هدایت شده از انجمن راویان فجرفارس
#شهید_نسرین_افضل 🔻
متولد: 1338، شیراز
#شهادت: 61/4/10، مهاباد
در آخرین شب فروزندگی اش در حالی که در تب می سوخت همسرش را راضی می کند تا او را به مجلس دعای توسل برساند
به گواه دوستانش، آن شب مثل همیشه بشدت منقلب بود. پس از مراسم دعا، همه سوار اتومبیل میشوند.
ماشین حرکت می کند که در مسیر با حمله ضد انقلاب و با اصابت گلوله به سر مبارکش به #شهادت میرسد.
#سالروز_شهادت
@raviyanfars
#شهید_عبدالله_بخشنده
#سالروز_شهادت
#لارستان
شهید عبدالله بخشنده در قسمتی از وصیت نامه دومش خطاب به جوانان می نویسد:
به جوانان:
قدر افرادی که خالصانه برای اسلام و انقلاب خدمت می کنند بدانید . نگذارید ضد انقلاب با برچسب های ناچسب آنان را از میدان بیرون کنند . بخدا قسم مقابل خون شهدا مسئول هستید. ضد انقلاب با هر چهره ای که هست در هر لباسی که هست بامشت دهانش را خورد کن میدان به آنها ندهید. نکند خدایی ناکرده بتِ قوم و قوم گرائی جلو شما را گرفته و نگذارید وظیفه اسلامی که دارید عمل کنید.
این سفارش من را به عنوان یک برادر کوچک به برادران مسلمان و طبقه مستضعف بخش جویم برسانید به آنها بگویید هستند افرادی که در بخش خالصانه می خواهد برای انقلاب و اسلام خدمت کنند اما ضد انقلاب علیه آنها سمپاشی می کند این وظیفه شماست کسانی که می خواند علیه انقلاب سم پاشی کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند شناسائی کرده و به مقامات مسئول تحویل دهید .
https://eitaa.com/shahidmasroor
هدایت شده از ابصار...
5.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهرخ ضرغام؛ کسی که محافظ کاباره میامی بود ولی عشق خمینی تغییرش داد
#سالروز_شهادت
@absar313
#سالروز_شهادت
#شهید_شاخص
#شهیدی_که_ملائک_به_استقبالش_آمدند
#سردار_شهید_احد_طاهری_پور
(شهیدی ازشهرستان کازرون)
احد حالت دیگری دارد.فروغ روحانیت وجلوه معنویت از سیمای بهشتی اش نمودار می شود.
چشمان نافذش را به انتهای افق دوخته وچهره اش نورانی شده.....به چه می نگرد؟در انتظار کیست؟
ناگهان جبهه را نوری خیره کننده روشن می کند.صفوفی از #ملائکه با لباس های درخشنده ،مرکبی راآورده ودر دستانشان شاخه هایی از ریحانهای بهشتی است.
#یکدفعه احد با حیرت آمیخته با تعجب فریاد بر می آورد.
#ملائکه !#ملائکه! بچه ها #ملائکه .آیا شما هم می بینید؟
همه با تعجب رو به آسمان می کنند،اما نه ، کسی چیزی نمیبیند.
دوستان این گفته احد را به شوخ طبعیش می گذارند.ولی این بار شوخی نیست.
جدی است او واقعا می بیند که فرشتگان با دسته های گل از لا به لای آن نور به سویش می آیند.
زبانش به ذکر صلوات جاری می شود ومی گوید چرا صلوات نمی فرستید.
افرادی که شاهد این واقعه بودند متوجه می شوند احد حالش فرق کرده ،به همین خاطر مانع رفتنش به خط می شوند.ولی او قبول نمی کند.ومی گوید فرصت از دستم می رود.وهمراه وهمپای نیروها در سمت فرماندهی عملیاتی گردان سوار ماشین شده به طرف خط مقدم حرکت می کند .وچون اولین گروه را در محل مورد نظر مستقر می سازد وبه عقب بر می گردد تا مجددا با گروه دیگری از نیروها عازم شود.
در این هنگام گلوله تانکی شلیک می شود.احد به وجد می آید.چند ثانیه می گذردوناگاه.......
انفجاری مهیب محیط اطراف را می لرزاند وسپس ترکشی نا موزون بسوی سرش می دود.
پیکرش عاشق وار در خون می رقصد وسپس چون کوهی در هم می شکند ودر آغوش فرشتگانی که برای استقبالش آمده بودند فرو می افتد....
#راوی_خواهر_بزرگوار_شهید_احد_طاهری_پور
https://eitaa.com/shahidmasroor
هدایت شده از شهید مدافع حرم محسن جمالی
✍خاطرات خودنوشته شهید:
🔸قطعه #شهدا بهترین محل بود. با اینکه صبح زود می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که #عشق تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود
🔹سعی می کردم #خلوتشان را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های #حضرت_زهرا سلام اللّه علیها (شهدای گمنام) میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند.
🔸برای بیشتر شدن #رفاقتم با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها #غبار از دل من می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم #رفاقت سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند که #عاقبت ختم به خیر شوم
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
#شهید_محسن_خسروی 💖
#سالروز_شهادت،۱۳۹۸/۱۱/۲۸
#راوی:#مادر_شهید
خواب دیدم محسن آمده و می گوید:« مادر ببین، اینجای دستم زخم است.» معنی اش را نفهمیدم. صبح برای درد زانویم راهی دکتر شدم. مطب دکتر کنار گاراژ مسافربری بود. متوجه شدم جلو گاراژ شلوغ است و ۱۰، ۲۰ تا ماشین ایستاده است. حمزه پسر شهیدم، در وصیتش بود:« مادر وقتی شهید می آورند اگر در آمبولانس هم هستی پیاده شو و همراه شهید برو، چون مقام شهید خیلی بالاست.»
حدس زدم باید شهید دیگری آورده باشند. از یک نفر پرسیدم چه خبر است. گفتتن:« #باقر_سلیمانی از فرماندهان #سپاه شهید شده است.»
همانجا نشستم، زن ها با یکدیگر صحبت می کردند و از خانواده شهدا پرس و جو می کردند. یک راننده ای آنجا بود گفت:« خانم ها این همه سر و صدا نکنید، یک خانواده کارگری نمونه هستند که ۹ ماه پیش یک فرزندشان شهید شده، حالا هم فرزند دیگرش که فرمانده بوده شهید شده.»
از راننده پرسیدم:« کی؟ محسن خسروی را می گی؟»
گفت:« آره . ولی تو را به خدا پدر و مادرش چیزی نفهمند.»
خودم را کنترل کردم و آرام نشستم.
#شهدای_کازرون
#فاو
#والفجر۸
#سردار_شهید_محسن_خسروی
28.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فـصل پَـریشـــ🍂ــان شدنم را ببین... 🙃💔
بــی ســ🍃ــر و ســامـــ🥀ـان شدنم را ببین... 😔💔
بــی تـــو فـــرو ریـــختـــ💔ـــه ام در خودم... 🥀🍂
لحظه ویــــ🥀ـــران شدنم را ببین... 😢
#حاج_قاسم
#سالروز_شهادت 🗒️💔🍃
#بـَـــهار_نــارَنــج_مَــن 🍊🌸
هدایت شده از شهدای غریب شیراز 🇮🇷
#شهیدشاعر*
در سرودن شعر، نویسندگی، طراحی و نقاشی صاحبنظر و دارای مهارت تام بود.
بعد از اخــذ دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و هنوز نتیجه قبولی او (در رشته پزشکی) اعلام نشده بود که در آزمون عشق بازی با شهادت سربلند شد.
👇🏻نمونه ای از شعر شهید
🔆ای که بر بام فلق منظره باز منی
چشمه سار سحر و یاسمن راز منی
✨خوشه روشن پروینی و بر اوج فلک
هاله خرمن مهتابی و مهناز منی
🌠در شب غربت و غم مرهم مجروح دلی
به گذرگاه زمان، لحظه آغاز منی
🎇منتهای افق و اوج زمان خانه توست
تو انیس شب تنهایی و دمساز منی
🍂شعر زیبای سحر! در شب پاییزی غم
بر لب خسته جان، حسرت آواز منی
🕊️چون نسیم سبک از کوچه دلتنگ غروب
به افق بال گشا،ای تو که پرواز منی
#شهید قنبر زارع*
#شهدای_فارس کازرون
#سالروز_شهادت
🌹🌷🌹🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#شهید_محسن_خسروی
#شهدای_کازرون
تکنیک:مدادکنته
#سالروز_شهادت
بیت المال
یک بار که محسن از جبهه به خانه آمده بود به من گفت:خواهر لطفا این پیراهن من را بشکاف و پشت و رو کن
و دوباره بدوزش تا آن را بپوشم .گفتم :محسن جان ، این پیراهنت که دیگر کهنه شده،دو سال است مدام آن را می پوشی رنگش کاملا رفته.تو که پاسداری و پیراهن نو بهت
می دهند ،دیگر نیازی به این کار نیست.گفت :نه خواهر ،این پیراهن و وسایلی که سپاه به ما می دهد، از بیت المال هست و تا زمانی که قابل استفاده باشد باید از آن استفاده کرد.
من هم پیراهن پاسداری محسن را که رنگ و رو رفته بود، شکافتم و پشت و رو کردم و دوباره برایش دوختم .
محسن آن را پوشید و به جبهه رفت.
#سردار_شهید_محسن_خسروی
#شهدای_کازرون
خدایا!
اگر مۍ دانستم با مرگ من یڪ دختر در دامان #حجاب مۍرود، حاضر بودم هزاران بار بمیرم
تـا هزاران دختر در دامانِحجابـ بروند
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
رویاهای صادقانه
شهید احد طاهری پور🌷
او با همیشه فرق می کرد می خواست موضوعی راعنوان کند ،آرام ،آرام در طول آشپزخانه قدم میزد وچیزی زیر لب زمزمه می کرد
در حالی که دستانش را در جیب فرو برده بود نگاهش به صورت مادر که در حال کشیدن غذا بود انداخت .کمی این پا وآن پا کرد وبالاخره با لحنی که صداقت از آن می چکید گفت :مادر یکی از دوستانم که خوابش راست است ،در خواب دیده که من این بار شهید میشوم
مادر از این حرف ،یکه ای خورد وبا صدایی بغض آلود گفت :خیلی بیخود کرده ،کسی که این جور خوابی را دیده است .
غنچه تبسم برلبان احد شکفت وبا لبخند غمگین درحالی که محاسنش را در دست گرفته بود گفت :مادر یعنی من بیخود کرده ام؟ آخه خودم این خواب رو دیده ام 😔
با شنیدن حرفهایی که بین آن دو رد وبدل می شد یکدفعه دلم فرو ریخت ،اشک در چشمانم حلقه زد وبه او گفتم :احد این چه حرفی است مگر خودت بارها نگفته بودی که بادمجان بم آفت
ندارد؟
در جواب گفت :چرا می گفتم ولی این بار فرق می کند .من حتما شهید می شوم .بالاخره زمستان ما بهارنشد ورویای صادق آن صدیق تعبیر شد .😭
راوی :خواهر شهید
#سالروز_شهادت
#شهدای_کازرون