﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🗓 #تقویم_شهدایی
🎉سالروز ولادت🎉
🌷مدافع حرم #شهید_حسین_معز_غلامی 🌷
فرقی نمی کند کجا بزرگ شده ای!
فرقی نمیکند تا کنون با چه آدابی زیسته ای!
فرقی نمیکند تا کنون دل با دلشان داده ای یا نه؟!
فرقی نمیکند تا کنون گوش دل به حرف هایشان سپرده ای یا نه!
یا حتی؛
فرقی نمیکند تا کنون در برابرشان مودب بوده ای یا جواب ایثارشان را با تمسخر داده ای!!!!
آن ها مثل من و تو نیستند،که با داشته های خودشان قضاوتمان کنند و یا دوستمان بدارند...
آن ها از جنس لبخند های خدا هستند...🙂
پاک و ساده و مهربان...
فقط کافی است یک بار هم که شده،
دلت را به دلشان بسپاری...❤️
دوست شهیدت را پیدا کن...
او همیشه حاضر است...
در کنار لبخند هایت،😊
و هم نفس با هق هقِ بغض هایت...😢
ضرر نمیکنی!
❤️ تولدت مبارک رفیق❤️
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
🦋صلوات🦋
🇮🇷ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶
🇸🇾شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
مادر شهید می گوید:هر وقت حسین به سوریه میرفت دست به دامن یک شهید میشدم بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضا بیضایی شدم که حسین سالم بیاید. بار دوم متوسل به شهید آقا جواد الله کرم شدم و حسین سالم بیاید و نذرم در هر بار ادا میکردم. بار آخر شهید سجاد زبرجدی را انتخاب کردم که حسین سالم برگرده شلهزرد بپزم و به نیت ایشان پخشکنم. چند شب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدی در عالم رؤیا به من گفت «نذرت قبولشده ادا کن.» نذر من قبول نشد چون حسین از من مستجابالدعوهتر بود؛ و شهید سجاد زبرجدی در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود.😔💔
#شهید_حسین_معزغلامی
#مدافع_حرم
#ایام_شهادت
🌺
اللهمَّﷺصَلِّﷺوَسَـــلِّمْﷺوَبَارِكﷺْعلىﷺنَبِيِّنَـــاﷺمُحمَّدﷺ🌺🌹🌸
🦋🦋🦋
#اشتباه ۵
تازه میفهمیدم تمسخر صفورا ازینکه پرسیدم پسرخاله ت پلیسه چی بود.
باورم نمیشد وقتی بیشتر به رفتارها و سبک حرف زدن وحید فکر میکردم بیشتر مطمین میشدم من تمام این مدت دچار سوتفاهم بودم اتفاقا اون خیلی ساده چت میکرد و من میگذاشتم به حساب شخصیت جذاب و خشک پلیسی و اینکه وقت برای گپ زدن نداره.
من چقدر احمق بودم که فکر میکردم وحید رو تور کردم ...
وحید برام نوشت متاسفم اگه درمورد شغلم دچار سوتفاهم شدی
من در واقع بعنوان شوخی بهت گفته بودم بخاطر مسایل امنیتی درموردش حرف نمیرنم هیچ وقت فکر نمیکردم اینجوری بشه.
احساس کردم میخواد در مورد دلبستگی که در موردش گفته بودم صحبت کنه برای همین باهاش خداحافظی کردم و گفتم دیگه بهم پیام نده.
ادامه دارد
کپی حرام
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
∘ سعیددوستیصمیمیبهنام
∘ "شهیدابولفضلراهچمنی"داشت.
∘ ازبچگیباهمبودند
∘ وَهمهجاحتیسوریهنیزباهمبودند.
∘ وقتیکهدوستشدرسوریهشهیدشد،
∘ میگفتتاسالِاونشده،
∘ بایدمنمشهیدبشوم!
∘ منبهاومیگفتم:پسرم!
∘ هرکسییکقسمتیدارد!
∘ چرااینحرفرامیزنی؟
∘ امادقیقاًخواستهیسعیدمحقّقشد
∘ وَبهسالگردشهیدراهچمنینرسیده،
∘ خودشهمدرسوریهشهیدشد
∘ وَبهکاروانِشهدایمدافعحرمپیوست!
•|🕊|• #شهیدسعیدخواجهصالحانے
•|🗣|• #بہنقلازمادرشہید
•|💌|• #خاطرات_شہدا
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋🦋🦋
#اشتباه ۶
من گول ظاهرش رو خورده بودم.
دوسال بعد به ارزوم رسیدم و با یه پلیس واقعی که برادرشوهر یکی از دوستام بود ازدواج کردم.
حالا میفهمم هر شغل و عنوانی شاید جدابیتهایی داشته باشه اما سختیها و مسایل خودش رو داره.چون اکثر اوقات برنامه ریزی هام رو بهم میزنه نمیدونم کی خونه ست کی از سرکار برمیگرده یا اصلا سالم و زنده برمیگرده یانه.
هروقت یاد اون شش ماه و ارتباطم با وحید میفتم تنم میلرزه خیلی شانس اوردم من هیچ شناختی در موردش نداشتم و نمیدونستم چه جور ادمیه ...ممکن بود اتفاق جبران ناپذیری بیفته
گاهی خاطره ی اون شش ماه برام مثل کابوس میمونه. اینکه اگه یروز وحید با همسرم روبرو بشه و چیزی در مورد دلبستگی من و ارتباطم بگه چی میشه.
اخه همسرم خیلی ادم تیز و زرنگی هست نمیشه چیزی رو ازش پنهان کرد.
همه ی امیدم به خداست از اشتباهاتم توبه کردم و از خدا خواستم اون خاطره مثل رازی سربه مهر برای همیشه بمونه
پایان
کپی حرام
نیم نگاهی به استاد همتا انداختمو با استرس لب زدم _پس این رستورانِ کو؟؟ کجاست پس کی میرسیم ؟؟؟؟
بدون اینکه نگام کنه گفت _الان دیگه میرسیم _نفسی گرفت وبا لبخند نگاهم کرد و ادامه داد، نه به اون همه غد بودن و مغرور بودن توی دانشکده نه به این همه راحتی و صمیمیتت، چشکمی زد_ اگه دوس داری می تونی به اسم کوچیک صدام کنی، آراد. لبخند نمایشی زدم و با صدای لرزونی گفتم: آخه من دانشکده آنچنان با کسی گرم نمیگیرم ،سری تکون داد و چیز دیگه ای نگفت، یه مدت بعد که رسیدیم و ماشینو پارک کرد رو به من گفت...
https://eitaa.com/joinchat/75759635C93604a9334
شهید گمنام🇵🇸
نیم نگاهی به استاد همتا انداختمو با استرس لب زدم _پس این رستورانِ کو؟؟ کجاست پس کی میرسیم ؟؟؟؟ بدون
یکتا و همتا دو خواهر دوقلو و کاملا شبیه به هم هستن، طوری که نمیشه تشخیسشون بدی، همتا دختر خوب و اهل نماز هست، ولی یکتا دختر بی بند و باریه، همتا دنبال کار میگرده و استادش بهش یه پیشنهادی میده که همتا ناراحت میشه و رد میکنه، ولی یکتا خودش رو پیش استاد جای همتا جا میزنه و قبول میکنه...
https://eitaa.com/joinchat/75759635C93604a9334
بیچاره همتا از همه جا بی خبر😱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺شاهکار تلاوت سوره تحریم🌺
# قرائت من سوره: التحریم
# القاری: الاستاد: شحات محمد انور
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
لحظۂ تولدتـان
شروع پرواز است ،
بـرای پرستـوهـا
و
خاطرہ ماندنی ،
برای تمام آسمانهـا ...
شهید حاج یونس زنگی آبادی🌷
شهید حاج قاسم سلیمانی🌷
تولدتان مبارک..
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
نفسم مى گيرد ، در هوايى كه
نفس هاى تــو نيست ...
شهیدان
محمد اسدی🌷
جواد کوهساری 🌷
مصطفی عارفی🌷
محمد جاودانی🌷
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
همـــه گفتنــــد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها شنیدنـد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها نوشتنــد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها دیدنــــــد: شهدا شرمندهایم...
همــــه!
همه #شرمنــــدهایم😞
اما نمیدونم چند نفر سعی دارند
از این شرمندگی شهدا خارج بشن!!!🤔
از هر جا که عبور میکنیم،
نام شهیــــدی میدرخشـــد،
که خونـــش، جانش، جوانیاش،
فــــرش راه انقــــلاب شــــده است🇮🇷
پس یادمان باشد،
قدمبهقدم را بدهکاریم به آنهایی که
پل عبور ما شدند در این دنیا♥️
رفتـند تا بمانیم
و به جای شرمندگی،
#رهــــروشان باشیــــم✌️
🕊به یاد پاسدار شهیدِ
🌹مدافعحرم سعید خواجه صالحانی
📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
و عشــــق
همان عهـدے بود
ڪہ مــادر،
با خـدا بست !
فرزنـدش را
بدرقہ ڪرد
تا بـرود
ڪہ اسلام بمانـد ...
#مادران_شهدا
#دفاع_مقدس
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃
🦋🦋🦋
هدایت شده از خبرگزاری دانشجو | SNN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مرحله دوم مسابقه فراخوان ارسال آثار راهیان نور ۱۴۰۱
🎥 #فیلم | به روایت سمانه سادات جعفری
📌 ارسالی از قم
#به_جای_شما_زیارت_میکنم
🆔 @SNNQOM 🖥 TV.SNN.ir
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
قـٰٓالَعَزَّوَجـَّل:
آنڪسڪہمࢪاطلـبڪند؛
مࢪامـٖےیابـد🌱!
آنڪسڪہمࢪایافـت؛
مࢪامـٖےشناسـد💎!
آنڪسڪہمࢪابشناسـد؛
مࢪادوسـتمـٖےدارد🌸!
آنڪسڪہمࢪادوستبدارد؛
عاشـقممـٖےشـود♥️!
آنڪسڪہعاشـقمبشود؛
عاشقـشمـٖےشـوم🔗!
آنڪسراڪہعاشقشبشـوم؛
اوࢪامـٖےڪشـم🕊!
وآنڪسراڪہبڪشم؛
دیھاوبـہگردنمـناسـت⛓!
وآنڪسڪہبہگردنمـندیہدارد؛
مـنخودمدیـہاوهستـم✨!
••
🌿 ⃟🔗¦⇢ #معبودي
🎙 ⃟♥️¦⇢ #کلام_جهاد•
ـ ـ ـ ـــــ𖧷ـــــ ـ ـ
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
{هروقت دیدید شیطان از بیرون و نفْس از درون روے یڪ چیز خیلے فشارمیآورد و وسوسهتان میکند؛بدانید آنجا خبرے هست، مقاومت کنید،
گنج همانجاست...🌱}
#استادعالے
🥀الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🥀
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
فقط شهدا را ڪه تفحص نمیڪنند
گاهے دل هاے آدم هارا هم باید تفحص ڪرد
خودشان را ، دلشان را ، عقلشان را
گاهے در این راه پر پیچ و خم .....!
مردانگی ،غیرت،دین،عزت،شرف،تقوا را گم میڪنیم
نمے گویم نداریم داریم اما گم میڪنیم ...
باےد گشت و پیدا ڪرد
خودمان را پیدا ڪنیم
ببینیم ڪجاے ماجرا ایستاده ایم
پشت سر #مهدیفاطمه
یـــــا جلوے #مهدیفاطمه
ڪجا غصه و درد دین داشتیم
ڪے نشستیم و باخودمان خلوت ڪردیم ڪه ببینیم راهمان را درست میرویم یا نه ...
ڪجا مثل #ابراهیمهادیها عمل ڪردیم ...
فقط ظاهرمان را موجه ڪردیم براے عوام ؛ تظاهر میڪنیم قربة الے الله ...
به راستے باخودمان چ میڪنیم ؟!
بیدارشو رفیق !!!
هنوز هم شهدا پشت خاڪریز هاے دنیا منتطر لبیک هستند ...
🦋🦋🦋
#زندگی_من ۱
بچه ی طلاق بودم و با مامانم زندگی میکردم. تازه یسال بود که به خونه جدید اومده بودیم اونموقع ۱۶ سالم بود تا اینکه با یکی از پسرای همسایه دوست شدم یسال از دوستی مون میگذشت بیشتر همسایه ها از ارتباطمون باخبر شده بودند...یه روز که حسابی از مامانم سرکوفت شنیدم زنگ زدم به
امیر و گفتم اگه واقعا دوستم داری باید اخر هفته بیای خواستگاریم یه ماه طول کشید اما بالاخره اومد.
یه برادر بزرگتر از خودش داشت و دوتا خواهر کوچکتر که تقریبا با خودم هم سن و سال بودند.
خیلی خواهراش و مامانش اذیتم میکردند اما به عشق امیر چیزی بهشون نمیگفتم
برادرشوهرم دوماه بعد از نامزدی ما زن گرفت منم معمولا با دیدن اونها حس حسادتم گل میکرد خصوصا وقتی صمیمیت واحترام مادرشوهر و خواهرشوهرام رو میدیدم که با اون خیلی بیشتره... یروز که با خواهرش دعوام شد نتونستم تحمل کنم و با هم کتک کاری کردیم
ادامه دارد
کپی حرام
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۶فروردین ماه سالروز ولادت مدافع حرم
📗کتاب «تپه العیس»
🔵شهید مدافعحرم میلاد بدری
تابستان که از راه رسید، کار میلاد بیشتر میشد. مسجد، دوباره کلاسهای تابستانی برگزار میکرد. تقریباً هر شب بعد از یک فوتبال سنگین، بچههای گروه را که حسابی گرسنه بودند، به فلافل دعوت میکرد و میگفت:«حالا که گروهم به شبی با فلافل معروف شده، نمیشه که یک شب فلافل نخوریم. باید حتماً بخوریم😎🌭
خودش، دوتا فلافل میخورد، پشت سرش هم دو تا ماءالشعیر. سیدعمــــار میگفت:«میلاد! آخرش با این ماءالشعیـــر میمیریها!» او هم جواب میداد:«بخور، سیدجان! خدا کریمــــه! فردا مسابقه داریم؛ باید خوب بخوریم تا برنده باشیم. مخصوصاً من که دفــــاع آخر هستم، نباید ضعیـــف باشم»🥅💪
در زمین فوتبــــال، هیچکس از دفاع میلاد رد نمیشد. موقع بازی هم با کسی شوخی نداشت. وای به روزی که از تیمی گــــل میخوردند؛ یادش میرفت مربی مسجد است؛ داد و بیداد میکرد و همه را مقصّــــر میدانست. آن شب هم مثل همیشه بچههای مسجــــد و مربیها جمع شده بودند تو زمین فوتبــــال تا مسابقهای برگزار کننــــد. آقای صالحی، مربــــی دبیرستانیهای مسجد جامــــع هم بــــود⚽️🏟
شیخ طاهری از دوستانش میگفت: دو تیم شدیم و میلاد طبق معمول، دفاع آخر ایستاد. مطمئن بودیم اگر توپ از دفاع رد شود، صاحب تــــوپ امکان ندارد بتواند از میلاد عبور کنــــد؛ هر طور شده، او را سرنگون میکند. تیم مقابــــل، دوتا گل زدند و یک گل هم خوردند. میلاد عصبــــانی بود. همــــه ترسیــــده و مانده بودند چطور میلاد را آرام کنند. اینجور وقتها، فقط زیتــــونزاده همتیمی شهید بود که میتوانست میــــلاد را آرام کند؛ که او هم نبــــود. میــــلاد هم کلّی سر و صدا کــــرد🗣😡
شیخحسن گفت:«رفتم کنار میلاد و گفتم چِته!؟ چه کار میکنی!؟ میلاد هم که حسابی عصبانی بود، گفت برو ببینم، حوصله داری! لباس پوشید و از زمین بیرون رفت.» این اخلاقش برای همه عادی بود. گل که میخورد و بازی را که میباخت، عصبانی میشد. شب، موقع نماز مغرب و عشا دیدم میلاد صف آخر ایستاده؛ سرش هم پایین است😞❤️
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌈اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌈
🦋🦋🦋
#وای_مادرم💔
أمن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله🥀
#وفات_حضرت_خدیجه(س)🥀
#تسلیت_باد. 🥀
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
همـــه گفتنــــد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها شنیدنـد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها نوشتنــد: شهدا شرمندهایم...
خیلیها دیدنــــــد: شهدا شرمندهایم...
همــــه!
همه #شرمنــــدهایم😞
اما نمیدونم چند نفر سعی دارند
از این شرمندگی شهدا خارج بشن!!!🤔
از هر جا که عبور میکنیم،
نام شهیــــدی میدرخشـــد،
که خونـــش، جانش، جوانیاش،
فــــرش راه انقــــلاب شــــده است🇮🇷
پس یادمان باشد،
قدمبهقدم را بدهکاریم به آنهایی که
پل عبور ما شدند در این دنیا♥️
رفتـند تا بمانیم
و به جای شرمندگی،
#رهــــروشان باشیــــم✌️
🕊به یاد پاسدار شهیدِ
🌹مدافعحرم سعید خواجه صالحانی
📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ محمد
🦋🦋🦋
#زندگی_من ۲
اونزمان هنوز نامزد بودیم امیر پشت من در اومد ولی مادرش خیلی ازونموقع باهام چپ شد.یه روز که دوباره امیر من رو به خونه شون برده بود بدون اهمیت به خونواده ش رفتیم طبقه بالا که یهو شروع کرد به دعوا کردن و گفت چرا به خواهرام و مامانم بی محلی کردی بهش گفتم تا وقتی تو کارام دخالت میکنن همینه اونم عصبانی شد اومذ جلو که من رو بزنه یا فقط خواست زهره چشم بگیره و الکی دستشو برده بود بالا که من عصبانی شدم و برای دفاع از خودم زودتر بهش حمله کردم زدم تو گوشش که اونم محکمتر منو زد اما بعدا همش میگفت من فقط میخواستم بزنمت که با وحشی بازی تو دیگه دستم شل شد و زدمت تو اون کتک کاری من که میخواستم موهاشو بکشم دستمو بردم لای موهاش و محکم کشیدم که یهو یه دسته مو اومد تو دستم اولش فکر کردم موهاشو کندم برای همین شروع کردم به جیغ زدن
ادامه دارد
کپی حرام
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
به شهدا بگو ...
حرفای دلت رو ... 😭
دلتنگی هات رو ... 😭
هرچی تو دلت داری و میخواهی با شهدا بگی اینجا بگو 😭
نمیدونم چی ...
به زمزمه دلت گوش کن ...
بعد بگو...😭
اگه می خوای به شهدا چیزی بگی
اگه دلخوری 😭
اگه درد و دل داری
اگه می خوای گریه كنی
اگه می خوای بخندی
اگه حرفی توی دلت مونده كه نمی دونی كجا باید بزنیش. 😭😭
اینجا بزن
اینجا خلوتگاه عاشقاست....😭
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋🦋🦋