eitaa logo
شهید موسوی نژاد
389 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ كَأَنِّى لَاذَنْبَ لِى ابوحمزه ثمالی خدا را سپاس که بر من بردباری میکند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست. یه جوری داری تحویلم میگیری که خودمم باورم شده آدم خوبی هستم...
میگفت ؛ مدافعین حرم بخاطر پول میرن و بیت المال رو هدر میدن اصلا چرا باید برن سوریه به ما چه! نمیدونست اگه محسن حججی ها نمیرفتن، داستان ها هرروز و هرلحظه تو هر خیابونی تکرار میشد. 😞
4_6046175507261688776
3.29M
دلم برای حرم گرفته...
مثل رزمنده‌ شب عملیات به دنیا نگاه‌ کن همونقدر رها از دنیا...!
مادر حمیدرضا میگفت حتی خودمم درکی از اینکه چرا میرن نداشتم! میگفتم شهید یعنی چی! اصلا چرا میرن که شهید بشن!؟ تاوقتی که پسر خودم شهید شد💔 فیلمش رو که نگاه میکردم فهمیدم گاهی اوقات دیگه دست خودت نیست از همه چیزت میگذری برای برای و این یعنی اونایی که رفتن غیرت داشتن🌱
یکی به آیت اللّٰه بهاالدینی گفت: حاج آقا دعا کنيد من‌ آدم بشم!! ایشون‌ باخنده ی مليحی گفتن: با دعای خالی کسی آدم‌ نمیشه باید زحمت بکشید!
مادر که باشی دلت می‌خواهد پاره جگرت را عاقبت بخیر ببینی! همه آرزویت همین است. عزیزکرده‌ات جلوی چشمانت که قد می‌کشد و راه می‌رود، همراهش آرزوهایت هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. چه خیا‌ل‌هایی که در سر نمی‌پرورانی برایش. دامادش کنی و در بهترین شغل و کسوت ببینی‌اش. اما بعضی مادرها با بقیه فرق دارند. وسعت دیدشان وسیع‌تر است انگار. آخرت را فراروی دیدگانشان قرار داده‌اند. صلابتی دارند وصف ناشدنی‌... 💔
خدا همچین صلابتی به مادرای هممون عنایت کنه بفرست ❤️
پرواز اندازه انسان را بر ملا می کند هر چی بالا و بالاتر می روی، دنیا از دید تو بزرگتر و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی.. شهید عباس بابایی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ بقره/۱۶۰ که منم توبه پذیر و مهربان تا حالا به این فکر کردین اگه خدا اینجوری بود که وقتی بهش میگفتیم خدایا ببخشید!! میگفت: متاسفم دیگه نمیتونم ببخشم چی کار میخواستیم بکنیم؟! 🍃
"السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِالْشُّهَدآءِ يُرْتَجي" پیشاپیش شهادت حضرت حمزه (ع) و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) تسلیت باد
من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند خیلی چیزها را از دست میدهد.. شهید محمد هادی ذوالفقاری🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مملکت باکری می خواهد رسیدیم به دژبانی لشکر عاشورا. دژبانیی که به دستور [مهدی] باکری برپا شده بود. دژبان آمد پای ماشین و گفت «آقا نمی‌شود بروید.» گفتیم «برای عبور از این جاده چه چیزی باید داشته باشیم؟» با همان لهجه گفت: «برگه تردّد.» باکری هم درآمد که «من باکری هستم.» گفت: «شما باکری باش. به من گفته‌اند امضای باکری. من فقط امضای باکری را می‌شناسم.» هر کاری کردیم، دژبان نگذاشت وارد جاده شویم. باکری گفت: «خُب همین الآن امضا می‌کنم.» گفت: «نه؛ باید بروید قرارگاه برگه بگیرید و بیاورید.» باکری خوشش آمد. پیاده شد و صورتش را بوسید و گفت: «خُب، حالا که نمی‌گذاری برویم، ما هم برمی گردیم.» خاطرات سردار جعفر جهروتی زاده
فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ بقره/۱۳۷ خداوند تو را از شر و آسیب آنها نگه می‌دارد. ‏تُرکها یه دعایی دارن که میگه: الله سنی باشا گلن، عقله گلمین بلالاردان ساخلاسین ... ‏یعنی خدا تو رو از بلاهایی که به عقلت نمیرسه ولی به سرت میاد حفظ کنه... 🍃
می گفت: وقتی اذان صبح می شود، پس از اینکه وضو گرفتی، به  طرف بایست و بگو: ای خدا! این دستت را روی سر من بگذار و تا صبح فردا برندار. به شوخی دلیل این کار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت: اگر دست خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد. 📚پرواز تا بینهایت
نگرانی؟! پس زیاد بگو حسبنا الله و نعم الوکیل...
۱۶ و ۱۷ اردیبهشت ماه سالروز شهادت ۱۳ تن از شهدای کربلای خانطومان ۹۵ را گرامی میداریم. هر کس کربلایی دارد کربلای مدافعان حرم مازندران در عاشورای خانطومان رقم خورد... کربلای ما کجاست؟
پیشانی بند بسته، پرچم دست گرفته بود و بی سیم را هم روی کولش، خیلی با نمک شده بود ... گفتم : خودت رو مثل علَم درست کردی؟! می دادی روی لباست را هم بنویسند... پشت لباسش را نشان داد نوشته بود: گفتم: به هرحال ، اصرار نکن بیسیم چی لازم دارم ولی تو را نمی برم، چون هم سن ات کم است، هم برادرت شهید شده...!" با ناراحتی دستش رو گذاشت روی کاپوت ماشین و گفت: باشه ، نمیام ولی فردای قیامت شکایتت رو به فاطمه الزهرا علیها السلام می کنم، می تونی جواب بده...! گفتم : برو سوار شو... در بحبوحه عملیات پرسیدم : بی سیم چی کجاست ...؟! گفتند: نمی دانیم، نیست به شوخی گفتم: نکنه گم شده؟! حالا باید کلی بگردیم تا پیداش کنیم. بعد عملیات نوبت جمع آوری شهدا شد... یکی از شهدا ترکش سرش را برده بود... وقتی برگرداندیمش پشت لباسش نوشته بود :
نگران نباش، از اولش خدا بوده، از اینجا به بعد ھم خدا ھست...