#اغتشاش_گر_قسمت_۵
به زنم گفتم فردا شبم میرم ولی بار اخرمه و میخوام ببینم بازم میان یا نه، خیلی مخالفت کرد و وقتی دید سرحرفم قبول کرد که برم اما قبلش بهم گفت با این گرونی زندگی سخت هست ولی خدا روشکر که همین کم حلال هست، مال کم حلال هزار بار شرف داره به مالی که زیاد باشه ولی، با دورغ و کلک به دست اومده باشه، فردا شبش از سرکار که اومدم لباس پوشیدم و رفتم همون جایی که میگفتن شلوغه ی مامور پلیس رو دیدم مشخص بود فرمانده هست همه چیزو خلاصه بهش گفتم اونم گفت من و چندتای دیگه حواسمون بهت هست اگر دیدی این ادمو با این مشخصات فقط از کنارش تکون نخور تا ببینیمش، به حرفشون عمل کردم بین جمعیت بازم ی کلاه به سر دیدم که داشت روی سقف ماشین پلیسمیپرید و شعار میداد اومد پایین ماشین و اتیش زد منم رفتم کنارش وایسادم با مامورا چشم تو چشم شدم یهو شاید بیست تا مامور ریختن سرمون و اونو منو گرفتن سوار ماشین شدیم چندتا خیابون پایین تر پیاده م کردن و رفتن موقع خداحافظی یکیشون بهمگفت اینو میبینی؟ اموزش دیده اینکارارو بکنه مردمم فکر میکنن که دارن اعتراض میکنن از اینجا که رفتی بچسب به زندگیت این کارا فقط باعث دردسره برگشتم خونمون و دیگه هیچ وقت تو هیچ شلوغیی نرفتم اما اون تجربه باعث شد چشمم روی خیلی چیزا باز بشه
#پایان.
#کپی _حرام❌❌