#پای_درس_شهید
کار همیشگیاش بود، لباس نظامی را که میپوشید دست رو سینه میگذاشت و سلام به #امام_حسین(علیه السلام) میداد.
بعد هم رو به عکس #حضرت_آقا میایستاد و احترام نظامی میگذاشت.
بهش گفتم مگه آقا شما رو میبیند که شما همیشه احترام میذارید؟
بهم گفت وظیفه من احترام به آقاست حتی اگر به ظاهر ایشان من را نبینند...
راوی :همسر شهید
#شهید_مسلم_خیزاب
@shahidmosavinejad
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آخرش که چی؟
🔻پاسخی به مهمترین سوال هر انسان در طول زندگی
#پیشنهاد_دانلود👌
@shahidmosavinejad
✍ای مسئولین توجه داشته باشید امروز
مسئولیت حفاظت از خون شهیدان
در درجه اول به عهده شماست......
#شهید حسین ثامنی
@shahidmosavinejad
هوای نفس دست از سر ما بر نمی دارد ، راه کار چیست ؟ رضا محمدی.mp3
2.26M
✍ هوای نفس دست از سر ما بر نمی دارد ، راه کار چیست ؟
✍ پاسخ توسط استاد : رضا محمدی
#اخلاقی
#تربیتی
@shahidmosavinejad
🔰ارادت شهید عبد المهدی مغفوری به نام حضرت فاطمه (س)
عبد المهدی ارادت ویژه ای به حضرت زهرا (س) داشت. به طوری که حتی حرمت اسم فاطمه را هم نگه می داشت.
✍برش اول:
یک روز به من گفت: چند فرزند دختر داری؟ گفتم: پنج فرزند. گفت: آیا اسم هیچ کدام از آنها را فاطمه گذاشته ای؟ بهترین نام برای دختر فاطمه است.
✍برش دوم:
دختر دومم مدام کفش هایش را گم می کرد و پا برهنه می آمد خانه. روزی باهم داشتیم می رفتیم مسجد جامع. باز کفش هایش را گم کرده بود و پا برهنه می آمد.
گفت: بابا! اگر پاهایم زخم بشود، فرش های مسجد نجس می شود چه کار کنم؟ عبد المهدی بغلش کرد.
به عبد المهدی گفتم: این دختر زیاد کفش هایش را گم می کند، یک بار دعوایش کن حواسش را جمع کند.
گفت: چون هم نام فاطمه زهرا (س) نمی توانم بهش چیزی بگویم.
✍راوی: زهرا سلطان زاده؛ همسرشهید
@shahidmosavinejad
#با_شہدا
✍حجاب رارعایت کنیدکه حجاب مصونیت است نه محدودیت.به بزرگان احترام بگذاریدکه دعای بزرگان.....
شہید حسن رجایی فر
@shahidmosavinejad
دوستان سلام✋
امشب زیارت عاشورا می خونیم
به نیابت از #شهیدمحمدمحمدی
هدیه به چهارده معصوم علیه السلام رفع بلاوشفای همه بیماران
@shahidmosavinejad
🔰مرگ آگاهی شهید مجید قربان خانی
مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.
روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزا شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام. دو هفته دیگر جای من هم همین جاست.
وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به حضرت زهرا (س) می کنم. خودت می دانی و حضرت فاطمه (س).
روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره شهید چهارده نفر شهید شدند که یکی اش مجید بود.
✍راوی: پدر و مادر شهید و سیدفرشید
@shahidmosavinejad
#خواهرم
اگر به اینـ باور بِرِسـے ڪ
این #چادر
همان چادریست ڪ→
پشت دَر سوخت🔥
ولـے از سَرِ
#حضرت_زهرا نَیُفتاد...َ
هرگز سرتْ #شُلْ نمـے شود
@shahidmosavinejad
#شهید_آوینی :
✍اگر در جستجوی #امام_زمان(عج) هستی، او را در #میان_یارانش بجوی،
از نشانه های خاص آنان این است که همچون نور دیگران را ظاهر می کنند و خود را نمی بینند.
@shahidmosavinejad