eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
16.6هزار ویدیو
220 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
به یادِ قبله ی ایرانیان، به یادِ حرم به یاد خادم و جاروکش و غلامِ حرم یه یاد پنجره فولاد و لطفِ بسیارش به یاد این همه خیرِ علی الدَوامِ حرم به یادِ هر که حسادت کند به اقبالِ کبوترانِ بهشتیِ رویِ بامِ حرم کسی نبود که ما را دهد پناه اما هزار مرتبه قربانِ این مرامِ حرم فدایِ میکده ی ما، تمامِ میکده ها هزار سال گذشته، پُر است جامِ حرم هزار رنگ عوض کرد روزگار اما حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را خدا نگیرد از این مملکت، خراسان را به رویِ هرکس و ناکس در حرم باز است نشد که بشکنی آقا غرورِ مهمان را سلام بر حرمی که میانِ خود جا داد میان آن همه مومن، گناه کاران را سلامِ بر تو همیشه گره گشایی کرد سلامِ بر تو عوض کرد حالِ انسان را به جز هوایِ حرم که به ما نمی سازد به عالمی نفروشیم زیرِ ایوان را برای عرضِ ارادت به ما وجود بده براتِ مشهد ما را زودِ به زود بده : در دلم شوقی و در دستم زیارت‌نامه ایست  لحظه‌ی دل تنگی‌ام با اشک نیت می‌کنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم زیارتنامه می خوانم دلم از نور لبریز است اگرچه گاه معنای عبارت را نمی فهمم تو پرواز مرا در اوج می خواهی و میدانی من از بس در قفس بودم اسارت را نمیفهمم به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم به هر زائر سه جا سر میزنی، دلگرمی ام این است زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهمم : اعتباری نیست بر حال من و اعمال من پس اگر مُردم بیا فورا بگو «این مال من» سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
همچون نسیم صبح و سحرگاه می رود هر کس میان صحن حرم راه می رود از هرچه غصه دارد و غم، می شود رها هر سائلی به خدمت این شاه می رود وقتی فرشته های حرم بال می زنند از سینه های شعله زده آه می رود اینجا بهشت روی زمین فرشته هاست از کوی تو فرشته به اکراه می رود خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست هر شب به پای بوسی آن ماه می رود راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود ": و شاهدند ما از کسی‌ به‌ غیر تو حاجت‌ نخواستیم♥️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باران گرفته، دل، چمدان مسافر است ها، اضطراب عادت مرغ مهاجر است می‌گوید: «از نشاط جهان دلگرفته‌ام       یک تکه از غم تو برایم جواهر است» هی می‌رود، می‌آید و هی غصه می‌خورد از اینکه تو نخواهی‌اش آشفته خاطر است با این همه خوش است که شاید بخواهی و این سال آخری همه دیدند زائر است پلکـش که گرم می‌شود، این گوشه ی حرم بازار خط و ساحت فال تو دایر است تو دلبرانه می‌گذری از دل نسیم دل آهوانه گمشده‌ی این مناظر است ذوقی که ریخته‌ست در آواز کائنات          یک گوشه از ترانگی روح شاعر است روحی که شرحه شرحه تو را دور می‌زند روحی که رنجدیده‌ی بغض معاصر است وا کرد پلک و دید کنار ضریح توست        آغاز عاشقی‌ش همین بیت آخر است : شهر مشهد بی حریمش خانه‌ای متروکه بود ماه رخشان، قرنها منت سر ظلمت گذاشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
همچون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود هرکس میان صحن حرم راه می‌رود از هرچه غصه دارد و غم، می‌شود رها هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند از سینه‌های شعله‌زده آه می‌رود اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنی‌ست هر شب به پای‌بوسی آن ماه می‌رود باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود : آب و جارو می کنم با چشمم این درگاه را ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ای ماه که در پرده ای از نور نهانی حیف است نیایی و بیاید رمضانی حیف است با چای غم و لقمه ی هجرت ما را به سر سفره ی افطار نشانی تا چنگ فراغت شده زنجیر گلویم پایین نبرد بغض مرا آبی و نانی ای وارث  فریاد علی ً ولی الله تو حاجت اوقات غم انگیز اذانی برگرد که با دست خود از بام محبت این سفره ی آلوده ی دل را بتکانی من عبد خطاکار و تو مولای خطاپوش من نیز همان هستم و تو نیز همانی جانم به فدای رمضانی که در آن ماه تو روضه بخوانی تو مناجات بخوانی امسال سر سفره ی آقای رئوفیم ای کاش تو ما را به خراسان برسانی : از هرچه‌ هست‌ دورو‌برم‌ خسته‌ام‌ فقط صحن‌ و‌ سرای شاه‌ خراسانم‌ آرزوست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد آوای آسمانی نقاره خانه اش پیچید تا فضا و صدا آفریده شد از حلقه های پنجره فولاد محشرش عیسی که جان گرفت و شفا آفریده شد موسی ز دست خادم و دربان صحن او وقتی مدد گرفت عصا آفریده شد از سایبان گوشه ی صحن مطهرش راهی به سوی کرب و بلا آفریده شد : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
حالِ خوب و اشتیاقِ دم به دم یادش بخیر کوچه های خلوت و پُر پیچ و خم یادش بخیر زیره و عطرِ حرم! عطرِ نبات و زعفران حسّ دلتنگی و بغض بیش و کم یادش بخیر لذّتِ باب الجواد و خواندنِ إذن دخول گنبد و اشکِ روان در هر قدم یادش بخیر حرکتِ پرچـم میانِ دستهـای آسمان پای سقّاخانه اشکِ مادرم یادش بخیر مانده در گوشم صدای ماندگارِ زائران ترک و بوشهری، عرب یا که عجم، یادش بخیر تکیه بر دیوار دارالحجّه و تجدیدِ عهد با امام ِ منتظر کنج حـرم یادش بخیر از لبِ نقّاره ها دادی سلامم را جواب اشکهایِ سر به زیرِ صبحدم یادش بخیر زیـرِ ایـوانِ طلا روحِ مـرا دادی جلا تا تو را بر مادرت دادم قسم، یادش بخیر پنجـره فـولاد إذنِ کــربلایم را گرفت ذکرِ «آقاجان نیفتم از قلم» یادش بخیر : آنجـا عجیب طـعـم هـوا فرق می کند اصلا شـهـر شمـا فرق می کند وقتی که حج ما فقـرا مشهد شماست یعـنـی کـه قـبلـه ی فـقـرا فرق می کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال سهمیه ی مرا گرفت  صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات : حَرَمَت جای گنه کار پشیمان شده است تو نگفتی که گنه کار نیاید سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت در عوض شاهِ خراسان سفره‌اش بی‌منّت است با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی حاجتش را جای دیگر می‌بَرد در غفلت است هر که را دیدیم از این سفره روزی می‌بَرد هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است از امامم قول می‌خواهم بیاید وقت مرگ کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است روضه‌ها سمت بقیع و چار قبرش می‌رود روزهایی که شبستانهای مشهد خلوت است : ما گداها بر دَری غیر از حرم ننشسته‌ایم می‌شود احوال ما را هم بپرسی؟ خسته‌ایم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ‌༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هر زمانی دل، میان سینه ام گم میشود  یا به مشهد میرود، یا راهی قم میشود تا نگاه من به دریای ضریحش میرسد دل دگرگون میشود، غرق تلاطم میشود دانه دانه اشکهای زائرانش میچکد زیر پاهای کبوترهاش گندم میشود نور می بارد چنان از گنبد این آفتاب در کنارش جلوه ی خورشید هم گم میشود شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی میکند هر کدامش قبله ی حاجات مردم میشود بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت روا رفته از دستم حساب، اینبار چندم میشود دل به دست او سپردی غم مخور، کار نشد با دعای خواهر خورشید هشتم میشود : سلام حضرت سلطان، سلام حضرت نور سلام میدهد اینجا مسافری از دور سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دل را مقیم درگه جانان نوشته اند ما را غلام حضرت سلطان نوشته اند آتش ز سوز سینه ی ما آفریده شد چون عشق تو به سینه ی سوزان نوشته اند تو سفره دار عشقی و ما ریزه خوار تو ما را کنار چشم تو مهمان نوشته اند دل ذره ذره می شود از یک نگاه تو گویا ز روی چشم تو قرآن نوشته اند روز ازل که قرعه به نام تو می زدند ما را برای عشق تو قربان نوشته اند دل می تپد به سینه ز فکر جمال تو اصلا مرا ز عشق تو حیران نوشته اند از آن شبی که دل ز دل ما ربوده ای ما را انیس دیده ی گریان نوشته اند ما از محرم و صفر و فاطمیه ایم ما را یتیم سوره ی انسان نوشته اند : تو ضمانت نکنی در شب قبرم چه کنم؟ بار عصیان مرا جز تو کسی ضامن نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani