eitaa logo
شهید موسوی نژاد
385 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #یاد_یاران...8⃣1⃣ قبل از شهادتش وقتی در راه بازگشت از سفر #کربلا بودیم
....9⃣1⃣ ⚜حالا جان سیدآن چنان رسیده بودکه بایک نگاه به چشمان بی قرارش می شدآن رابه خوبی درک کردهمسرشهیدمی گویداین چندوقت آخرحسی به من دست داده بودکه به خودم گفتم بنشین وکمی فکرکن باچه کسی زندگی می کنی؟ایشان (عج)است شهیدآینده بازمانده ای ازقافله شهداکه انشاءالله به آنها ملحق می شودوقتی به همسرم نگاه می کردم ازصمیم قلب دعامی کردم روابشودهرچندکه می دانستم نهایت آرزوی اوست سعادتی که دیرنیست به آن دست یابد ⚜بالاخره لحظه رفتن فرامی رسداماسیدبرخلاف همیشه خیلی زودخداحافظی می کندوسریع ازپله هاپایین می رودهمسرشهید که ازعجله سیدمتعجب شده بود ازخاطره آن روزمی گوید:هربارکه سیدبه می رفت کمی مکث می کردسفارش های لازم رامی کردوبعدمی رفت امااین باربه قدری سری رفت که انگارمی خواست کندبه پاگردکه رسیدگفتم: چقدرعجله داری؟مکث کوتاهی کردنگاهی کردوگفت دیرم می شه بایدبرم وخیلی زودهم رفت ⚜حالاکه به لحظه رفتنش فکرمی کنم یادخاطره می افتم که برخلاف به خانواده درهنگام خداحافظی آن گرمی لازم رانشان نمی دادند وزودازعزیزان شان جدامی شدندآقاسیدهم باهمه محبت و مهربانی اش درلحظات رفتاری داشت شایدنمی خواست تعلق خاطربه خانواده مانع رفتنش شودآن روزآقاسیدخیلی زودرفت ودیدارمان به موکول شد ✍به روایت همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید #وداع_آخر....9⃣1⃣ ⚜حالا#میوه جان سیدآن چنان رسیده بودکه بایک نگاه به چشمان
...0⃣2⃣ 🌷هرروزی که ازمأموریت می گذردمشغله بیشترمی شود واوکه درهنگام کارجدیتی مثال زدنی داشت کمترفرصت می کندباخانواده تماس بگیردآخرین تماس های خانواده باسیدهم در همین ایام صورت می گیردو دخترشهیدبرای بارصدای پدررادرروزنیمه شعبان وبربلندی کوه های شمالغرب کشورمی شنودهمسرشهیدنیزکه بعدازچند روزبی خبری بالاخره موفق می شودبا تماس بگیرد می گوید:روزهای آخرتماس های مان هم کمترشده بودمتوجه شده بودم که آقاسیدخیلی وقت ندارد بالاخره یک شب موفق شدم صدای راازپشت گوشی بشنوم گفتم کی برمی گردی؟دل مان برات تنگ شده گفت:انشاءالله آخرهفته پنجشنبه یاجمعه یاشنبه برمی گردم بعدمکثی کردوادامه داد:خانم!اگر برگردم چی؟؟باشنیدن این حرف برای یک لحظه یاددوران جنگ و مرسوم بین رزمندگان افتادم باناراحتی گفتم گفتم دیگه ازاین حرف هانزن وادامه نداداو می دانست رفتنی است ومن حتی نمی خواستم لحظه ای به این فکرکنم... ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید #تماس_آخر...0⃣2⃣ 🌷هرروزی که ازمأموریت می گذردمشغله#سید بیشترمی شود واوکه د
🌷 ...1⃣2⃣ 🌷تابستان ۱۳۹۰ که ازراه رسید گویادفاع ازنوشروع شده باشد ✍ماجراازجایی آغازشدکه به گفته غلامرضااسدی همرزم شهیدیک روزشهیدعاصمی زنگ می زندو خبرمی دهدکه قراراست لشکربه سردشت برودوخط تحویل بگیردقرارومدارهاگذاشته می شود وسیدهم به عنوان اطلاعات لشکرعملیاتی اباعبدالله الحسین سپاه امام علی ابیطالب راهی می شودهرروزی که ازماموریت می گذردمشغله بیشترمی شودیکی ازهمرزمان شهیداز خاص آن ایام می گویدرفت وآمددر شرایط کوهستانی شماالغرب باعث خستگی بسیاری ازرزمندگان می شوداما که گویی خستگی نمی شناسدگوی سبقت راازجوان ترهامی ربایدوبی وقفه درانجام وظایفش تلاش می کندصبح یعنی چهارروزبه شهادت سیدتصویری ازاودرذهن یکی ازهمرزمانش نقش می بنددکه آن رااین گونه روایت می کندبچه هامی گفتندشب گذشته عملیاتی رخ داده وسید وتعداددیگری ازنیروهاجلوبوده اندنیم ساعتی که گذشت یک مرتبه دیدم داردازپله های مقربالامی آیددرحالی که لباس کردی به تن کرده وسرورویش سیاه شده بودحتی چشمش ازفرط خستگی شده وپیدانبودسریع اورادرآغوش گرفتم وپیشانی اش رابوسیدم دراوج خستگی وگردوخاک لبخند برلب داشت وچقدردوست داشتنی شده بود 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #لبخند_خسته_سید...1⃣2⃣ 🌷تابستان ۱۳۹۰ که ازراه رسید گویادفاع #مقدس ازنوشرو
🌷 ⃣2⃣ 🌷دو روز قبل از عطش زیادی گرفته بود، می­گفت: هرچه آب می­نوشم فروکش نمی­کند. اما ظهر روزی که به شهادت رسید عطش و شتاب دیگری را در ایشان می­دیدم. آن روز نماز ظهر را به امامت سید خواندیم و ایشان بعد از نماز، صلوات مخصوص ماه شعبان را هم تلاوت کرد ولی برای ادامه کار شتاب داشت. احساس می­کنم تعجیلش برای رسیدن به بود. ✍راوی: آقای علی امیری 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #عطش_نینوایی2⃣2⃣ 🌷دو روز قبل از #شهادت عطش زیادی گرفته بود، می­گفت: هرچه
🌷 ..3⃣2⃣ ⚜توی ماموریت شمالغرب تو اوج اون درگیری ها شهید  عبدالحسین موسوی نژاد نمازشو اول وقت می خوند. اونای که سید می شناختند صدای اذان هنوز توی ذهنشونه عکس بالاسیدعبدالحسین توی اوج درگیری باپژاک.... ⚜۳تا عکس گرفتم از عبدالحسین موسوی نژاد، تو حالت ، رکوع و سجده. اما بخاطر زاویه عکس ، این بهترین عکس شد و یادگاری از نماز سید برای بعد از شهادتش... ✍به روایت همرزم شهید 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#نحوه_شهادت_شهید_موسوی_نژاد تازه روی ارتفاع رسیده بودیم ، خسته اما با نشاط ! تا دقایقی قبل سنگرهای
⃣2⃣ ⚜حدود۱۰روزقبل ازشهادت سید بودکه خواب عجیبی دیدم درعالم رویاصحرایی بسیاربزرگ ونورانی رادیدم که چیزی درآن وجودنداشت جزنورویک تابوت که به فاصله دومتری ازروی زمین بدون اینکه کسی حملش کنددرحال حرکت بودگویی که این تابوت روی بال فرشته هاقرارداشت به من الهام شدکه این تابوت سیداست واوشهیدشده وحالاهم شاهدلحظه تشییع جنازه اش هستم تابوت آمدتابه قبری رسیدکه ازقبل حاضرشده بودوقراربودپیکرسیددرآنجادفن شودخیلی ترسیده بودم وبه شدت گریه می کردم تااینکه برادربزرگ سیدکه صحیفه ای شبیه قرآن دردستش بودآمدوقرارشدکه ایشان داخل قبربرودوجنازه راتحویل بگیرداین کاردرحال انجام بودکه ناگهان حال اخوی سیدبهم خوردوازقبربیرون آمدبعدازآن مسئولیت تحویل جنازه سیدبه من واگذارشدومن باگریه وزاری این کاراانجام می دادم که ناگهان ازخواب پریدم گذشت .... تااینکه سیدبه خواسته قلبی خودش شهادت نائل آمدروزتشییع جنازه همه اقوام ودوستان وآشنایان دورتابوت جمع بودندوگریه وزاری می کردندتااینکه نوبت دفن پیکرمطهرشهیدفرارسیدطبق رسم اخوی بزرگ سیدآماده شدوبه داخل قبررفت تابرای خواندن تلقین وبقیه کارهاجنازه راتحویل بگیردامابه طورناگهانی حالش بد شدوازهوش رفت چنددقیقه به همین منوال گذشت تایک آن به من الهام شدتو بایدبروی واین کارراانجام بدهی ناخودآگاه وبدون اراده رفتم وامورپیش ازدفن راانجام دادم وقتی ازقبربیرون می آمدم تا چندساعت به شدت دردمی کردوخم شده بوددرآن لحظات ذره بسیارکمی ازاحساس آقااباعبدالله الحسین درکنارعلقمه رادرک کردم ✍به روایت دامادشهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید #تابوتی_از_نور5⃣2⃣ ⚜حدود۱۰روزقبل ازشهادت سید بودکه خواب عجیبی دیدم درعالم
🌷 ...6⃣2⃣ 🌷نیمه‌های شب و خبر شهادت پس از آنکه شرارت‌هایش را در شمالغرب کشور آغاز کرد، عبدالحسین در سال ۹۰ به سردشت رفت. به خاطر دارم آخرین‌بار ارتباط ما تلفنی بود. ما از مدت‌ها قبل با هم خوانده بودیم. همان روز شهادتش، نزدیک ظهر به گلزار شهدای قم رفتم که با او تماس گرفتم. از عبدالحسین پرسیدم می‌دانی مزار فلانی کجاست؟ در همان لحظه صدا قطع و شد و عبدالحسین ادامه داد: احتمال دارد ارتباط‌مان قطع شود. وقتی این جمله را گفت من از جا کنده شد. احساس کردم ارتباط ما برای همیشه قطع می‌شود. آن روز تا پایان شب در این اندیشه بودم که ساعت ۱۲ نیمه شب با من تماس گرفتند و خبر را دادند. ✍به روایت عباس نمازی @shahidmosavinejad
سلام برعاشقان دوستداران راه وسیره شهدا✋ 🌷همراهان گرامی کانال برای دسترسی به این شهید عزیز میتونید هشتک رو داخل کانال جستجو نمایید وهمچنین برای برای دسترسی به خاطرات همرزمان این شهیدعزیز هشتک راداخل کانال جستجوکنید ممنون از همراهیتون یاعلی✋
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #خبر_شهادت...6⃣2⃣ 🌷نیمه‌های شب و خبر شهادت پس از آنکه#پژاک شرارت‌هایش را
🌷 ...7⃣2⃣ از طرف بعثه مقام معظم رهبری جهت انجام فعالیتهای فرهنگی به سید عبدالحسین ماموریت داده شده بود که به مراسم عمره برود . سید عبدالحسین به قدری قوی عمل کرد که بعد از ایشان آثاری به جا ماند که هنوز هم برای برادران بعدی قابل استفاده است بعدها چندین بار دیگر این ماموریت به ایشان پیشنهاد شد که به علت اشتغالشان در نهاد سپاه پاسداران ایشان معذور بود . سید در آن ماموریت بسیار موفق و خلاق عمل کرده بود . (همرزم شهید_خوشنویس) @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #سفر_حج...7⃣2⃣ از طرف بعثه مقام معظم رهبری جهت انجام فعالیتهای فرهنگی به
🌷 ...9⃣2⃣ سید عبدالحسین از همان کودکی درایام عیدغدیر بسیار داشت چراکه پدرشون از قبل از انقلاب غدیریه را میگرفتند وما همیشه حتی آن‌زمان که مرسوم نبود مراسم داشتیم. سیدعبدالحسین عیدغدیر راهم حتی در انجام میداد و روز غدیر با همرزمانش عقد اخوت(برادری) میخاند. آقاعبدالحسین چندروز قبل از عید برای خرید و کارهای مراسم به کمک من می‌آمد و پدربود. خداراشکر که فرزندش سید محمدرضا هم سیره ی پدر را ادامه می‌دهد و درزمینه ی گسترش این عید بزرگ فعالیت های بسیاری دارد . آقاسیدعبدالحسین بسیار خاصی داشت که مختص خودش بود ، حالا همه جای خالی اش را حتی بعدازسالها حس می‌کنند. ایشان ارادت به اهل بیت علیهم السلام علی الخصوص حضرت زهراسلام الله علیها و امیرالمومنین علی علیه السّلام داشت. ان شاءالله سرسفره ی اجدادش بهره مند است. نوش جانش و گوارای وجودش.🌷 ✍به روایت مادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #عید_غدیر...9⃣2⃣ سید عبدالحسین از همان کودکی درایام عیدغدیر بسیار#فعالیت
🌷 ⃣3⃣ برخی اوقات که توفیق حضوببر در منزل را پیدا می کردم و به همراه سید عبدالحسین به دیدار خانواده شهدا می رفتیم ، طبق روال جاری زیارت می خواندیم و سید از من می خواست که زیارت را بخوانم . وقتی هم که شروع می کردم اولین که بگوشم می رسید صدای سید بود و بعد از پایان از ایشان می خواستم که دعا کند و تنها دعایی که همیشه آن را تکرار می کرد این دعا بود : خدایا ما را سعید بدار و شهید بمیران . (فلاح_همرزم شهید) @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید.. ✍صحبت های مادربزرگوار#شهیدموسوی_نژاد خاطره عزاداری شهیددرماه محرم @sha
🌷 ..2⃣3⃣ ⚜صبح یک روز بهاری به همراه یکی از دوستانم داشتیم از کنار گلزار شهدای قم رد می شدیم که حضور یک پیرزن در کنار خیابان ما را متوجه خود نمود. او دست تکان می داد و با توجه به این که صبح خیلی زودی بود، از من می خواست تا او را به منزلش برسانم . ماشین را نگه داشتم و ایشان را سوار کردم و به منزلشان رساندم . وقتی شد، دست کرد توی کیفش و مقداری پول به من داد، ولی من قبول نکردم و به ایشان گفتم که مادر من مسافرکش نیستم و فقط جهت این کار را انجام دادم. خیلی اصرار کرد ، ولی من قبول نکردم، پیرزن گفت حالا که از من پول نگرفتید ، پس به من اجازه بدید حداقل این زیارت عاشورا را که عکس پسر شهیدم رو که به تازگی شهید شده ، بهتون بدم.زیارت عاشورا رو قبول کردم. وقتی عکس پسر اون مادر را نگاه کردم، یک لحظه تمام موهای بدنم شد. فکر می کنید اون عکس کدوم شهید بود؟ ⚜اون کسی نبود جز شهید بزرگوار سیدعبدالحسین موسوی نژاد و من افتخار این را داشتم که با این شهید همکلام شوم. @shahidmosavinejad
یادش بخیر سال ۱۳۶۰بود که ما برای سکونت به شهر قم آمدیم؛ ماه در آن سالها هم در تابستان بود؛ سید عبدالحسین سن کمی داشت و با اینکه روزه بر او واجب نبود اما به همراه خواهرهای کوچکترش روزه میگرفت ... معمولا شب ها تا بیدار بودیم سید عبدالحسین با این سن کم مشغول نافله ی شب میشد؛ خواهران و حتی گاهی اوقات مهمانهایی که از شهرستان آمده بودند هم با دیدن او برای نمازشب مهیا میشدند . شب عيد فطر هم عبدالحسين شروع به خواندن نماز هزار قل هوالله میکرد که یکبار بر اثر ضعف بیحال افتاد وبه نتوانست نمازش را تمام کند. ✍به روایت ازمادربزرگوارشهید @shahid_mosavinejad
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
سلام برعاشقان دوستداران راه وسیره شهدا✋ 🌷همراهان گرامی کانال برای دسترسی به این شهید عزیز میتونید هشتک رو داخل کانال جستجو نمایید وهمچنین برای برای دسترسی به خاطرات همرزمان این شهیدعزیز هشتک راداخل کانال جستجوکنید ممنون از همراهیتون یاعلی✋
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
سلام برعاشقان دوستداران راه وسیره شهدا✋ 🌷همراهان گرامی کانال برای دسترسی به این شهید عزیز میتونید هشتک رو داخل کانال جستجو نمایید وهمچنین برای برای دسترسی به خاطرات همرزمان این شهیدعزیز هشتک راداخل کانال جستجوکنید ممنون از همراهیتون یاعلی✋
(عج) کوچه مابه اسم شهیدحسن ساکت است سيد خيلی تلاش داشتند تا خانواده شهيد ساكت كه ساکن تهران بودند را پيدا کند . سرانجام يك برای اين شهيد بزرگوار توی كوچه گرفت و دختر شهيد توی صحبت كرد . همون شب يكی از همسايه ها خواب ديدند كه توی طومار سربازهای آقا (عج) اسم ايشان را هم صدا زدند .😭 ✍به روایت:همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
🌷 .. سید عبدالحسین از همان کودکی درایام عیدغدیر بسیار داشت چراکه پدرشون از قبل از انقلاب غدیریه را میگرفتند وما همیشه حتی آن‌زمان که مرسوم نبود مراسم داشتیم. سیدعبدالحسین عیدغدیر راهم حتی در انجام میداد و روز غدیر با همرزمانش عقد اخوت(برادری) میخاند. آقاعبدالحسین چندروز قبل از عید برای خرید و کارهای مراسم به کمک من می‌آمد و پدربود. خداراشکر که فرزندش سید محمدرضا هم سیره ی پدر را ادامه می‌دهد و درزمینه ی گسترش این عید بزرگ فعالیت های بسیاری دارد . آقاسیدعبدالحسین بسیار خاصی داشت که مختص خودش بود ، حالا همه جای خالی اش را حتی بعدازسالها حس می‌کنند. ایشان ارادت به اهل بیت علیهم السلام علی الخصوص حضرت زهراسلام الله علیها و امیرالمومنین علی علیه السّلام داشت. ان شاءالله سرسفره ی اجدادش بهره مند است. نوش جانش و گوارای وجودش.🌷 ✍به روایت مادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
🌷 جانبازعباس نمازی ازهمرزمان دوران دفاع مقدس شهیدخاطره جالبی راازانس والفت سیدباشهدا تعریف می کندیک شب که ازدیدار باخانواده شهدابرمی گشتیم باران شدیدی می باریدآن شب دررابطه باخواب دیدن شهدابحث بودمن ازسیدسوال کردم چه کارکنم که خواب شهیدی راببینم؟پاسخ داد:ببین آن شهیدبه کدام یک از علیهم السلام ارادت داشته اورابه همان عزیزقسم بده به می آیدمن هم همان شب رابه آقا قسم دادم وهمان شب شهیدقویدل به خوابم آمد. 🌷 @shahidmosavinejad
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
سلام برعاشقان دوستداران راه وسیره شهدا✋ 🌷همراهان گرامی کانال برای دسترسی به این شهید عزیز میتونید هشتک رو داخل کانال جستجو نمایید وهمچنین برای برای دسترسی به خاطرات همرزمان این شهیدعزیز هشتک راداخل کانال جستجوکنید ممنون از همراهیتون یاعلی✋
(س) ازسالے که به لطف خداتوانستیم خانه دارشویم تصمیم گرفت هرشهادت اهل بیت علیهم السلام درمنزل مان مراسم داشته باشیم بعضے وقتااعتراض می کردم که براے پذیراے پول نداریم می گفت باهمان چاے وخرماهم مے توان برقرارکردوبازباتوکل بر خدا همه چیزجورمے شداین مراسم تاهمین الان درمنزل ما برقراراست یک روزیکے ازدوستان پیغام داد به خوابم آمده وگفته درآخر هر مراسم توسل به سلام الله علیهارا فراموش نکنید عبدالحسین که اراده خاصے به مادرش (س)داشت باتنے و بادیدارحق شتافت.🌷🕊🕊🕊 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @shahidmosavinejad
🌷 ... سید عبدالحسین از همان کودکی درایام عیدغدیر بسیار داشت چراکه پدرشون از قبل از انقلاب غدیریه را میگرفتند وما همیشه حتی آن‌زمان که مرسوم نبود مراسم داشتیم. سیدعبدالحسین عیدغدیر راهم حتی در انجام میداد و روز غدیر با همرزمانش عقد اخوت(برادری) میخاند. آقاعبدالحسین چندروز قبل از عید برای خرید و کارهای مراسم به کمک من می‌آمد و پدربود. خداراشکر که فرزندش سید محمدرضا هم سیره ی پدر را ادامه می‌دهد و درزمینه ی گسترش این عید بزرگ فعالیت های بسیاری دارد . آقاسیدعبدالحسین بسیار خاصی داشت که مختص خودش بود ، حالا همه جای خالی اش را حتی بعدازسالها حس می‌کنند. ایشان ارادت به اهل بیت علیهم السلام علی الخصوص حضرت زهراسلام الله علیها و امیرالمومنین علی علیه السّلام داشت. ان شاءالله سرسفره ی اجدادش بهره مند است. نوش جانش و گوارای وجودش.🌷 ✍به روایت مادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
سلام برعاشقان دوستداران راه وسیره شهدا✋ 🌷همراهان گرامی کانال برای دسترسی به این شهید عزیز میتونید هشتک رو داخل کانال جستجو نمایید وهمچنین برای برای دسترسی به خاطرات همرزمان این شهیدعزیز هشتک راداخل کانال جستجوکنید ممنون از همراهیتون یاعلی✋
(س) ازسالے که به لطف خداتوانستیم خانه دارشویم تصمیم گرفت هرشهادت اهل بیت علیهم السلام درمنزل مان مراسم داشته باشیم بعضے وقتااعتراض می کردم که براے پذیراے پول نداریم می گفت باهمان چاے وخرماهم مے توان برقرارکردوبازباتوکل بر خدا همه چیزجورمے شداین مراسم تاهمین الان درمنزل ما برقراراست یک روزیکے ازدوستان پیغام داد به خوابم آمده وگفته درآخر هر مراسم توسل به سلام الله علیهارا فراموش نکنید عبدالحسین که اراده خاصے به مادرش (س)داشت باتنے و بادیدارحق شتافت.🌷🕊🕊🕊 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @shahidmosavinejad