هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#شهید_محسن_خسروی
#شهدای_کازرون
تکنیک:مدادکنته
#سالروز_شهادت
بیت المال
یک بار که محسن از جبهه به خانه آمده بود به من گفت:خواهر لطفا این پیراهن من را بشکاف و پشت و رو کن
و دوباره بدوزش تا آن را بپوشم .گفتم :محسن جان ، این پیراهنت که دیگر کهنه شده،دو سال است مدام آن را می پوشی رنگش کاملا رفته.تو که پاسداری و پیراهن نو بهت
می دهند ،دیگر نیازی به این کار نیست.گفت :نه خواهر ،این پیراهن و وسایلی که سپاه به ما می دهد، از بیت المال هست و تا زمانی که قابل استفاده باشد باید از آن استفاده کرد.
من هم پیراهن پاسداری محسن را که رنگ و رو رفته بود، شکافتم و پشت و رو کردم و دوباره برایش دوختم .
محسن آن را پوشید و به جبهه رفت.
#سردار_شهید_محسن_خسروی
#شهدای_کازرون
خدایا!
اگر مۍ دانستم با مرگ من یڪ دختر در دامان #حجاب مۍرود، حاضر بودم هزاران بار بمیرم
تـا هزاران دختر در دامانِحجابـ بروند
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
رویاهای صادقانه
شهید احد طاهری پور🌷
او با همیشه فرق می کرد می خواست موضوعی راعنوان کند ،آرام ،آرام در طول آشپزخانه قدم میزد وچیزی زیر لب زمزمه می کرد
در حالی که دستانش را در جیب فرو برده بود نگاهش به صورت مادر که در حال کشیدن غذا بود انداخت .کمی این پا وآن پا کرد وبالاخره با لحنی که صداقت از آن می چکید گفت :مادر یکی از دوستانم که خوابش راست است ،در خواب دیده که من این بار شهید میشوم
مادر از این حرف ،یکه ای خورد وبا صدایی بغض آلود گفت :خیلی بیخود کرده ،کسی که این جور خوابی را دیده است .
غنچه تبسم برلبان احد شکفت وبا لبخند غمگین درحالی که محاسنش را در دست گرفته بود گفت :مادر یعنی من بیخود کرده ام؟ آخه خودم این خواب رو دیده ام 😔
با شنیدن حرفهایی که بین آن دو رد وبدل می شد یکدفعه دلم فرو ریخت ،اشک در چشمانم حلقه زد وبه او گفتم :احد این چه حرفی است مگر خودت بارها نگفته بودی که بادمجان بم آفت
ندارد؟
در جواب گفت :چرا می گفتم ولی این بار فرق می کند .من حتما شهید می شوم .بالاخره زمستان ما بهارنشد ورویای صادق آن صدیق تعبیر شد .😭
راوی :خواهر شهید
#سالروز_شهادت
#شهدای_کازرون
سال 61 به عنوان شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود
🔴نور شهادت را در چهره اش می دیدم، با اینکه او در گردان های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: «ممکنه شما هم شهید شوی؟»
جدی گفت: « مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن قدر در راه خدا فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری»
🔷روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: «این بار اگر بروی من از توان نگهداری فرزندان شما بر نمی آیم!»
خندید و گفت: «شما همسر خوب و فداکاری هستید از عهده همه چیز بر می آیید!تا ده روز دیگر بر می گردم.
دقیقاً روز دهم عید بود که مجروح شد و او را به شیراز آوردند. تمام بدنش با گاز های شمیایی تاول، تاول شده بود.
شب سیزده عید بود که خبر شهادتش همه شهر را عزادار کرد.
#شهید_هدایت_اله_مصلحیان
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🌷🌹🌷🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#شهید_اکبر_شیروانی ❤️
#شهدای_کازرون
تکنیک:مداد
#سالروز_شهادت
و گاهی من میمانم و التماس نگاهی از سوی
شما که شاید حال دلم را محول الحال کند...
هدایت شده از انجمن راویان فجر فارس(NGO)
تمام مدت اقامت مان در مشهد همه حواسش به ما بود که چیزی کم و کسری نداشته باشیم ،تهیه خوراک و وسیله ایاب و ذهاب و....
تمام نمازهاشو در حرم به جماعت می خوند ولی زیاد توی حرم نمی موند و بعد از نماز برمیگشت.
به جاش شب تا صبح حرم می ماند .
یک بار خیلی پاپیچش شدم که شب تا صبح میری حرم چیکار میکنی؟
همش می خندید وطفره ميرفت از جواب دادن..
بالاخره گفت:هیچی میرم یه گوشه از صحن میشینم به زائرهای امام رضا ع نگاه میکنم و به حال خوششون غبطه میخورم .
وقتی جوان هایی رو میبینم با یقه های باز و زنجیر طلا به گردنشون میان با امام رضا ع حرف میزنن و اشک میریزن ،به حال زار خودم گریه میکنم وبه حال خوب اونا غبطه میخورم.
مسعود عارف به تمام معنا بود و در همه احوال ،مشغول محاسبه نفس بود.
#شهید_غلامعباس(مسعود)_فروزنده
راوی :خواهر شهید
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
آنـان ڪ عاشقنـد
بہ دنبال دلبـرند
هر جـا ڪ مےروند، تعلـق نـمےبرند
عشـاق ❣روزگار
سبـڪبـال مےپـرند...🕊
#شهید_حاج_عبدالله_اسکندری💔🥀
#سالروز_شهادت
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
کلام شهید
#شهید_علیرضا_عبدالهی
بارالها الان است که از يک طرف حساس ترين دوران زندگي را مي گذرانم و در معرض امتحان قرار دارم و از طرف ديگر اضعف الضعفا مي باشم هيچ ياوري هم که بتواند مرا کمک کند جز تو ندارم خدايا مرا يک لحظه به خود وامگذار.»
#سالروز_شهادت
هدایت شده از انجمن راویان فجر فارس(NGO)
چند روز قبل ازاینکه به شهادت برسه تماس گرفت وبه مادرم گفت:
حلالم کن
میدونم که شهیدمیشم!
مادرم گریه کردوگفت: ازکجا میدونی!؟
گفت : مادربه خداقسم خواب دیدم که
پاهام دردمیکنه و نشسته بودم.
یک آقای بلندبالائی سواربراسب،
وشال سبز قشنگی برکمرداشت.
گفت :خدامراد چرانشسته ای!؟
گفتم: نمیتونم بلندشم.
گفت: بگو یا صاحب الزمان ادرکنی
دستم را گرفت وسواربراسبم کرد وباهم رفتیم ،دربین راه اسب بال در آورد و بالا رفتیم.
به خاطر همین مطمئنم که ان شاء الله به شهدامیپوندم😭😭😭😭
#راوی:خواهربزرگوارشهید
#شهید_خدامراد_طباخی
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
قسمتی از وصیت نامه شهید
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت
چند روز قبل از اعزامش به سوریه ،منزل ما بود ،باهم به کازرون رفتیم اما درمسیربرگشت، ماشین خراب شد.کنارماشین ایستاده بود ،رفتارش عجیب بود ومدام ساعتش را نگاه می کرد وانگارازچیزی در عذاب بود.
کنجکاو شده بودم ،طاقت نیاوردم، گفتم : داداش چیزی شده ؟ مشکلی پیش آومده ؟مگه منتظرکسی هستی؟ نگاهی همراه با لبخند به من انداخت و گفت : نه خواهر، اذان گفته شده و زمان نماز اول وقت داره می گذره، بعد یه بطری آب از صندوق عقب ماشین بیرون آورد و شروع کرد به وضو گرفتن، زیراندازش را پهن کرد وهمانجا مشغول خواندن نمازشد.
( نماز اول وقت خیلی برایش مهم بود، اگر می دید موقع نماز ،کسی به کار دیگری مشغول هست ، می گفت چرا اول نماز نمی خوانی وبعد کارت را انجام بدهی؟ همیشه برای کار کردن وقت هست. اول به نماز اول وقت که خدا بهش سفارش کرده برس تا هم خدا ازت راضی باشه ،هم ثواب کاررا برده باشی.)
شهید مدافع حرم محسن جمالی
#سالروز_شهادت
#شهدای_کازرون
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#سردار_شهید_مسلم_شیرافکن ❤️
#نقاشی_شهدا
#شهدای_کازرون
#تکنیک:خودکار
#سالروز_شهادت
#خوشنویسی: عبدالحسین مسرور
شهید مسلم شیرافکن
چه اسمی زیبایی
تو برای من زیباترین اسم را...
زیباترین نگاه را.....
وزیباترین احساس پاک را داری.
خیلی بارها شده از خودم پرسم چرا تو!!!؟
چرا شهیدی دیگری نه؟؟؟
چرا تو مسیر هنری من را به سمت شهدا بردی!!!
با آمدن تو درزندگی من ،سرشار شدم از یاد شهدا وعشق شهدا❤️
و من چقدر خوشبختم که نگاهت به سمت من حقير و در راه مانده افتاد❤️
همیشه مدیونتم بهترین فرمانده دنیا
فرمانده بی ریا
سردار بزرگ دیارم❤️
امیرکبیر:
اگر نیت یک ساله دارید؛ گندم بکارید
اگر نیت ده ساله دارید؛ درخت بکارید
و اگر نیت صد ساله دارید؛
انسان تربیت کنید ..
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 ما دنبال این معنویت هستیم
💡 معنویت در جنگ ارادهها، یعنی بریدن از خود و تعریف خود در اراده الهی
💎 معنویت یعنی به اراده الهی در میدان بمانیم.
بهمناسبت ۹بهمن سالروز شهادت شهید حسن باقری #ببینید
🔸یادمان شهید حسن باقری
🔹محلی برای تفکر
#محلی_برای_تفکر
#امسال_منتظرتان_هستیم
#یادمان_شهید_حسن_باقری
#سالروز_شهادت
#فکه
#شهید_حسن_باقری
#غلامحسین_افشردی
#معجزه_انقلاب
#اطلاعات_عملیات
#استراتژیست
#عقلانیت
#تدبیر
اینستاگرام | سایت | تلگرام | ایتا | روبیکا | روبینیو
https://zil.ink/yademan_hasanbagheri
اهـل دل دو خصلت دارد:
دلـی، سخــن پذیـر
وسخنی، دل پذیـر...
#شهید_ابراهیم_همت
#سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 #سالروز_شهادت
۲۳ اسفند شهید برونسی هم پر کشید..
صدای شهید عبدالحسین برونسی رو
میشنوید، خاک های نرم کوشک را کسی خوانده باشد عظمت این صدا و اخلاص را میشناسد...
کلام شهید
خدايا توفيق ملحق شدن به كاروان شهدا به عاشقانت عنايت فرما خدايا تا كى بايد صبر كنم و هر روز شاهد از دست دادن بهترين دوستان و بهترين انسان ها باشم و نظاره گراين باشم كه چه طور سبقت ميگيرند و با اين دنياى فانى وداع مى كنند و عاشقانه بديدار حضرت دوست مى شتابند. خدايا تا كى بايد غبطه بخورم و آرزوى در آغوش كشيدن شهادت در دل بپرورانم مى ترسم مرگ به سراغم بيايد و اين آرزو را بگور ببرم اى ايزد ممنان مرگم شهادت را درراهت قرار ده كه درجه اى بالاتر از شهادت نمى يابم و جز مرگ سرخ چيزى برتر نمى بينم.
#شهید_حبیب_سیاوش
#سالروز_شهادت
#شهدای_کازرون
💠سال 61 به عنوان شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود
💠نور شهادت را در چهره اش می دیدم، با اینکه او در گردان های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: «ممکنه شما هم شهید شوی؟»
جدی گفت: « مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن قدر در راه خدا فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری»
💠روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: «این بار اگر بروی من از توان نگهداری فرزندان شما بر نمی آیم!»
خندید و گفت:
«شما همسر خوب و فداکاری هستید از عهده همه چیز بر می آیید!تا ده روز دیگر بر می گردم.
دقیقاً روز دهم عید بود که مجروح شد و او را به شیراز آوردند. تمام بدنش با گاز های شمیایی تاول، تاول شده بود.
شب سیزده عید بود که خبر شهادتش همه شهر را عزادار کرد.
#شهید_هدایت_اله_مصلحیان
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید
مشورت بگیرید بیایید سر مزارم ،
به لطف خداوند حاضر هستم ..
بهشت زهرا(س)_قطعه ۵۰
ردیف۱۱۷_شماره۱۴
#شهیدسجادزبرجدی
#سالروز_شهادت
🔹تو فرازی از وصیتنامشون میگن:
دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمدیم و به سوی او میرویم...
امروز سالگرد شهادتشون بود
حاج حسین ما یادت کردیم
شما هم مارو یاد کن...
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت
#شهیدشاعر*
در سرودن شعر، نویسندگی، طراحی و نقاشی صاحبنظر و دارای مهارت تام بود.
بعد از اخــذ دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و هنوز نتیجه قبولی او (در رشته پزشکی) اعلام نشده بود که در آزمون عشق بازی با شهادت سربلند شد.
👇🏻نمونه ای از شعر شهید
🔆ای که بر بام فلق منظره باز منی
چشمه سار سحر و یاسمن راز منی
✨خوشه روشن پروینی و بر اوج فلک
هاله خرمن مهتابی و مهناز منی
🌠در شب غربت و غم مرهم مجروح دلی
به گذرگاه زمان، لحظه آغاز منی
🎇منتهای افق و اوج زمان خانه توست
تو انیس شب تنهایی و دمساز منی
🍂شعر زیبای سحر! در شب پاییزی غم
بر لب خسته جان، حسرت آواز منی
🕊️چون نسیم سبک از کوچه دلتنگ غروب
به افق بال گشا،ای تو که پرواز منی
#شهید قنبر زارع*
#شهدای_فارس کازرون
#سالروز_شهادت
🌹🌱🌷🌱🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠یادی از سید الشهدای استان فارس🌷
💠شب جمعه بود. آقا دعای کمیل را در مسجد جامع خواندند و برگشتند. بعد از شام جلو تلوزیون نشسته بودند.
تلوزیون دعای کمیل همان شب آقا را پخش کرد. از اول تا آخر دعا با صدای خودشان، گریه کردند!
معمولاً شب ها ساعت ۲ نیمه شب، برای تهجد بیدار می شدند.
خواب بدی دیدم. از خواب بیدار شدم. ناگهان آقا هم از خواب پریدند.
دست به پیشانی کشیدند و گفتند:
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم . انا لله و انا الیه راجعون.
معنی اش را نفهمیدم.
قبل از ظهر رو به من گفتند: شما دیگه تنها شدی!
گفتم آقا قطره تان را بخورید.
با خنده گفت دیگر قطره برای من اثر ندارد!
بعد هم گفت خداحافظ.
چند دقیقه بعد آقا رفتند. من هم آماده می شدم بروم که صدای انفجاری از بیرون خانه آمد... فهمیدم آقا داشت وداع می کرد و من متوجه نبودم....😭
🏴هدیه به شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب #صلوات🏴
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
نشردهید⬆️⬆️