eitaa logo
فدایی‌بانوی‌دمشق🕊❤️‍🩹
136 دنبال‌کننده
505 عکس
149 ویدیو
1 فایل
•|اولین‌شهیدمدافع‌حرم‌استان‌بوشهر"محمداحمدی‌جوان'|• 🔸️ولادت:1368/12/05_بوشهر🌴🌊 🔸️شهادت:1394/09/13_سوریه/حلب🧭🌍 🔸️مرقد‌شهید:بوشهر/تنگستان/گلزار‌شهداء‌باشی🕊 🔸️باحضورگرم‌خانواده‌محترم‌شهید🙏🏻 🔸️ارتباط: @shahiid118
مشاهده در ایتا
دانلود
_❤️‍🩹🕊 با صدای خنده از خواب پریدم. به ساعت مچی‌ام نگاه کردم. هنوز تخت اصغر و سید خالی بود.به راهرو رفتم. _شما هنوز نخوابیدین؟یعنی نظم خوابگاه روبه‌هم ریختین؟ +، به‌خدا خواب‌مون نمی‌آد. _با ای کاراتون یا خودتون تنبیه می‌شین یا کل بچه‌ها. داشتم با آن دو کل‌کل می‌کردم که صدای فرمانده را از دور شنیدم. _این سروصداها برا چیه؟ همه نیروهات رو به خط کن. چپ‌چپ به سید و اصغر نگاه کردم.همه بچه ها را به سختی از خواب بیدار کردم. یکی از بچه ها درحالی که لباسش را به تن می‌کرد، با عصبانیت گفت: ((آخرش سید و اصغر کار دست‌مون دادن؟)) +ها،متاسفانه. همه بچه‌ها با چشم‌های پف کرده و قرمز به صف شدند. فرمانده از من پرسید: ((این همه سروصدا برای چی بود؟)) +فرمانده چند نفر از بچه‌ها بودن. رو به نیروها کرد: ((هرکی بوده با پای خودش بیاد بیرون.)) سیدهادی و اصغر یک قدم جلو آمدند. فرمانده خطی روی زمین کشید. _از همین‌جا تا سازه راپل سینه خیز برین. بدون هیچ‌گونه استرحتی. آن‌ها بدون هیچ اعتراضی روی زمین تفتیده صبحگاهی خزیدند. _، بقیه مرخصن می‌تونن برن بخوابن،ولی تو اینجا بایست تا این دو نفر تنبیه‌شون رو تموم کنن. با رفتن بچه ها پوتینم را درآوردم. آستین‌هایم را بالا زدم. سید و اصغر چندان دور نشده بودند. من هم به دنبال آن‌ها روی زمین دراز کشیدم و از صبحگاه تا سازه راپل سینه خیز رفتم. 📚برشی‌از‌کتاب ✍️🏻به‌قلم‌سرکارخانم [کتاب‌چهل‌روز‌انتظار"زندگینامه‌داستانی شهیدمدافع‌حرم‌محمداحمدی‌جوان] _______🍃💫🍃__________ کانال‌ شهید مدافع حرم‌ "محمد احمدی جوان"👇🏻 @shahidmohmmadahmadijavan