﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
📸به یاد شهید مدافع حرمی که ۸ بهمنماه ۱۳۹۶ در جبهههای مقاومت به شهادت رسید!
🌹شهید سید فاضل موسوی امین
🥀در گلشن عشق آب و تاب است شهید
🍃شیرازهی ســــرخ انقـلاب است شهید
🥀دارد چه اگر غـروب خورشیــــد، اما
🍃تفسیـــر طــــلوع آفتاب است شهید
📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#و_فَدَيناهُ_بِذِبحٍ_عظيم
عشـق است . . .
که دل به راه دلبر دادن
جان را به هوای آل حیـدر دادن
این کارِ بزرگ ، کار مردان خداست
ماننـد حسین بن علـے #سـر دادن
🍁مادر شهید میگفت همرزمش گفته ڪه رضا شب قبل از شهادتش یڪ #خـوابی دیده بود و همه را بیدار ڪرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می خواهم شهید بشوم... دوستانش گفته بودند ڪه حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! ڪو شهادت؟
🍁گفته بود من خواب دیدم #امام_حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می شوی، اگر #ســرت را بریدند، نترس ، درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم ڪه خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...
#شهیدمدافع_حرم_رضا_اسماعیلی
#اولین_ذبیح_فاطمیون
#خاطره
شادی روحش صلواتی با ذکر«وعجل فرجهم»بفرستید.
#اللهمصلعليمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
ولادت: ۲۶ #مهر ۱۳۷۱ #افغانستان
شهادت: ۸ #بهمن ۱۳۹۲ #دمشق
مدفن:بهشت رضا-گلزار شهدا #مشهد
#سالروزشهادت....🕊
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#طنز_جبهه
شلمچه🌴 بودیم!
آتش دشمن☄ سنگین بود و همه جا تاریک تاریک🌑
بچه ها همه کُپ کرده بودند پشت خاکریز.
همگی در پناه خاکریز دور شیخ اکبر نشسته بودیم.
و میگفتیم و میخندیدیم.😅😂
که یکدفعه دو نفر اسلحه🔫 بدست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند:🗣
الایرانی! الایرانی!🇮🇷
و بعد هر چی تیر💥 داشتند ریختند تو آسمون.😨
نگاشون می کردیم🙄 که اومدند نزدیک تر داد زدند:
القُم! القُم، بپر بالا.😠
صالح به آرامی گفت:
ایرانیند!..🤨🙃
دارن بازی درمیارند.!😊😉
عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت:
الخفه شو! الیَد بالا!.😡
نفس تو گلوهامون گیر کرد..😰🫢
شیخ اکبر گفت:
نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند..😖🥴
خلیلیان گفت:
صداشون ایرانیه..😌
یه نفرشون چندتا تیر شلیک کرد و گفت:
رُوح! رُوح!..😤
دیگری گفت:
اُقتُلوا کُلُّهُم جَمیعا..😊
خلیلیان گفت:
بچه ها میخوان شهیدمون🕊 کنن..🥹🥲
و بعد شهادتین رو خوند..😣
دستامون بالا🙌 بود که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن.😥
بعد هم هلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا...😱☹️
همه گیج و منگ بودیم و نمیدونستیم چیکار کنیم.🤯
که یهو صدای حاجی اومد که داد زد:
آقای شهسواری!
حجتی!
کدوم گوری رفتین؟!..😡🧐
هنوز حرفش تموم نشده بود
که یکی از عراقیا کلاشو برداشت.😳
رو به حاجی کرد و داد زد:
بله حاجی! بله!
ما اینجاییم...😧😉
حاجی گفت:
اونجا چیکار میکنین؟..😑
گفت:
چندتا عراقی مزدور دستگیر کردیم.😎😆
زدن زیر خنده و پا به فرار🏃♂🏃♂ گذاشتند.🤣🤣😝😝
#با_هم_بخندیم 😂
🦋🦋🦋
🌸🍃...﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
.
#تلـــنــگـــــــراݩہ
#چادرانہ
.
❗️چادرت غبار نگیره یه وقت❗
.
ما #چادرانه ای ها وقتی صحبت از چادر میکنیم، منظورمون حجاب نیست!
حجاب که خیلی واضح و منطقیه... این همه بحث کردن نداره که!😕
اونایی هم که زیر بار حجاب نمیرن، میدونن چی درسته چی غلط ولی بهونه میارن، میخوان راحت باشن ، تو چشم باشن .. فکر میکنن این براشون شخصیت و اعتماد بنفس میاره... وگرنه کدوم دختر باحیایی هست، از این که مزاحمش بشن خوشش بیاد..؟ این همه تلاش میکنن به غرب برسن..😐
الان دختر غربی با اون آزادی بی قید و لذت و فراهم بودن همه چیز، دیگه بریده و احساس میکنه این زندگی ارزش نداره ، بعد تحقیق میکنه و حجاب رو انتخاب میکنه! یعنی اونی که آخر خطه داره بر میگرده!😞
ما وقتی میگیم چادر داریم صحبت از یک نوع #زندگی میکنیم..☺️
چادرم سرم میکنم چون نمیخوام یه زندگی پوچ و معمولی داشته باشم..😍
چادر واسه نشستن نیست. چادر واسه وقت تلف کردن نیست😌
من میخوام راه عمه جانم زینب رو ادامه بدم و این تو این راه چادر لباس فرم منه!✋
چادر یعنی پاشی #یاعلی بگی...
چادر شروع یک قیامه..✋
"چادر یعنی راه زینب ادامه داره.."❤️
چه راهی... ؟
یاری امام زمان (س) تا آخرین نفس!
الان جوری زندگی میکنی که امام زمان بهت کار بسپره یا نه؟🤔
نباید بذاری رو چادرت غبار بشینه. نباید بذاری زنگار بگیره...😣
اگه قیام نکنی خاک دنیا میشینه رو چادرت... بعد اگه افتادی دنبال دنیا و تیپ و قیافه زیر چادرت من تعجب نمیکنم😶
پاشو چادرت رو بتکون...😎 چادر واسه دنیا نیست... چادر باید پروازت بده...🌈❤️
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🍃برایِ پرستویی دیگر از دیار عشق...♡
#علی_عسگری گرما بخشِ سردیِ بهمنماه.
🍃شجاع و غیور و جسور، آنچه از جوانیِ علی به یادگار مانده، اعتقادش به #ترک_محرمات_و_انجام_واجبات است.
🍃به یقین باید انقطاعی صورت گیرد تا اتصالی حاصل شود و علی این را خوب میدانست که دست و دل از نبایدها شسته بود. انقطاعِ از محرمات ، نقطه اتصالش به آسمان بود🕊
🍃واجبات را هم مهم میشمرد و چه چیز واجب تر از #لبیک به ندایِ "هلمنناصر...؟"
🍃پرکار بود و توانا#مجاهدِ واقعی
از عراق به لبنان، از لبنان به سوریه و در نهایت خاکِ#سوریه نمکگیرش کرد.
🍃هر آنچه در توان داشت برای مردمِ مظلوم آنجا خرج میکرد ازخدمات فنی و مهندسی؛ تا امداد رسانی وغیره، او به سرمنشا نور رسیده بود و آماده میشد برای وصل برای پریدن.
🍃آنقدر برایِ#خدا کوشید؛ تا آرزویش را به آغوش کشید و حالا علی؛ "عند ربهم یرزقون" است💚
*شاید گرهِ کار ما هم، با گریه انقطاع باز شود!
#میلادت_مبارک ؛ رها شده از دنیا
#شهید_علی_عسگری♥️
تاریخ تولد: ۱۰ بهمن ۱٣۶٢
تاریخ شهادت: ۱۰ بهمن ۱٣٩۱
🥀مزار :گلزار شهدای چهار محال بختیاری
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🌹 شهید حسن باقری🌹
💠خواستگاری💠
اول حسن خودش را معرفی كرد و بعد مسائل كلی مطــــرح شد و
ايشان تمــــام تاكيدشان روی مسائل اخــــــلاقی بود.
يادم نمیرود؛قبل از اينكه وارد جلسه شوم؛ وضــــو گرفتم و دو ركعت نـــماز خواندم.
گفتم:
خدايا خودت از نيــــت من باخبری
هر طور خودت صــلاح می دانی اين كار را به سرانجام برسان!
بعدها در دست نوشته های او هم خواندم كه نوشته بود:
برای جلسه خواستگاری با وضــــو وارد شدم و تمــــام كارها را به خدا سپردم.
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری
🦋🦋🦋
#حماقتم ۵
وقتی اونا هم فهمیدن که چی شده سرزنشم کردن مهوی گفت دیگه منو نمیخواد گفت اگر از اول بهممیگفتی مهم نبود اما اینکه زن من بره با دوست پسر سابقش به هر دلیلی سر قرار یعتنی هنوز دلش با اونه، بچه هامم برد شش ماه کشمکش داشتیم تا اینکه با واسطه بزرگترا منو بخشید اما وقتی برگشتم سر زندگیم هیچی مثل قبل نبود در و روم قفل میکرد و باهام حرف نمیزد انگار وجود نداشتم دیر میومد خونه و زودم میرفت سه سال من اینجوری زندگی کردم حق خروج از خونه رو نداشتم حتی گوشی هم نداشتم الان مدت زیادیه که گذشته درسته که زندگیم بهتر شده امامثل قبل نشده مهدی یکم باهام خوبه ولی نه مثل قبل از اون جریان خداروشکر که منو بخشیده من به همینم راضیم
پایان
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#طنز_جبهه
🟡تا او در میان جمع بود،
کسی بین دو نماز دعا نمی کرد،😟
چون به کسی اصلا مهلت نمی داد.😄
🟣دعا کردنش هم خلاف همه بود.😁
🟡عقبه که بودیم، تو پشت جبهه، کولاک می کرد و در دعا، از آن حرف های شهادت طلبانه ی داغ می زد...😍😅
🟣جلوتر که می رفتیم،نزدیک خط، همه ی اون دعاها یادش می رفت.🙄😁
🟡و فقط می گفت:
خدایا ما رزمندگان اسلام را برای اسلام و مسلمین حفظ بفرما...🥲😄
🟣همه می خندیدند..😂
🟡و می گفتند:
اگر راست میگی از آن دعاهای تنوریِ لبه آتیشی اول راه بکن.😉😝
🟣لبخند تبسم مانندی می زد و می گفت:
جانم! هر دعایی جایی داره، این جا که شهر نیست.😊
این جا جبهه است؛😌
🟡باید تو دعایی که میکنی تأمل کنی
اینجا دعا سریع الاجابه ست؛☺️😄
🟣اومدیم و دعای ما گرفت و به استجابت رسید، تکلیف بچه هامون چی میشه؟!!🤨😂
📚کتاب فرهنگ جبهه/(شوخی طبعی ها)/جلد 2/ صفحه209/
#باهم_بخندیم😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🔸داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت با تیر💥جنگید. تیرش تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن #زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و #اسیر شد
🔹ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد❌تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین. فهمیدن #حاج_قاسم توی منطقه اس، برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم📞 رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 😭
🔸کم کم برا این که #زجر_کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به #حضرت_زینب فحش بده پشت بیسیم 😭 اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 😭
🔹ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت:
⇜اصلا من آمدم جون بدم برای #دختر_مظلوم_علی
⇜اصلامن آمدم فدابشم برای حضرت زینب
⇜اصلا من آمدم #سرم رو بدم
⇜یا علی یا زهرا...
🔸میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم. #امنیت ما اتفاقی نیست❌ عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم.
#شهید_رضا_اسماعیلی 🕊🌷
#رفاقت_تا_شهادت
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
📌 شهیدے ڪه روزے دعا میڪرد بدنش تڪه تڪه شود ، امروز دو مزار دارد
🔹️ همیشه میگفت: میخواهم به گونهاے شهید شوم ڪه حتے تڪه هـاے بدنم را نتوانند جمعآورے ڪنند...
◇ در مرحله دوم شناسایے منطقه عملیاتے به همراه شهید شوندے و احمد بیابانے به مناطق بازے دراز میروند ڪه توسط دشمن دیده و مورد هجوم قرار میگیرند.
◇ خودروے آنها با گلوله توپ ۱۳۰ مورد اصابت قرار گرفته و پیڪر شان درآتش میسوزد.
🔹️ پیڪر محسن را به تهران برمیگردانند و در قطعه ۲۶ بهشت زهرا(س) دفن میڪنند.
اما زمانیڪه حسین خدابخش یڪے از همرزمان محسن میخواهد خودروے آتش گرفته را به عقب برگرداند متوجه میشود تڪهاے از بدنه او در خودروے سوخته جامانده است.
◇ تڪه به جامانده بدن را در روستاے مشڪنار در نزدیڪے منطقه بازے دراز یعنے مشهد شهید دفن می ڪنند تا محسن براے همیشه در غربِ
ڪشور ماندنے شود...
🔹️ بخشے از وصیت نامه شهید محسن حاجے بابا:
◇ من آگاهانه در این راه قدم گذاشتم و فقط براے پیروزے اسلام و قرآن در جبهه حاضر شدم.
◇ به خدا قسم من شرمنده این همه شهید و مجروح انقلاب و جنگ تحمیلے هستم.
◇ ولادت : ۱۳۳۶ تهران
◇ شهادت : ۱۳۶۱ سرپل ذهاب
◇ سمت : فرمانده عملیات سپاه غرب
◇ شهید_محسن_حاجی_بابا🕊🌷
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
تاابد مدیون ڪساني هستیم ڪه
دلیرانه جنگیدند
ومثل اربابشان شهید شدند
نثار ارواح طیبه ی شهداصلوات
#شهیدپویااشکانی
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
💫شبتون شهدایی
🦋🦋🦋