eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.5هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
7.4هزار ویدیو
125 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 🔰 🔸یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا بشه. مثلا همین ! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 🔹این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری . منم برم قم!" 🔸سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄 بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت🌷 کردند🕊 🔹بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉 🔸برای محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁" 🔹من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم 🗣راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) 🌺 🌺 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم قصد داشتم برای به کربلا برم. پیاده روی نجف تا ، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم شهید مدافع حرم🕊🌹 🦋🦋🦋
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💐اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 💐وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 💐وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 💐وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ✨ °【اول صبح بگوئید: حسین جان ، رُخصَت... تا که رزق ، از کـَرَمِ سُفره ی اربـــ♡ـــــاب رسد...】° 🌱با سلام بر 🌱سرور و سالار شهیدان 🌱اقا اباعبدالله 🌱شروع میکنیم °【♥️ اَلسلامُ علی الحُسین وعلی علی بن الحُسین وَعلی اُولاد الـحسین وعَلی اصحاب الحسین♥️】 🦋🦋🦋° 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
درسش درحوزه خوب بود، اما در حالی که سال دوم حوزه را سپری می کرد پس از سفرش به حال و هوای دیگری در ایشان ایجاد شد.😔🍃⚘🍃 جوانی فعال و سر زنده بود و در بسیج مدرسه فاطمیه فعالیت می کرد، از آنجایی که قدرت بیان خوبی داشت به عنوان راهیان نور در شلمچه نیز حضور داشت.🍃⚘🍃 به دلیل سن کمی که داشت در اولین دوره اعزام به مناطق عملیاتی استقبال کمی از ایشان شد.🍃⚘🍃 اما وقتی توانایی اش را دیدند در اعزام های بعدی خواستار حضورش در منطقه شدند تا به عملیات ها و یادمان های جنگ بپردازد. همیشه شهدا و فرماندهان جنگ را مطالعه می کرد و مرتب از خاطرات و عموی شهیدش می پرسید و خانواده برایش تعریف می کردند. به روایت از پدر شهید : پسرم صبح پنجشنبه 11محرم تلفنی با مادرش صحبت کرده و خبر داده بود که ماموریتم تمام شده و به زودی برمی گردم.😭 باورش  کمی برای  مادرش سخت بود. درست  عصرهمان روز(11محرم) به رسیده بود.😭 صبح جمعه دوستانم از پسرم  اطلاع داشتند، ظهر به من خبر دادند. با مسئولان سپاه تماس گرفتم خبر را  تایید کردند.😭🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین‌مهدی را داد. خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه‌اش خدا را شکر می‌کرد و دعا می‌خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می‌گفت خیلی کوچک است و می‌ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. 🍃🌷🍃 سعی می‌کردیم در سال یک بار هم که شده به سفر کنیم. و و شهرستان‌های اطراف هم اگر فرصت پیدا می‌کردیم، می‌رفتیم. خیلی دوست داشت یک سفر به برود، اما قسمتش نشد.😭 🍃🌷🍃 خیلی گلستان می‌رفت. بیشتر اوقات سوار موتورش می‌شد و می‌رفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. عجیبی به حاج احمد کاظمی داشت. 🍃🌷🍃 هر بار می‌رفت ، می‌رفت سر مزار کاظمی و برایش نماز می‌خواند. یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتره که ما هم حرفش را نزنیم. تا اینکه فتنه‌ای در شروع شد. مدام اخبار را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از نیرو از ایران به بی‌خبر بودم. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
به روایت از پدر : با کردم و را زینب(س)🌷 ، رقیه(س)🌷 ، و نمودم.😭 🍃🌷🍃 چرا که لایق بود و از عزیز انقلاب و همه و نظام را خواهانم. 🍃🌷🍃 وقتی به می رفت ، کسی مطلع نمی شد که به کجا می رود و اخیراً هم از به رفت و من نمی دانستم که در بوده. 🍃🌷🍃 برای بیت و 🌷 را یکی از بود😭 بیت علیه السلام🌷 بود و به آنچه خواند قلبی داشت.😭 🍃🌷🍃 سرانجام محمد صاحبکرم اردکانی هم درتاریخ   ۱۳۹۳/۱۲/۱۲#   در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر سپیدان، شیراز. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید محمد صاحبکرم اردکانی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد پایان
🌷زیارت حضرت عباس علیه السلام🌷 🌸✨سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلینَ وَعِبادِهِ الصّالِحینَ وَجَمیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَالزّاکِیاتِ الطَّیِّباتِ فیما تَغْتَدی وَتَرُوحُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ * اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَالدَّلیلِ الْعالِمِ وَالْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ * فَجَزاکَ اللّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَعَنْ فاطِمَهَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَفْضَلَ الْجَزاءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ واَعَنْتَ * فَنِعْمَ عُقْبَى الدّار * لَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ماءِ الْفُراتِ * اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَاَنَّ اللّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ * جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وافِداً اِلَیْکُمْ وَقَلْبی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَاَنَا لَکُمْ تابِـعٌ وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتى یَحْکُمَ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ * فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ *لا مَعَ عَدُوِّکُمْ * اِنّی بِکُمْ وَبِاِیابِکُمْ مِنَ الْمُؤمِنینَ * وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرینَ * قَتَل اللّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُم بِالاَْیْدی وَالاَْلْسُنِ.✨ 🏴 🖤 🥀
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔰از اونجایی که ارزش خیلی زیادی برای قائل بود و در منطقه‌ی بلوچستان🗺 به دنبال گمشده‌ش () می‌گشت، مرخصی می‌گرفت. 🔰یادم هست که این ایام دیگه دل تو دلش نبود💗 همه‌ی ها و هماهنگی هارو انجام میداد برای شرکت در پیاده روی👣 سالار شهیدان حضرت (ع) 🔰از اونجایی که خدمت به اهمیــ💥ـت بسیار بالایی براش داشت، مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد📆 که وقتِ برداشتِ (کشاورزی) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم حال پدر و مادر باشه. 🔰این نحوه‌ی تنظیم برای ایام اربعین حسینی طوری بود که، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه👌 و با دوستان هم محله‌ای به مشرف بشن😍 که حق رفاقت👥 راهم ادا کرده باشه. راوی: دوست شهید 🌹 🦋🦋🦋
786.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#𝚂𝚃𝙾𝚁𝚈 ¦ -بی پناه که شدی صدایش کن! او حسین وِترَ المَوتور است می داند تک و تنها شدن یعنی چه! در آغوشت میگیرد... ‹ 🏴 ›↝ ‹ ✨ ›↝ ‹ 🖤 ›↝
‍ 🍃دل که به یارت دهی؛ عاشق که شوی؛ جانانت میشود همانی که زمان و مکان بهر وصال او؛ تفاوتی ندارد. تمامِ تنت چشم میشود تا بیابی اورا؛ دل، تنگِ آغوشش میشود و آرام را از روزگارت میگیرد. 🍃فرقی ندارد شام باشد یا . بقیع باشد یا اصلا در همین تهران، پاک که باشی؛ دل که وصل شده باشد، رزق میشود شهادت آنهم با امضای . برادرت را خدا در سال ۶۷ میان عملیات مرصاد گلچین کرد و تو نیز راه برادر را در پیش گرفتی؛ محافظ مجلس بودی و با افراد زیادی رو به رو میشدی؛ بارها و بارها آسیب دیدی و آزارت دادند اما سکوت کردی و آرام گرفتی تا مبادا وظیفه خود را نسبت به این نظام خدشه دار کنی... 🍃ورد زبانت بود که میخواهی شوی؛ عشق به عقیله ی بنی هاشم دیدگان زمینی ات را بسته بود و آن ها را به آسمان گشوده بود. مشغول انجام خدمت بودی، که تروریست های تکفیری ناجوانمردانه از پشت حمله کردند؛ همچون همیشه تو و دوستانت فداکارانه میان میدان بودید؛ به فاطمه ی زهرا(س) اقتدا کردی و از ناحیه صورت مجروح شدی، بر زمین افتادی اما وجودت تمام تلاشش را میکرد تا بایستد و نگذارد تکفیری ها لحظه ای آرامش مردمِ را برهم زنند... 🍃نامردانِ ؛ زمانی که چشم های نیمه گشوده ات را دیدند، تاب نیاوردند و از هراس آن چشم های امیدوار؛ تیر آخر را بر سرت زدند و همچون شهیدت آغوش را لبیک گفتی... 🍃تو؛ تازه دامادِ شهیدی! آخر روز عقدت به شهادت رسیدی و این نیز عروسی آسمانی بود برای تویی که همیشه خود را مدیون حسینِ فاطمه میدانستی. مخصوصا آن زمان هایی که تمام کارهای را به تنهایی میکردی و در آخر با تواضع گوشه ی هیئت می ایستادی و میکردی♡ 🍃ثابت کردی خود را و خدا نیز خریدار عاشقانه هایت شد. شهیدِ خدایی! میشود رسم عاشقی کردن را نیز به ما بیاموزی؟! 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٧ مرداد ۱٣٧۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٧ خرداد ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : مجلس شورای اسلامی 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
قسمت اول دفاع مقدس، الله ملیحی 🍃🌷🍃 در تاریخ    ۱۳۴۱/۶/۲۳#  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ۲۳ بود. 🍃🌷🍃 ۴فرزند بودند،  ۲ برادر و ۲خواهر ایشان بود،  نامزد داشت، ولی هنوز زندگی مشترکشان را شروع نکرده بودند. 🍃🌷🍃 از گردان سیدالشهدا (ع)🌷 ویژه 25 بود روز عملیات والفجر 8 بر اثر شیمیایی دشمن بعثی /مصدوم و روز بعد در 6 1364# در بیمارستان به رسید. 🍃🌷🍃 بود. وقتی تو بمباران شیمیایی شد، ایشان  ماسک نداشت،  ماسکش را داد به همرزمش. 🍃🌷🍃 ایشان به خاطر این نوشته اش تو بیمارستان ، شد. 🍃🌷🍃 توبیمارستان،به خاطر ،نوشیدن آب رو برایش ممنوع کرده بودند، نمی توانست صحبت کند، روی کاغذ نوشت : " جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از به علت شدت به رسید.💔 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇