شهید محمد مسرور❤️
بعد از عید فطر بود، محمد بعد از یک سفر یک ماهه از حرم امام رضا ع برگشته بود، دلم خیلی براش تنگ شده بود، نشستم کنارش شروع کردم سوال کردن محمد چه خبر، خوش گذشت چیکارها کردی، غذای امام رضا ع باز نصیبت شد؟ آونم با لبخند زیباش ومتانتش شروع کرد تعریف کردن، بله..... من خیلی دوست داشتم خادم امام رضا علیهالسلام بشوم و بتوانم در آشپزخانه حضرت خدمت کنم. برای همین رفتم کنار در آشپزخانه ایستادم. یکی از خادمها گفت کاری داری؟ گفتم خیلی دوست دارم بیایم و در آشپزخانه ظرف بشویم. خادم گفت آقا اصلا امکانش نیست. گفتم خیلی دوست دارم. گفت نمیشود.منم یه مدتی طولانی همونجا نشستم، یکدفعه یک خادم با لباس آشپزی آمد بیرون و گفت چیه جوان کاری داری؟ گفتم خیلی دوست دارم در آشپزخانه امام رضا خدمت کنم. لحظهای مکث کرد و گفت من میخواهم برای بیست روز به مرخصی بروم. بیا و به جای من این بیست روز را خدمت کن. همانجا لباس کارش را بیرون آورد و به من داد. و من بیست روز در آشپزخانه حضرت امام رضا علیه السلام خدمت کردم.
هر روز برای دوازده هزار نفر سوپ میپختیم.. واین فیلم بعد از چند سال به دست ما رسید توسط همون خادمی که لباس کارش را داده بود به محمد مسئول کل خادم های آشپزخانه حرم
یادمه یه کلیپ از آشپزخونه حرم تو گوشیم بود بهش نشون دادم گفتم محمد اینی که داره غذا درست میکنه تو نیستی ،طفره رفت و گفت نه بابا....
امروز که تو این کلیپ باز دیدم که محمد سریع از جلوی دوربین خودش را کشیدکنار ،خدمت خالصانه وبی ریای محمد عزیزم
#شهید_محمد_مسرور
#خادم
#خادم_الرضا
#ماه_رمضان
#امام_رضاع
#حرم_امام_رضا
_مدافعان حرم