سال 61 به عنوان شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود
🔴نور شهادت را در چهره اش می دیدم، با اینکه او در گردان های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: «ممکنه شما هم شهید شوی؟»
جدی گفت: « مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن قدر در راه خدا فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری»
🔷روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: «این بار اگر بروی من از توان نگهداری فرزندان شما بر نمی آیم!»
خندید و گفت: «شما همسر خوب و فداکاری هستید از عهده همه چیز بر می آیید!تا ده روز دیگر بر می گردم.
دقیقاً روز دهم عید بود که مجروح شد و او را به شیراز آوردند. تمام بدنش با گاز های شمیایی تاول، تاول شده بود.
شب سیزده عید بود که خبر شهادتش همه شهر را عزادار کرد.
#شهید_هدایت_اله_مصلحیان
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🌷🌹🌷🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
15.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#شهید_اکبر_شیروانی ❤️
#شهدای_کازرون
تکنیک:مداد
#سالروز_شهادت
و گاهی من میمانم و التماس نگاهی از سوی
شما که شاید حال دلم را محول الحال کند...
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
تمام مدت اقامت مان در مشهد همه حواسش به ما بود که چیزی کم و کسری نداشته باشیم ،تهیه خوراک و وسیله ایاب و ذهاب و....
تمام نمازهاشو در حرم به جماعت می خوند ولی زیاد توی حرم نمی موند و بعد از نماز برمیگشت.
به جاش شب تا صبح حرم می ماند .
یک بار خیلی پاپیچش شدم که شب تا صبح میری حرم چیکار میکنی؟
همش می خندید وطفره ميرفت از جواب دادن..
بالاخره گفت:هیچی میرم یه گوشه از صحن میشینم به زائرهای امام رضا ع نگاه میکنم و به حال خوششون غبطه میخورم .
وقتی جوان هایی رو میبینم با یقه های باز و زنجیر طلا به گردنشون میان با امام رضا ع حرف میزنن و اشک میریزن ،به حال زار خودم گریه میکنم وبه حال خوب اونا غبطه میخورم.
مسعود عارف به تمام معنا بود و در همه احوال ،مشغول محاسبه نفس بود.
#شهید_غلامعباس(مسعود)_فروزنده
راوی :خواهر شهید
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
آنـان ڪ عاشقنـد
بہ دنبال دلبـرند
هر جـا ڪ مےروند، تعلـق نـمےبرند
عشـاق ❣روزگار
سبـڪبـال مےپـرند...🕊
#شهید_حاج_عبدالله_اسکندری💔🥀
#سالروز_شهادت
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
کلام شهید
#شهید_علیرضا_عبدالهی
بارالها الان است که از يک طرف حساس ترين دوران زندگي را مي گذرانم و در معرض امتحان قرار دارم و از طرف ديگر اضعف الضعفا مي باشم هيچ ياوري هم که بتواند مرا کمک کند جز تو ندارم خدايا مرا يک لحظه به خود وامگذار.»
#سالروز_شهادت
هدایت شده از انجمن روایتگران فجر فارس(NGO)
چند روز قبل ازاینکه به شهادت برسه تماس گرفت وبه مادرم گفت:
حلالم کن
میدونم که شهیدمیشم!
مادرم گریه کردوگفت: ازکجا میدونی!؟
گفت : مادربه خداقسم خواب دیدم که
پاهام دردمیکنه و نشسته بودم.
یک آقای بلندبالائی سواربراسب،
وشال سبز قشنگی برکمرداشت.
گفت :خدامراد چرانشسته ای!؟
گفتم: نمیتونم بلندشم.
گفت: بگو یا صاحب الزمان ادرکنی
دستم را گرفت وسواربراسبم کرد وباهم رفتیم ،دربین راه اسب بال در آورد و بالا رفتیم.
به خاطر همین مطمئنم که ان شاء الله به شهدامیپوندم😭😭😭😭
#راوی:خواهربزرگوارشهید
#شهید_خدامراد_طباخی
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
قسمتی از وصیت نامه شهید
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت
چند روز قبل از اعزامش به سوریه ،منزل ما بود ،باهم به کازرون رفتیم اما درمسیربرگشت، ماشین خراب شد.کنارماشین ایستاده بود ،رفتارش عجیب بود ومدام ساعتش را نگاه می کرد وانگارازچیزی در عذاب بود.
کنجکاو شده بودم ،طاقت نیاوردم، گفتم : داداش چیزی شده ؟ مشکلی پیش آومده ؟مگه منتظرکسی هستی؟ نگاهی همراه با لبخند به من انداخت و گفت : نه خواهر، اذان گفته شده و زمان نماز اول وقت داره می گذره، بعد یه بطری آب از صندوق عقب ماشین بیرون آورد و شروع کرد به وضو گرفتن، زیراندازش را پهن کرد وهمانجا مشغول خواندن نمازشد.
( نماز اول وقت خیلی برایش مهم بود، اگر می دید موقع نماز ،کسی به کار دیگری مشغول هست ، می گفت چرا اول نماز نمی خوانی وبعد کارت را انجام بدهی؟ همیشه برای کار کردن وقت هست. اول به نماز اول وقت که خدا بهش سفارش کرده برس تا هم خدا ازت راضی باشه ،هم ثواب کاررا برده باشی.)
شهید مدافع حرم محسن جمالی
#سالروز_شهادت
#شهدای_کازرون
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#سردار_شهید_مسلم_شیرافکن ❤️
#نقاشی_شهدا
#شهدای_کازرون
#تکنیک:خودکار
#سالروز_شهادت
#خوشنویسی: عبدالحسین مسرور
شهید مسلم شیرافکن
چه اسمی زیبایی
تو برای من زیباترین اسم را...
زیباترین نگاه را.....
وزیباترین احساس پاک را داری.
خیلی بارها شده از خودم پرسم چرا تو!!!؟
چرا شهیدی دیگری نه؟؟؟
چرا تو مسیر هنری من را به سمت شهدا بردی!!!
با آمدن تو درزندگی من ،سرشار شدم از یاد شهدا وعشق شهدا❤️
و من چقدر خوشبختم که نگاهت به سمت من حقير و در راه مانده افتاد❤️
همیشه مدیونتم بهترین فرمانده دنیا
فرمانده بی ریا
سردار بزرگ دیارم❤️