😭 شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...💔 عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ... عجب حال و هوایی ...😭 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 📝فرازی از وصیتنامه 🟢شهید مدافع‌حرم عبدالرشید رشوند ✍🏻از: شهید عبدالرشید رشوند آوه 💭به: مردم عزیز ایران ما تا آخرین قطره خون، مقابل دشمــــن ایستادیم و سنگرمان را خالی نکردیم تا کشورمـان امــــن بمانــــد و کسی نگاه چپ به ایران عزیز اسلامی‌مان و نامــــوس کشورم نکند! حــــالا اینجــــا در کنــــارِ بقیــــه دوستانِ شهیــــدمان و حــــاج قاســــم عزیــــــــز، چشــــــم‌مــــان به شمــــاست... 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 💚اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💚 🦋•🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
انگار به مامانم شوک زدی خیره شد به یه گوشه‌ای از اتاق دلم به شور افتاد رفتم دست گذاشتم روی شونه‌هاش _مامان، مامان خوبی؟ سری تکون داد زیر لب زمزمه کرد _آخرشم شما دوتا پسر منو دق میدین _خب مامان کار بدی نکرده که دختره رو دوست داره می‌خواد باهاش ازدواج کنه الان یه عقد موقت کردن که به هم محرم باشن اکرم هم اون اکرم سابق نیست که، روسری سرش می‌کنه چادر میپوشه محرم نامحرم سرش می‌شه یه توبه واقعی کرده انگار مامانم صدای منو نشنیده تو حال و هوای خودشِ. زیر لب زمزمه کرد چقدر من برای تو زحمت کشیدم پسر چه خون دلهایی برات خوردم حالا یواشکی من میری زن می‌گیری ای داد بیداد چه غلطی کردم بهش گفتم دستم رو گذاشتم روی بازوش تکون دادم ببین، مامان جان یه خطبه کوچولو خونده شده که اینا با هم حرف می‌زنن به هم محرم باشن، همین مامانم سر برگردون سمت من _تو بهش زنگ می‌زنی جواب میده؟ نه مامان جواب منم نمیده ولی مطمئن باش جاش خیلی خوبه نگران نباش _ماهان به من دروغ نگو _به جون خودت دارم راستش رو میگم، من به شهدا قول دادم که هیچ وقت دروغ نگم _تو خونه مادر بزرگ عرشیا رو بلدی؟ یا خدا میخواد بگه منو ببر اونجا بهش گفتم _چطور مگه صداش رو برد بالا _چطور مگه و مرض بلد هستی یا نه _من فقط یکبار رفتم اونجا نه نمیتونم برم __ داد زد سرم پاشو از جلوی چشمم برو گم شو تو بلدی میخوای منو نبری میگی بلد نیستم... ادام دارد... کپی حرام جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
ﺧــــــــــﺪﺍﯾــﺎ؛ ❣ صفحه ی ﺁﺧﺮ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎمهﺍﻡ ﺭﺍ اینگونه می ﺧﻮﺍﻫﻢ:👇 به توفیق «شهادت» نائل شد ...🌹🍃 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⚠️ - ازهرتکراری‌خسته‌ام‌،جز‌دوست‌داشتنِ‌طُ 🧡 - 💔 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ قـرار عاشقی بـه رسم پـ🕊ـرواز ؏ سلام ای که بوی خدا میدهے جواب سلام مرا میدهے؟ تاڪسی بنده ی سلطان خراسان نشود غمش از دل نرود مشڪلش آسان نشود علیه السلام شاعری گفت رفاقت ممنوع،اما ما با رفیقان رضا حال و هوایی داریم 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
تلنگر👇 شمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور..... یادمان باشد، زیارت عاشورا که میخوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم...... جمله ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است! 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊مرحوم می فرمودند : 1️⃣ همین که گردی بر دلتان پیدا می شود ☘️ یک سبحان الله بگویید ، آن گرد کنار می رود. 2️⃣ هرجا هم فیضی و نعمتی به شما رسید ☘️ الحمدلله بگویید ، چون شکرش را به جا آورده ای ، گرد نمی گیرد. 3️⃣ هر وقت خطایی انجام دادید ☘️ استغفرالله چاره است. 👌 با این 3 ذکر با خدا صحبت کنید. صحبت کردن با خدا ، ذات غم و حُزن را می برد. 🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
26.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معجزه ای از حدیث شریف کساء 👤حجت الاسلام فرحزاد 🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
از این حرفش که گفت گم شو برو استفاده کردم و کفشهام رو پوشیدم اومدم بیرون آخه نمی‌تونم مامانم رو ببرم خونه فاطمه خانم بعد ساسان چی به من میگه تا شب که بابام بیاد من تو کوچه بودم بابام تا چشمش افتاد بهم پرسید _چرا تو کوچه وایسادی اگه می‌گفتم که مامان بهم گفته برو باز دلیلش رو می‌پرسید اوضاع بدتر می‌شد جواب دادم _همین جوری اومدم هوا بخورم کلید انداخت در رو باز کرد دوتایی با هم وارد خونه شدیم از روزی که ساسان رفته خونمون بی روح شده انگار کسی حوصله‌ش نمیاد حرف بزنه پدر مادر منم کوتاه بیا نیستند و حاضر نیستند که اکرم رو به عنوان عروسشون قبول کنند سفره شام رو که پهن کردیم صدای گریه و جیغ زنانه از کوچه اومد ریختیم توی کوچه. همه از هم میپرسیدن چی شده صداها از خونه اعظم خانم همسایه اول کوچه میاد مامانم رو کرد به منیر خانم همسایه رو به رویی مون پرسید چرا از این خونه داره صدایِ گریه میاد منیر خانم جواب داد _من رفتیم ببینیم چی شده در رو، روم باز نکردن مامانم و منیرخانم مشغول صحبت کردن بودن که آمبولانس پیچید توی کوچه و زنگ خونه سر کوچه رو زد آقایون اورژانس وارد خونه شدن چند دقیقه گذشت یکی رو روی برانکارد خوابونده بودن روش هم ملافه سفید کشیدن و آوردن بیرون به دنبالش پدر و مادر و خواهر برادرهاش گریه کنون راه افتادن. مامانم دلش طاقت نیاورد رفت جلو و بر گشت رو به منیر خانم زد زیر گریه _شهرام پسر وسطیه اعظم خانم رویِ برانکارد بود منیر خانم پرسید _مُرده بود مامانم با گریه جواب داد _آره منیر خانم گفت بیچاره شهرام یه دختر رو میخواست اعظم خانم و مشد اسماعیل میگفتن نه حتما شهرام از فشار عصبی سکته کرده